۱۳۹۲ اسفند ۲, جمعه

رویدادهای اوکراین، زنگ خطری برای ایران

آشوبهای سازمان داده شده کی یف، به هنگام المپیک رادیکالیزه
شده و تا کنون دستکم ۸۰ کشته گرفته است
همان گونه که انتظار می رفت، غرب با بهره گیری از فرصت طلایی المپیک زمستانی سوچی، و دیدن دستهای روسیه در زیر منگنه خود، برنامه از پیش ریخته شده "به آتش کشیدن اوکراین" را وارد فاز حساس و خطرناکی نموده است.

غرب از همان آغاز فروپاشی شوروی در سالهای ۹۰ میلادی، در صدد محاصره روسیه بوده و برای رسیدن به هدف خود، حتی لحظه ای نیز درنگ نکرده است.

برای رسیدن به این هدف، غرب تا کنون ترفندهای گوناگونی را به کار گرفته است. از جمله، با وارد ساختن کشورهای اروپای شرقی به پیمان ناتو و عضو نمودن آنها در اتحادیه اروپا، گام به گام خود را به روسیه نزدیکتر نموده و برای زدن ضربه نهایی، خود را آماده تر کرده است.

جنگ گرجستان - روسیه
شش سال پیش همزمان با المپیک تابستانی ۲۰۰۸، غرب با روانه ساختن گرجستان به جنگ روسیه، کوشید برنامه محاصره روسیه را عملی کند. ولی آن گونه که بعدها نیز آشکار شد، چندین اشتباه بزرگ محاسباتی، برنامه غرب را به شکست پایان داد. از جمله این که غرب می پنداشت، با بودن مدودیف متمایل به غرب در بالای قدرت، و بویژه این که پوتین در آن زمان در چین حضور داشت، می تواند با استفاده از اصل غافلگیری، کار را یکسره کند.

نابودی مراکز نظامی گرجستان توسط روسیه
جنگ گرجستان-روسیه به شکست گرجستان (بخوانید غرب)انجامید
ولی همان گونه که چند سال بعد نیز فاش گردید، پوتین از همان اقامتگاهش در پکن، عملیات نظامی را در جنگ گرجستان، مدیریت می کرده است. و حتی گفته می شود که روسیه از پیش، احتمال حمله گرجستان را می داده و برای رویارویی با آن، سناریوی آماده داشته است.

در المپیک کنونی اما، شرایط به گونه دیگری بود و فضای بوجود آمده، کار را برای غرب، بیش از پیش آسانتر می نمود.

روسیه، با داشتن خاطره ای بد از تحریم المپیک ۱۹۸۰ توسط غرب، این بار می کوشید که از هر گونه چالشی با غرب و دادن بهانه به دست آنها خودداری کند.

با این وجود، درست همان چیزی که روسیه را نگران می کرد، بر سرش آمد. در آستانه المپیک ۲۰۱۴، غرب به بهانه حقوق بشر در روسیه (چه واژه های آشنایی، بویژه برای ما ایرانیها!) تصمیم گرفت که از فرستادن سران خود به مراسم گشایش بازیها، خودداری کند.

روند سیاه نمایی المپیک سوچی از سوی رسانه های غربی همچنان ادامه دارد و روسیه را پیوسته زیر فشار قرار داده است. از سوی دیگر، پوتین همه تلاش خود را به کار گرفته است تا این المپیک بسیار گران را، بدون دردسر بیشتر و "به خوبی" به پایان برساند. کاری که روسیه را مجبور کرده است، با احتیاط هر چه بیشتر گام بردارد و در پیوند با غرب، محتاطانه رفتار کند.

فرصتی مناسب برای غرب
شرایط کنونی، بیش از هر زمان دیگری در چند سال گذشته، برای روسیه حساس و شکننده بوده است. و این درست همان چیزی است که غرب انتظارش را می کشید. به همین دلیل نیز هم هست که غرب فرصت را غنیمت شمرده و با رادیکالیزه کردن آشوبهای کی یف، تصمیم دارد کار را یکسره کند.

مراسم گشایش المپیک سوچی، بدون رهبران غرب نیز،
با شکوه هر چه تمامتر برگزار شد
کار به جایی رسیده است که حتی کسی مانند ویکتوریا نولند، دستیار وزیر خارجه آمریکا، از پیش تعیین می کند چه کسی در اوکراین، باید قدرت را بدست بگیرد و چه کسی را باید در این کشور، از قدرت به دور داشت!

در ظاهر همه چیز طبق برنامه غرب به پیش می رود. با این وجود نشانه های روشنی در دست نیست که سرانجام کار برای غرب، این بار بهتر از بار پیشین باشد. شش سال پیش نیز در آغاز به نظر می رسید که همه چیز طبق برنامه غرب به پیش می رود.

این که نتیجه آشوبهای کی یف به کجا خواهد انجامید، چندان پیدا نیست. ولی آنچه که روشن است این است که، روسیه و پوتین پس از المپیک ۲۰۱۴، روسیه و پوتین پیش از این المپیک نخواهد بود.

روسیه پس از المپیک سوچی
روسیه پس از المپیک سوچی، دیگر نمی تواند با سیاست "کج دار و مریز" خود، اهدافش را به پیش ببرد. این کشور پس از پایان بازی های المپیک و درگیری های خونین کی یف، یا کشوری است، که تن به خواسته های غرب داده و با آنها همگام شده است و یا کشوری است که تصمیم به رویارویی دارد و آشکارا منافع غرب را به چالش می گیرد.

نخستین و شاید بهترین نشانه برای دریافت این موضوع، واکنش و تصمیم های روسیه در "اجلاس امنیت هسته ای" خواهد بود که قرار است در روزهای ٢٤ و ٢٥ مارس ٢٠١٤ برابر با ٤ و ٥ فروردین ١٣٩٣ خورشیدی در شهر لاهه برگزار شود.

گفته می شود که یکی از اهداف این اجلاس، که در آن سران ٥٧ کشور جهان شرکت خواهند کرد، این است که ایران، برای دست کشیدن از برنامه های هسته ای خود، نه تنها زیر فشار فزاینده کشورهای ۱+۵ قرار گیرد، بلکه سیاهی لشکری از کشورهای دیگر، که آگاهانه دستچین و به این اجلاس دعوت شده اند نیز، قرار است این فشارها را تایید و تشدید کنند و این گونه جلوه داده شود که ایران در پیوند با برنامه هسته ایش، نه با چند کشور بزرگ، بلکه با همه دنیا روبرو است.
تصمیمات روسیه در این اجلاس نشان خواهد داد که این کشور در کجای زمین بازی ایستاده است.

راه پیش روی ایران
پیمان راهبردی میان ایران و روسیه
به سود هر دو کشور و ملتهای آنهاست
ایران، پیش از هر چیز باید این را آویزه گوش خود کند، که با کوتاه آمدن در برابر غرب، هیچگاه نخواهد توانست آنها را مجاب کند که دست از سرش بردارند. ایران باید بداند که حتی اگر همه برنامه های هسته ایش را به زمین گذاشته و کلید انبارهای خالی را نیز به غرب بدهد، باز هم غرب دست بردار نیست. دلیل آن هم این است که دشمنی غرب، سر در جاهای دیگری دارد و حتی سر سوزنی هم با برنامه های به قول غرب "تهدید آمیز" هسته ای ایران، در پیوند نمی باشد.

غرب می خواهد قدرت برتر و یکه در منطقه خاور میانه باشد. آنها، یک ایران یکپارچه و قدرتمند را تهدیدی در برابر این خواسته خود می بینند و می خواهند به هر صورتی هم که شده این تهدید را از پیش پا بردارند. همه داستانها بر سر این است!

بنابراین، ایران هر چه بیشتر به غرب نزدیک شود، خود را آسیب پذیرتر کرده است. این را رویدادهای لیبی، تونس، مصر و ... نیز اثبات کرده اند.

تا دکترین ضد ایرانی کنونی بر سیاست خارجی غرب چیره است، از غرب هیچ چیز به ایران نخواهد رسید، مگر بدبختی و سیاهروزی بیشتر.

یکی از اندک راههای به جا مانده برای ایران نزدیکی به روسیه است. تا زمانی که وادادگی روسیه به غرب اثبات نشده است، به سود منافع ملی ایران و به سود آینده این کشور است که با بستن پیمانهای راهبردی با روسیه، خود را در برابر زیاده خواهی های غرب، که هیچ پایانی هم ندارد، تضمین کند.

بازی کنونی غرب و قول و قرار هایی که در مورد لغو بایکوت ها به ایران می دهد نیز، بخشی از سیاست "ایجاد تفرقه میان ایران و روسیه" است که غرب برای رسیدن به اهدافش در منطقه به پیش گرفته است. به همین دلیل نیز ایران، باید هر چه زودتر، با همراهی روسیه دست به ایجاد اپک گازی زده و راه را بر دسیسه های غرب ببندد.

زنگ خطر
بهوش نباشیم، ما را نیز به این روز خواهند انداخت و
این گونه "دمکراسی" را زورکی در گلویمان فرو خواهند برد!
در کنار آن، ایران باید چشم و گوشهایش را باز کرده و رویدادهای کی یف را با دقت زیر نظر داشته باشد.

آنچه که هم اکنون در میدان مرکزی کی یف می گذرد، همان سناریویی است که قرار است در ایران پیاده شود.

این که نیروهای آموزش دیده، به خوبی می توانند وظیفه تهیه سلاح های سرد و گرم، کار لجستیک، روابط عمومی، خبر رسانی و دیگر امور مربوط به انقلاب سازی را در میدان مرکزی کی یف انجام دهند، باید چشم و گوش مسولان در ایران را، تا کنون دیگر باز کرده و آنها را از خواب خوش به در آورده باشد.

درگیری های خونین کی یف، باید تا کنون دیگر، مسولان مربوطه در ایران را واداشته باشد تا ببینند در پایگاههای آموزشی ناتو در شرق ترکیه چه کسانی را آموزش می دهند و به چه منظوری!
هر گونه کوتاهی در این راه، خیانت به کشور است!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Ruydādhāye Ukrāyn, zange khatari barāye Irān

Āshubhāye sāzmān dāde shodeye Kief, be hangāme Olampik
rādikālize shode va tā konun dastekam 80 koshte gerfte ast
Hamān gune ke entezār miraft, Gharb bā bahregiri az forsate talāyiye Olampike zemestāniye Sochi, va didane dasthāye Russiye dar zire manganeye khod, barnāmeye az pish rikhte shodeye “be ātash keshidane Ukrāyn” rā vārede fāze hassās va khatarnāki nemude ast.

Gharb az hamān āghāze forupāshiye Shouravi dar sālhāye 90 milādi, dar sadade mohāsereye Russiye bude va barāye residan be hadafe khod, hattā lahzeyi niz derang nakarde ast.

Barāye residan be in hadaf, Gharb tā konun tarfandhāye gunāguni rā be kār gerefte ast. Az jomle, bā vāred sākhtane keshvarhāye Urupāye Sharqi be Peymāne Nāto va ozv nemudane ānhā dar Ettehādiyeye Urupā, gām be gām khod rā be Russiye nazdiktar nemude va barāye zadane zarbeye nahāyi, khod rā āmādetar karde ast.

Jange Gorjestān-Russiye
Shesh sāl pish hamzamān bā Olampike tābestāniye 2008, Gharb bā ravāne sākhtane Gorjestān be jānge Russiye, kushid barnāmeye mohāsereye Russiye rā amali konad. Vali ān gune ke baadhā niz āshkār shod, chandin eshtebāhe bozorge mohāsebāti, barnāmeye Gharb rā be shekast pāyān dād. Az jomle in ke Gharb mipendāsht, bā budane Medvedefe motamāyel be Gharb dar bālāye qodrat, va beviĵe in ke Putin dar ān zamān dar Chin hozur dāsht, mitavānad bā estefāde az asle ghāfelgiri, kār rā yeksare konad.

Nābudiye marākeze nezāmiye Gorjestān tavassote Russiye
Jange Gorjestān-Russiye be shekaste Gorjestān (bekhānid Gharb) anjāmid
Vāli hamān gune ke chand sāl baad niz fāsh gardid, Putin az hamān eqāmatgāhash dar Pekan, amaliyāte nezāmi rā dar jange Gorjestān, modiriyat mikarde ast va hattā gofte mishavad ke Russiye az pish,ehtemāe hamleye Gorjestān rā midāde va barāye ruyāruyi bā ān, senārioye āmāde dāshte ast.

Dar Olampike konuni ammā, sharāyet be guneye digari bud va fazāye be vojud āmade, kār rā barāye Gharb, bish az pish āsāntar minemud.

Russiye bā dāshtane khātereyi bad az tahrime Olampike 1980 tavassote Gharb, in bār mikushid ke az har chāleshi bā Gharb va dādane bahāne be daste ānhā khoddāri konad.

Bā in vojud, dorost hamān chizi ke Russiye rā negarān mikard, bar sarash āmad. Dar āstāneye Olampike 2014, Gharb be bahāneye hoquqe bashar dar Russiye (che vāĵeyehāye āshnāyi, be viĵe barāye mā Irānihā!) tasmim gereft ke az ferestādane sarāne khod be marāseme goshāyeshe bāzihā, khoddāri konad.

Ravande siāhnamāyiye Olampike Sochi az suye resānehāye Gharbi hamchonān edāme dārad va Russiye rā peyvaste zire feshār qarār dāde ast. Az suye digar, Putin hameye talāshe khod rā be kār gerefte ast tā in Olampike besyār gerān rā, bedune dardesare bishtar va “be khubi” be pāyān beresānad. Kāri ke Russiye rā majbur karde ast, bā ehtiāte har che bishtar gām bardārad va dar peyvande bāGharb, mohtātāne raftār konad.

Forsati monāseb barāye Gharb
Sharāyete konuni bish az har zamāne digari dar chand sāle gozashte, barāye Russiye hassās va shekanande bude ast. Va in dorost hamān chizi ast ke Gharb entezārash rā mikeshid. Be hamin dalil niz ham hast ke Gharb forsat rā ghanimat shemorde va bā rādikālize kardane āshubhāye Kief, tasmim dārad kār rā yeksare konad.

Marāseme goshāyeshe Olampike Sochi, bedune rahbarāne
Gharb niz, bā shokuhe har che tamāmtar bargozār shod
Kār be jāyi raside ast ke hattā kasi mānande Victoria Nuland, dastyāre vazire Khārejeye Āmrikā, az pish tayin mikonad che kasi dar Ukrāyn, bāyad qodrat rā be dast begirad va che kasi rā bāyad dar in keshvar, az qodrat be dur dāsht!

Dar zāher hame chiz tebqe barnāmeye Gharb be pish miravad. Bā in vojud neshānehāye roushani dar dast nist ke saranjāme kār barāye Garb, in bār behtar az bāre pishin bāshad. Shesh sāle pish niz dar āghāz be nazar mirasid ke hame chiz tebqe barnāmeye Gharb be pish miravad.

In ke natijeye āshubhāye Kief be kojā khāhad anjāmid, chandān peydā nist. Vali ānche ke roushan ast in ast ke, Russiye va Putine pas az Olampike 2014, Russiye va Putine pish az in Olampik nakhāhad bud.

Russiyeye pas az Olampike Sochi
Russiyeye pas az Olampike Sochi, digar namitavānad bā siāsate “kaj dār o mariz” ahdāfe khod rā be pish bebarad. In keshvar pas az pāyāne bāzihāye Olampik va dargirihāye khunine Kief, yā keshvari ast ke tan be khāstehāye Gharb dāde va bā ānhā hamgām shode ast, va yā keshvari ast ke tasmim be ruyāruyi dārad va āshkārā manāfeye Gharb rā be chālesh migirad.

Nokhostin va shāyad behtarin neshāne barāye daryāfte in mouzu,vākonesh va tasmimhāye Russiye dar "Ejlāse Amniyate Hasteyi" khāhad bud ke qarār ast dar ruzhāye 24 va 25 Mārs 2014 barābar bā 4 va 5 Farvardin 1393 Khorshidi dar shahre Lāhe bargozār shavad.

Gofte mishavad ke yeki az ahdāfe in ejlās, ke dar ān sarāne 57 keshvare jahān sherkat khāhand kard, in ast ke Irān, barāye dast keshidane az barnāmehāye hasteyiye khod, na tanhā zire feshāre fazāyandeye keshvarhāye 5+1 qarā girad, balke siāhi lashkari az keshvarhāye digar, ke āgāhāne dastchin va be in ejlās daavar shodeand niz, qarā ast in feshārhā rā tayid va tashdid konand va in gune jelve dāde shavad ke Irān dar peyvand bābarnāmeye hasteyiyash, na bā chand keshvare bozorg, balke bā hameye donyā ruberu ast.
Tasmimāte Russiye dar in ejlās neshān khāhad dād ke in keshvar dar kojāye zamine bāzi istāde ast.

Rāhe pishe ruye Irān
Peymāne rāhbordi miāne Irān va Russiye
be sude har do keshvar va mellathāye ānhāst
Irān, pish az har chiz bāyad in rā āvizeye gushe khod konad, ke bā kutāh āmadan dar barābare Gharb, hichgāh nakhāhad tavānest, ānhā rā mojāb konad ke dast az sarash bardārand.

Irān bāyad bedānad ke hattā agar hameye barnāmehāye hasteyiash rā be zamin gozāshte va kelide anbārhāye khāli rā niz be Gharb bedahad, bāz ham Gharb dast bardār nist. Dalile ān ham in ast ke doshmaniye Gharb, sar dar jāhāye digari dārad va hattā sare suzani ham bā barnāmehāye be qoule Gharb “tahdidāmize” hasteyiye Irān, dar peyvand namibāshad.

Gharb mikhāhad qodrate bartar va yekke dar mantaqeye Khāvare Miāne bāshad. Ānhā, yek Irāne yekpārche va qodratmand rā tahdidi dar barābare in khāsteye khod mibinand va mikhāhand be har surati ham ke shode in tahdid rā az pishe pā bardārand. Hameye dāstānhā bar sare in ast!

Banābarin, Irān har che bishtar be Gharb nazdik shavad, khod rā āsibpazirtar karde ast. In rā ruydādhāye Libi, Tunes, Mesr , … niz esbāt kardeand.

Tā doktorine zedde Irāniye konuni bar siāsate khārejiye Gharb chire ast, az Gharb hich chiz be Irān nakhāhad rasid, magar badbakhti va siāhruziye bishtar.

Yeki az andak rāhhāye be jā mānde barāye Irān, nazdiki be Russiye ast. Tā zamāni ke vādādegiye Russiye be Gharb esbāt nashode ast, be sude manāfeye melliye Irān va be sude āyandeye in keshvar ast ke bā bastane peymānhāye rāhbordi bā Russiye, khod rā dar barābare ziādekhāhihāye Gharb, ke hich pāyāni ham nadārad, tazmin konad.

Bāziye konuniye Gharb va qoulo qarārhāyi ke dar mourede laghve bāykothā be Irān midahad niz, bakhshi az siāsate “ijāde tafraqe miāne Irān va Russiye” ast ke Gharb barāye rasidan be ahdāfash dar mantaqe be pish gerefte ast.
Be hamin dali niz Irān, bāyad har che zudtar bā hamrāhiye Russiye dast be ijāde Opeke gāzi zade va rāh rā bar dasisehāye Gharb bebandad.

Zange khatar
Behush nabāshim, mā rā niz be in ruz khāhand andākht va
in gune “demokrāsi” rā zuraki dar galuyemān foru khāhand bord
Dar kenāre ān, Irān bāyad chashm va gushhāyash rā bāz karde va ruydādhāye Kief rā bādeqqat zire nazar dāshte bāshad.

Ānche ke ham aknun dar meydāne markaziye Kief migozarad, hamān senārioyi ast ke qarār ast dar Irān piāde shavad.

In ke niruhāye āmuzesh dide, be khubi mitavānand vazifeye tahiyeye selāhhāye sard va garm, kāre lojestik, ravābete omumi, khabarrasāni va digar omure marbut be enqelābsāzi rā dar meydāne markaziye Kief anjām dahand, bāyad chashm va gushe masuulān dar Irān rā, tā konun digar bāz karde va ānhā rā az khābe khosh be dar āvārde bāshad.

Dargirihāye khunine Kief, bāyad tā konun digar, masuulāne marbute rā dar Irān vādāshte bāshad tā bebinand dar pāygāhhāye āmuzeshiye Nāto dar sharqe Torkiye che kasāni rā āmuzesh midahand va be che manzuri!
Har gune kutāhi dar in rāh, khiānate be keshvar ast!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

گزینه نام / آدرس اینترنتی را زده و نام خود را وارد کنید.