۱۳۹۱ فروردین ۳۱, پنجشنبه

با گریستن، دردی درمان نمی شود

سفر احمدی نژاد به بندرعباس
بتازگی ویدیویی از سفر احمدی نژاد به بندرعباس روی اینترنت گذاشته شده که احساسات بسیاری از هم میهنان را بر انگیخته و برخی از آنان را به گریستن واداشته است.

گریستن در برابر دشواری ها؟ نه! ... این راه چاره خوبی نیست!
گریستن، شاید بتواند ما را آرام کند ولی بجز آن هیچ فایده دیگری ندارد و هیچ دردی را درمان نمی کند. تازه ممکن است ما را به ناامیدی نیز دچار سازد. تا زمانی که این گونه رفتارهای ناهنجار مبتنی بر احساسات کنترل نشده، بر شیوه اندیشیدن و تصمیم گیری ما حاکم است به جایی نمی رسیم.

سرانجام مجبور می شویم این رفتارهای ناپسند را از فرهنگ خود حذف کنیم.
بجای هق هق سر دادن، خردمان را بکار بگیریم، کمی دور و برمان را نگاه کنیم, به کشور و ملت های دیگر بنگریم. آنگاه در خواهیم یافت که چاره کار نه گریستن، بلکه بکار گرفتن خرد است.

شهر درسدن در پایان جنگ دوم جهانی کاملا ویران شده بود. اگر عکس های آن زمان این شهر را نگاه کنید، آن چه بیش از همه جلب توجه می کند این است که حتی یک سقف سالم هم بجا نمانده است.

درسدن در پایان جنگ دوم جهانی
اکنون آن را با درسدن کنونی مقایسه کنید.

آلمانی ها برای ساختن دوباره این شهر، نه اشک چشم و ناله سوزان خود، بلکه خرد و تلاششان را بکار گرفتند.

ما از هر دشواری و ناملایمتی که با آن روبرو می شویم، بهانه ای برای گریستن و سوز دلمان می سازیم!
البته این رفتار ما سابقه ای بسیار دراز دارد و این گونه نیست که تنها نسل کنونی ایران به آن دچار شده باشد.
این ناهنجاری ریشه در هجوم وحشتناک و بیرحمانه تازیان به ایران دارد. این رویداد شوم، از ایرانیهای شاد، امیدوار به آینده و مغرور، آدمهایی غمگین، دلتنگ و سر در گریبان ساخت. این را حتی در موسیقی و ادبیات ما نیز می توان یافت.

درسدن کنونی
این که چرا ایرانیها نتوانستند و یا نخواستند خود را با شرایط تازه سازگار کنند، فرصتی دیگر می خواهد ولی روی هم رفته حاکمیت اسلام، همه چیز از جمله شادی، راستی و امید به آینده را از ایرانیان گرفت مگر یک چیز را: غرور ایرانی!
اسلام هیچگاه در از میان بردن غرور نهفته ایرانی ها موفق نشد. این یکی از آن چیزهایی است که حتی پس از پیکار ۱۴۰۰ ساله، هنوز برای ایرانیها بجا مانده است. همین عنصر نیز سرانجام، ایرانیان را در پیکار با ستم اسلام و پیروزی نهایی آنان یاری خواهد کرد. چیزی که در گذشته خود را با برگزیدن مذهب شعیه نشان می داد و امروزه آن را به نام ناسیونالیسم ایرانی می شناسیم.

و اما در مورد این ویدیو… ،
این که این کار از پیش برنامه ریزی شده باشد یا نه، و این که نزدیک شدن آن پیرمرد و دختر جوان به احمدی نژاد و دادخواهی از او، نشانه مردمی بودن اوست یا نه، در اینجا مهم نیست. مهم پیامی است که با آن به ملت ایران داده می شود.
شوربختانه ما بدلیل احساساتی بودن نمی توانیم مسائل را درست تجزیه و تحلیل کنیم و به همین دلیل نیز، با وجود داشتن هوش فراوان، در بیشتر موارد، به آسانی سرمان کلاه می رود.

یکی از نتایج زیانبار احساساتی برخورد کردن با پیرامون، این است که آدم نمی تواند تعیین الویت کند. باور کنید کسی که این را نداشته باشد کلاهش پس معرکه است. در مورد ملتها نیز به همین گونه است.

بدلیل احساساتی بودن، دیگران می توانند بخوبی و به آسانی ما را با کنترل احساساتمان، در دست خود بگیرند. همین است که هر جا که نشانی از نابسامانی می بینیم، به یاد احمدی نژاد افتاده و گناه آن را به گردن او و دولتش می اندازیم. ولی کوچکترین زحمتی به خود نمی دهیم که ببینیم، به راستی احمدی نژاد تا چه اندازه در این نابسامانی گناهکار است. و به همین دلیل نیز نمی توانیم ببینیم دزدان دانه درشتی که در پشت پرده، در همه زمینه های سیاسی و اقتصادی رخنه کرده و کنترل سیاست و بازار کشور را در دست گرفته اند، مسبب اصلی این نابسامانی ها هستند. و نمی توانیم ببینیم که احمدی نژاد نه در گروه دزدان دانه درشت، بلکه درست در مقابل آنها قرار دارد و بر ضد آنها برخاسته است تا از ملتش در برابر این ستمگران دفاع کرده و داد ملت را از آنها بستاند.

البته این دزدن بی وطن هر جا که دولت بخواهد دست آنها را کوتاه کند، با روش های گوناگون و از راههای مختلفی که البته همه، به لانه فساد "بیت رهبری" پایان می یابند، دولت را زیر فشار گذاشته و از آن باج خواهی می کنند.
انداختن گناه گندکاری ها به گردن دولت هم چندان دشوار نیست. آخر، هم دستگاه تبلیغاتی صدا و سیما در دست آنهاست و هم مخاطبان آدمهایی زود باور و احساساتی هستند .بیش از همه نیز، "روشنفکران" ما گول آنها را می خورند!

تا این مخاطبان احساساتی وجود دارند، آن دزدان دانه درشت نیز وجود خواهند داشت. اگر می خواهیم زندگی بهتری داشته باشیم، باید برخورد احساساتی نسبت به رویدادهای پیرامونمان را کنار بگذاریم. وگرنه هم این هق هق های سوزان همچنان ادامه خواهند داشت و هم نابسامانی های کشور همچنان رو به گسترش خواهند بود.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Bā geristan dardi darmān namishavad!

Safare Ahmadineĵād be BandarAbbās
Be tāzegi videoyi az safare Ahmadineĵād be BandarAbbās ruye internet gozāshte shode ke ehsāsāte besyāri az hammihanān rā barangikhte va barkhi az ānān rā be geristan vādāshte ast.

Geristan dar barābare doshvārihā? Na! ... In rāhe chāreye khubi nist!
Geristan shāyas betavānad mā rā ārām konad vali bejoz ān hich fāyedeye digari nadārad va hich dardi rā darmān namikonad. Tāze momken ast mā rā be nāomidi niz dochār sāzad.
Tā zamāni ke ingune raftārhāye nāhanjāre mobtani bar ehsāsāte kontorol nashode, bar shiveye andishidan va tasmimgiriye mā hākem ast be jāyi namirasim.

Saranjām majbur mishavim in raftārhāye nāpasand rā az farhange khod hazf konim.
Bejāye heq heq sardādan, kherademān rā be kār begirim, kami dourobaremān rā negāh konim, be keshvar va mellathāye digar bengarim. Āngāh darkhāhim yāft ke chāreye kār na geristan, balke be kār gereftane kherad ast.

Shahre Dresden dar pāyāne Jange Dowome Jahani kāmelan virān shode bud. Agar akshāye ān zamāne in shahr rā negāh konid, ānche bish az hame jalbe tavajjoh mikonad in ast ke hattā yek saqfe sālem ham be jā namānde ast.

Dresden dar pāyāne Jange Jahāniye II
Aknun ān rā bā Dresdene konuni moqāyese konid.

Ālmāniha barāye sākhtane dobāreye in shahr, na ashke chashm va nāhonāleye suzāne khod, balke kherad va talāsheshān rā be kār gereftand.

Mā az har doshvāri va nāmolāyemati ke bā ān ruberu mishavim, bahāneyi barāye geristan va suze delemān misāzim!
Albatte in raftāre mā sābeqeyi besyār derāz dārad va in gune nist ke tanhā nasle konuniye Irān be ān dochār shode bāshad.
In nāhanjāri rishe dar hojume vahshatnāk va birahmāneye Tāziān be Irān dārad. In ruydāde shum, az Irānihāye shād, omidvār be āyande va maghrur, ādamhāyi ghamgin, deltang va sar dar geribān sākht. In rā hattādar musiqi va adabiyāte mā niz mitavān yāft.

Dresdene konuni
In ke cherā Irānihā natavānestand va yā nakhāstand khod rā bā sharāyete tāze sāzgār konand, forsati digar mikhāhad vali ruye ham rafte hākemiyāte Eslām, hame chiz az jomle shādi, rāsti va omid be āyande rā az Irāniān gereft, magar yek chiz rā: ghorure Irāni!
Eslām hichgāh dar az miān bordane ghorure nohofteye Irānihā movafaq nashod. In yeki az chizhāyi azt ke hattā pas az peykāre 1400 sāle, hanuz barāye Irānihā be jā mānde ast.
Hamin onsor niz saranjām, Irāniān rā dar peykār bā setame Eslām va piruziye nahāyiye ānān yāri khāhad kard. Chizi ke dar gozashte khod rā bā bargozidane mazhabe Shiye neshān midād va emruze ān rā be nāme nāsionālisme Irāni mishenāsim.

Va ammā dar mourede in video…,
In ke in kār az pish barnāmerizi shode bāshad yā na, va in ke nazdik shodane ān pirmard va dokhtar be Ahmadineĵād va dādkhāhi az u neshāneye mardomi budane ust yā na, dar injā mohem nist. Mohem payāmi ast ke bā ān be mellate Irān dāde mishavad.
Shurbakhtāne mā be dalile ehsāsāti budan namitavānim masāel rā dorost tajziye va tahlil konim va be hamin dalil niz bā vojude dāshtane hushe farāvān, dar bishtare mavāred, be āsāni saremān kolāh miravad.

Yeki az natāyeje ziānbāre ehsāsāti barkhord kardan bā pirāmun, in ast ke ādam namitavānad tayine oulaviyat konad. Bāvar konid kasi ke in rā nadāshte bāshad, kolāhash pase maarake ast. Dar mourede mellathā niz be hamin gune ast.

Be dalile ehsāsāti budan, digarān mitavānand be khubi va be āsāni mā rā bā kontorole ehsāsātemān, dar daste khod begirand. Hamin ast ke har jā ke neshāni az nābesāmāni mibinim, be yāde Ahmadineĵād oftāde va gonāhe ān rā be gardane u va doulatash miandāzim. Vali kuchaktarin zahmati be khod namidahim ke bebinim, be rāsti Ahmadineĵād tā che andāze dar in nābesāmāni gonāhkār ast. Va be hamin dalil niz namitavānim bebinim dozdāne dāne doroshti ke dar poshte parde, dar hameye zaminehāye siāsi va eqtesādi rekhne karde va kontorole siāsat va bāzāre keshvar rā dar dast gerefteand, mosabbebe asli in nābesāmānihā hastand. Va namitavānim bebinim ke Ahmadineĵād na dar goruhe dozdāne dāne dorosht, balke dorost dar moqābele ānhā qarār dārad va bar zedde ānhā barkhāste ast tā az mellatash dar barābare in setamgarān defā karde va dāde mellat rā az ānhā besetānad.

Albatte in dozdāne bivatan, har jāke doulat bekhāhad daste āhā rākutāh konad, bā raveshhāye gunāgun va az rāhhāye mokhtalefi ke albatte hame, be lāneye fesāde “beyte rahbari” pāyān miyāband, doulat rā zire feshār gozāshte va az ān bajkhāhi mikonand.
Andākhtane gonāhe gandkārihā be gardane doulat ham, chandān doshvār nist. Ākher, ham dastgāe tablighātiye Sedā va Simā dar daste ānhāst va ham mokhātabān, ādamhāyi zudbāvar va ehsāsāti hastand! Bish az hame niz, “roushanfekrān” mā gule ānhā rā mikhorand!

Tā in mokhātabāne ehsāsāti vojud dārand, ān dozdāne dāne dorosht niz vojud khāhand dāsht. Agar mikhāhim zendegiye behtaridāshte bāshim, bāyad barkhorde ehsāsāti nesbat be ruydādhāye pirāmunemān rā kenār begozārim. Vagarna ham in heq heqhāye suzān hamchonān edāme khāhand dāsht va ham nābesāmānihāye keshvar hamchonān ru be gostaresh khāhand bud.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

گزینه نام / آدرس اینترنتی را زده و نام خود را وارد کنید.