۱۳۸۹ اسفند ۲, دوشنبه

سخنی چند با آقای رضا پهلوی

همبستگی، مهمترین نیاز ایرانیان در شرایط کنونی است
هم میهن گرامی‌،

می‌دانم که این روزها اندوه از دست دادن بردار نازنینتان بر دل‌ و جان شما سنگینی‌ می‌کند. همان گونه که می دانید گروه بزرگی‌ از ملت ایران نیز، علیرضا را همچون فرزند و برادر خود دانسته و در اندوه شما شریکند.

در نگاه نخست، شاید اکنون زمان مناسبی برای در میان گذشتن این سخنان نباشد، ولی‌ شرایط ویژه کشور، ما را وامی دارد تا احساسات را هر چند سخت، به کنار گذشته و با بکارگیری خرد، برای دشواریهای میهن چاره‌ای بیاندیشیم.

بیش از سی‌ سال است که گروهی از هم میهنان با یادآوری دور ان شاه میهن پرست و آبروی جهانی کشورمان در آن زمان، که با پیشرفت و رفاه نسبی‌ نیز همراه بود، بر این باورند که تنها نظام سیاسی که می تواند ایران را از دشواریهای کنونی رهایی بخشد، نظام سلطنتی است. در حالی‌ که نظام سلطنتی، به دلیل گرد آوردن قدرت در یک نقطه، نه تنها کشور را آسیب پذیر و بی ثبات می‌کند بلکه راه را برای ایجاد فساد و دیکتاتوری باز کرده و به شبکه‌های پنهان و مرموز میدان می دهد. در چنین فضایی میهن پرستان به حاشیه رانده شده و کارایی خود را از دست می دهند.

نظام سلطنتی پاسخی برای دشواریهای ایران ندارد. این را نود سال پیش نیز رضا شاه بزرگ تشخیص داده بود و قصد جمهوری کردن نظام حکومتی ایران را داشت. ولی‌ آخوندها به سرکردگی مدرس، در این راه سنگ اندازی کرده و با این کار بزرگترین ضربه را به میهنمان وارد آورد‌ند. اکنون نیز رهروان مدرس در پوششی دیگر گرد شما را فرا گرفته‌اند.

بدون تردید بدنهٔ گروههای سلطنت طلب را کسانی‌ تشکیل می دهند که در میهن پرستی آنها کوچکترین تردیدی نمی توان داشت. ولی‌ اگر دستاورد این گروهها را در سی‌ ساله گذشته زیر نظر قرار دهیم، می بینیم که روز به روز از ملت فاصله گرفته و خود را در مشاجرات تلویزیونهای لوس آنجلسی غرق نموده اند. ولی‌ بدترین پیامد آن ضربه‌ای بود که جریان سلطنت طلب خواسته یا ناخواسته بر پیکر جنبشی ملی‌ و میهن پرستانه وارد آورد.

بیش از سی‌ سال است که گروههای سلطنت طلب با در اختیار داشتن امکانات رسانه ای و تبلیغاتی، اندیشه‌های ملی‌ و میهنی را به انحصار خود دراورده و میهن پرستی را با سلطنت طلبی مترادف کردند. این کار سالهاست که راه را بر گروههای براستی میهن پرست ولی‌ مخالف با نظام سلطنتی بسته است. اینک زمان آن فرا رسیده تا به این انحصار که پیامدی جز تداوم حکومت آخوندی نداشته است، پایان داده و فریاد بزنیم که میهن پرستی، سلطنت طلبی نیست!

هم میهن گرامی‌، از آنهایی که پیرامون شما را فرا گرفته‌اند و کشورهای سلطنتی اروپایی را نمونه می آورند فاصله بگیرید. کسی‌ بهتر از خود شما نمی داند که تفاوتهای تاریخی‌ و فرهنگی‌ میان ایران و اینگونه کشورها آنقدر زیاد است که اینگونه مقایسه ها را بی اعتبار می کند.

آقای رضا پهلوی، از کسانی‌ که در گوش شما نجوای گفتگو با جهان وطنان چپ و راست را سر میدهند پرهیز کنید. آنها نه دلشان به حال ایران سوخته است و نه پیروزی و پیشرفت شما را خواهانند.

می گویند که گفته اید، به هر آنچه که ملت در آینده بگزیند احترام خواهید گذاشت. هم میهن گرامی‌، به جای این مبهم- و کلی گوییها، بیایید و با زبانی آسان، روشن کنید که چه می‌خواهید و چه آینده ای برای ایران در نظر دارید. اکنون زمان آن نیست که ادای دموکراسی را درآورده و خود را با آن گول بزنیم. اگر ملت یا گروهی از آن به جدایی یا فدرال شدن کشور رای دهد، آیا باز همه به آن احترام می گذارید؟

مام میهن در شرایط حساس کنونی به یک سازمان فراگیری ملی‌ نیاز دارد که دارای برنامهٔ روشن و آشکار باشد. سازمانی که هدف اصلی‌ خود را نجات میهن و پیشگیری از فروپاشی آن قرار داده باشد. سازمانی که در صورت لزوم بتواند، به آسانی‌ آینده کشور را بر خواسته‌های مردم ترجیح داده و آینده این سرزمین را مهمتر از همه چیز بداند. سازمانی که خود را نه در تلویزیونهای لوس آنجلسی گرفتار کرده باشد بلکه بر روی فراگیر بودن پافشاری کند. سازمانی که میهن پرستی و اهداف ملی‌ را مهمترین شرط برای گفتگو با دیگران قرار داده باشد و از هماندیشی با جریانهای ملی گرا نهراسد، حتی اگر این جریان بخشی از دولت کنونی در ایران باشد. سازمانی که نه به هدف گسترش کینه انقلابی و ویرانگری بلکه برای آشتی ملی‌، سازندگی، ایجاد رفاه و آزادیهای شخصی‌ برپا شده باشد. سازمانی که خود شما به عنوان یک چهره‌ٔ شناخته شده در آن شرکت مستقیم داشته باشید.

آشکار است که چنین سازمانی نمی تواند خود را در گروههای سلطنت طلب بگنجاند. جریانهای سلطنت طلب نه توانایی انجام چنین وظیفه‌ای را دارند و نه انگیزه آن را. این کار چاره‌ای دیگر می‌طلبد.

هم میهن گرامی‌، بیایید و شجاعت به خرج داده و با اعلام این که دیگر تمایلی به ادامهٔ نظام سلطنتی در ایران ندارید، ملت را به شرکت در ایجاد و گسترش سازمانی فراگیر که بر پایهٔ میهن پرستی استوار شده باشد، فرا بخوانید. این کار هم شما و ملت را از سردرگمی نجات می دهد، و هم راهی‌ تازه پیش پای ملت می‌گذرد تا با امید به آینده، تلاشهای خود را برای ایجاد یک حکومت ملی‌ همسو سازد. حکومتی غیر دینی و ملی گرا که بر پایهٔ میهن پرستی، آشتی ملی‌ و دموکراسی استوار شده باشد.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Sokhani chand bā āqāye Rezā Pahlavi

Hambastegi, mohemtarin niāze Irāniān
dar sharāyete konuni ast
Hammihane gerāmi,

Midānam ke in ruzhā anduhe az dast dādane barādare nāzaninetān bar del va jāne shomā sangini mikonad. Hamān gune ke midānid goruhe bozorgi az mellate Irān niz, Alirezā rā hamchun farzand va barādare khod dāneste va dar anduhe shomā sharikand.

Dar negāhe nokhost, shāyad aknun zamāne monāsebi barāye dar miān gozāshtane in sokhanān nabāshad, vali sharāyete viĵeye keshvar, mā rā vāmidārad tā ehsāsāt rā har chand sakht, be kenār gozāshte va bā bekārgiriye kherad, barāye doshvārihāye mihan chāreyi biandishim.

Bish az si sāl ast ke goruhi az hammihanān bā yādāvariye dourāne Shāhe mihanparast va āberuye jahāniye keshvaremān dar ān zamān, ke bā pishraft va rafāhe nesbi niz hamrāh bud, bar in bāvarand ke tanhā nezāme siāsi ke mitavānad Irān rā az doshvārihāye konuni rahāyi bakhshad, nezāme saltanati ast. Dar hāli ke nezāme saltanati, be dalile gerd āvardane qodrat dar yek noqte, na tanhā keshvar rā āsibpazir va bisobāt mikonad balke rāh rā barāye ijād fesād va diktātori bāz karde va be shabakehāye penhān va marmuz meydāne midahad. Dar chonin fazāyi mihanparastān be hāshiye rānde shode va kārāyi khod rā az dast midahand.

Nezāme saltanati pāsokhi barāye doshvārihāye Irān nadārad. In rā navad sāle pish niz Rezā Shāhe bozorg tashkhis dāde bud va qasde jomhuri kardane nezāme hokumatiye Irān rā dāsht. Vali ākhundhā be sarkardegiye Modarres, dar in rāh sangandāzi karde va bā in kār bozorgtarin zarbe rā be mihanemān vāred āvardand. Aknun niz rahrovāne Modarres dar pusheshi digar gerd shomā rāfarā gerefteand.

Bedune tardid badaneye goruhhāye saltanattalab rā kasāni tashkil midahand ke dar mihanparastiye ānhā kuchaktarin tardidi namitavān dāsht. Vali agar dastāvarde in goruhhā rā dar si sāle gozashte zire nazar qarār dahim, mibinim ke ruz be ruz az mellat fāsele gerefte va khod rā dar moshājerāte televizionhāye Los Angelesi gharq nemudeand. Vali badtarin peyāmade ān zarbeyi bud ke jaryāne saltanattalab khāste yā nākhāste bar peykare jonbeshāye melli va mihanparastāne vāred āvard.

Bish az si sāl ast ke goruhhāye saltanattalab bā dar ekhtiār dāshtane emkānāte resāneyi va tablighāti, andishehāye melli va mihani rā be enhesār khod darāvarde va mihanparasti rā bā saltanattalabi motarādef kardeand. In kār sālhāst ke rāh rā bar goruhhāye berāsti mihanparast vali mokhālef bā nezāme saltanati baste ast. Inak zamāne ān farā raside tā be in enhesār ke peyāmadi joz tadāvome hokumate ākhundi nadāshte ast, pāyān dāde va faryād bezanim ke mihanparasti, saltanattalabi nist!

Hammihane gerāmi, az ānhāyi ke pirāmune shomā rā farā gerefteand va keshvarhāye saltanatiye Urupāyi rā nemune miāvarand fasele begirid. Kasi behtar az khode shomā namidānad ke tafāvothāye tārikhi va farhangi miān Irān va ingune keshvarhā ānqadr ziād ast ke ingune moqāyesehā rā bieetebār mikoand.

Āqāye Rezā Pahlavi, az kasāni ke dar gushe shomā najvāye goftogu bā jahānvatanāne chap va rāst rā sar midahand parhiz konid. Ānhā na deleshāne be hāle Irān sukhte ast va na piruzi va pishrafte shomā rā khāhānand.

Miguyand ke gofteid, be har ānche ke mellat dar āyande begozinad ehterām khāhid gozāsht. Hammihane gerāmi, be jāye in mobham- va kolliguyihā, biāyid va bā zabāni āsān, roushan konid ke che mikhāhid va che āyandeyi barāye Irān dar nazar dārid. Aknun zamān ān nist ke adāye demokrāsi rā darāvarde va khod rā bā ān gul bezanim. Agar mellat yā goruhi az ān be jodāyi yā federāl shodane keshvar ray dahd, āyā bāz hame be ān ehterām migozārid?

Māme mihan dar sharāyete hassāse konuni be yek sāzmāne farāgire melli niāz dārad ke dārāye barnāmeye roushan va āshkār bāshad. Sāzmāni ke hadafe asli khod rā nejāte mihan va pishgiri az forupāshiye ān qarā dāde bāshad. Sāzmāni ke dar surate lozum betavānad, be āsāni āyande keshvar rā bar khāstehāy mardom tarjih dāde va āyande in sarzamin rā mohemtar az hame chiz bedānad. Sāzmāni ke khod rā na dar televizionhāye Los Angelesi gereftār karde bāshad balke bar ruye farāgir budan pāfeshāri konad. Sāzmāni ke mihanparasti va ahdafe melli rā mohemtarin shart barāye goftogu bā digarān qarār dāde bāshad va az hamandishi ba jaryānhāye melligarā naharāsad, hattā agar in jaryān bakhshi az doulate konuni dar Irān bāshad. Sāzmāni ke na be hadafe gostareshe kineye enqelābi va virāngari balke barāye āshtiye melli, sāzandegi, ijāde rafāh va āzādihāye shakhsi barpā shode bāshd. Sāzmāni ke khode shomā be onvāne yek chehreye shenākhte shode dar ān sherkate mostaqim dāshte bāshid.

Āshkār ast ke chonin sāzmāni namitavānad khod rā dar goruhhāye saltanattalab begonjānad. Jaryānhāye saltanattalab na tavānāyiye anjāme chonin vazifeyi rā dārand va na angizeye ān rā. In kār chāreyi digar mitalabad.

Hammihane gerāmi, biāyid va shojāat be kharj dāde va bā eelāme in ke digar tamāyoli be edāmeye nezāme saltanati dar Irān nadārid, mellat rā be sherkat dar ijāde va gostareshe sāzmāni farāgir ke bar pāyeye mihanparasti ostovār shode bāshad, farā bekhānid. In kār ham shomā va mellat rā az sardargomi nejāt midahad, va ham rāhi tāze pishe pāye mellat migozārad tā bā omid be āyande, talāshhāye khod rā barāye ijāde yek hokumate melli hamsu sāzad. Hokumati gheyre dini va melligerā ke bar pāyeye mihanparasati, āshtiye melli va demokrāsi ostovār shode bāshad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

گزینه نام / آدرس اینترنتی را زده و نام خود را وارد کنید.