۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه

چه بر سر جوانان منطقه آمده است

حسین علی عبدل عامر، پناهنده عراقی
این فرتور حسین علی عبدل عامر است. جوان سی ساله عراقی که با هزار دردسر خود را سرانجام به اروپا رسانده و در کمپ آلفن اندرین در هلند پناه گرفته بود. آمده بود تا راه را برای آوردن زن و بچه هایش از جهنم عراق به بهشت اروپا هموار کند. ولی هر چه بیشتر می گذشت، بیشتر درمی یافت که این بهشت برین، تنها سرابی فریبنده بیش نیست. اگر هم بهشتی باشد، برای او نیست!

تماس های پی در پی همسر و فرزندانش بر نگرانی او می افزود. همسرش گفته بود وضعیت مالی شان آن اندازه خراب شده است که حتی برای کرایه خانه نیز دچار مشکل شده اند. و هرچه هم بیشتر می گذرد این وضع خرابتر می شود چرا که نان آوری ندارند.

این همه راه را با زحمت و تحمل مشکلات فراوان آمده بود ولی اکنون می دانست که تنها یک هدف دارد: به خانه برگردد و نزد زن و فرزندانش باشد. سرانجام هم تصمیم گرفت که از هر راهی که شده به عراق برگردد. به همین دلیل به هر دری زد و دست به دامان هر مسئولی شد تا گذرنامه اش را پس بگیرد. ولی هرچه بیشتر می گذشت و هر چه بیشتر تلاش می کرد، کمتر به نتیجه می رسید.

باور نمی کرد که در هلند با آن نظم و ترتیب مشهورش، کاغذ بازی و بوروکراسی باشد. ولی بود. انگار که در چاهی افتاده بود که راهی برای رهایی ندارد. آشکارا می دید که کسی او را نمی بیند و رنج و درد او را درک نمی کند. آخر آنقدر آدمهای مانند او در آن کمپ فراوان بودند و روز به روز نیز بر تعداد آنها افزوده می شد که حتی خود او هم دیگر تردیدی نداشت که در آن انبوه آدمها گم شده است.

سرنجام هم، نیمروز شنبه شانزدهم ژانویه (بیست و ششم دی ماه ۱۳۹۴) حسین علی عبدل عامر پس از کوبیدن به هر دری و نشنیدن پاسخ مناسب و پس از این که همه راهها را برای پس گرفتن گذرنامه اش بسته دید، دست به خودکشی زد و در "بهشت" اروپا جان به جان آفرین تسلیم کرد...

زمانی بود که ملت های خاورمیانه امنیت نسبی داشتند. هرچند که از رفاه آن چنانی خبری نبود ولی دستکم مردم می توانستند آرامشی داشته باشند و حتی زمانی هم برای خندیدن و خندان می یافتند. اگر از سر صبح تا کله شب زحمت می کشیدند، دستکم شب می توانستند کنار زن و بچه خود به تماشای برنامه های ارزان تلویزیون بنشینند و یا خود را در کافه های تهران، فاهره، بغداد و دمشق جا دهند و کمی از فشارهای زندگی را فراموش کنند.

آن روزها تفاوت میان اروپا و خاور میانه این گونه سر به فلک نمی زد و مانند امروز نبود که شهرهای اروپایی در برابر دوزخ خاورمیانه به مانند بهشت برین دیده شوند. اختلاف درآمد سرانه میان کشورهای غربی و کشورهای خاورمیانه این گونه بیداد نمی کرد...

ولی همه چیز با انقلاب شوم ۱۳۵۷ تغییر کرد. در آغاز در ایران...، دسته دسته ایرانی هایی که خانه و کاشانه خود را رها کرده و به غرب پناه می بردند... سپس جنگ شوم هشت ساله که رهبران دیوانه هر دو طرف، هرکدام به گونه ای، به آنهایی که آنها را بر سر کار آورده بودند خدمت کردند... میلیونها کشته، زخمی و آواره جنگی از یک سو و کارخانه های اسلحه سازی غرب که پیوسته در حال چرخیدن بودن از سوی دیگر...

پس از آن هم زمانی که تاریخ مصرف صدام به پایان رسید برنامه اشغال عراق را آغاز کردند و جنگ افغانستان را، که سبب آوارگی هر چه بیشتر مردم این منطقه شد. هنوز انبار کارخانه های اسلحه سازی غرب آن چنان انباشته نشده بود که پروژه انقلاب عربی راه افتاد و تونس، لیبی، مصر و سوریه را به آتش کشاند. و دوباره موج گسترده بی خانمان ها و مهاجرانی که می خواستند از دوزخ غرب ساخته داعش بگریزند و زن و بچه خود را از گزند این وحشی های آدمخوار در امان نگاه دارند...

و عثمانی های کاسبکاری که فرصت را غنیمت شمردند تا از آه کودکان آواره و از درد مادران فرزند از دست داده، برای خود امتیاز سیاسی- اقتصادی بسازند و قدرت منطقه ای خود را افزایش دهند. بدون کوچکترین شرمی هم آن را در بلندگو می کردند... به همان بی شرمی کسانی که آوارگی یمنی ها را فرصتی برای تسویه حساب سیاسی خود دانسته اند و یا می خواهند آن را به عنوان ابزاری برای گسترش مذهب مورد پسند خود قرار دهند.

رهبران کنونی خاورمیانه خرابند! بیشتر آنها توسط کسانی بر سر کار آورده شده اند که پروژه اسلامیزه کردن منطقه را در دستور کار خود دارند. شیعه و سنی هم ندارد. هردو لبه های یک قیچی هستند. در این میان ملت های منطقه اند که نابود می شوند و نسل جوانی که در درون آتش ناامنی ها می سوزند و خاکستر می شوند... زمانی بود که ملت های خاورمیانه امنیت نسبی داشتند...

زمانی بود که ملت های خاورمیانه امنیت نسبی داشتند...

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Che bar sare javānāne Mantaqe āmade ast?

Hussein Ali Abdel Amer, panāhandeye Erāqi
In farture Hussein Ali Abdel Amer ast. Javāne si sāleye Erāqi ke bā hezār dardesar khod rā saranjām be Urupā resānde va dar kampe Alphen aan den Rijn dar Holand panāh gerefte bud. āmade bud tā rāh rā barāye āvardane zan va farzandānash az jahanname erāq be beheshte Urupā hamvār konad. Vali har che bishtar migozasht, bishtar darmiyāft ke in beheshte barin, tanhā sarābi faribande bish nist. Agar ham beheshti bāshad, barāy u nist!

Tamāshāye pey dar peye hamsar va farzandānash bar negarāniye u miafzud. Hamsarash gofte bud vaziyate māliyeshān ān andāze kharāb shode ast ke hattā barāye kerāyeye khāne niz dochāre moshkel shodeand. Va harche ham bishtar migozarad in vaaz kharābtar mishavad. Cherā ke nānāvari nadārand.

In hame rāh rā bā zahmat va tahammole moshkelāte farāvān āmade bud vali aknun midānest ke tanhā yek hadaf dārad: Be khāne bargardad va nazde zan va farzandānash bāshad. Saranjām ham tasmim gereft az har rāhi ke shode be Erāq bargardad. Be hamin dalil be har dari zad va dast be dāmāne har masuuli shod tā gozarnāmeash rā pas begirad. Vali har che bishtar migozasht va har che bistar talāsh mikard, kamtar be natije miresid.

Bāvar namikard ke dar Holand bā ān nazm va tartibe mashhurash, kāghazbāzi va burukrāsi bāshad. Vali bud. Engār ke dar chāhi oftāde bud ke rāhi barāye rahāyi nadārad. Āshkārā midid ke kasi u rā namibinad va ranj va darde u rā dark namikonad. Ākher ānqadr ādamhāye mānande u dar ān kamp farāvān budand va ruz be ruz niz bar teedāde ānhā afzude mishod ke hattā khode u ham digari tardidi nadāsht ke dar ān anbuhe ādamhā gom shode ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۴ دی ۲۵, جمعه

تحولات منطقه و وظیفه ملی ما

ایران و عربستان دو رقیب منطقه ای
این روزها منطقه خاور میانه ناآرام است. نه این که پیش از آن در اینجا آرامشی برقرار بود. نه!... این منطقه چهل، پنجاه سال است که دچار ناآرامی است و قدرتهای بزرگ بویژه غربی ها در آن آزمایش های خود را بر روی ملت های نگون بخت منطقه انجام می دهند. ولی اکنون با جبهه گیری مستقیم عربستان سعودی در برابر ایران، تنش های موجود در منطقه به فاز دیگری وارد شده است.

عربستان رابطه خود را با ایران به پایان برده و کشورهای همسو با خود را نیز واداشته است تا رابطه اشان با ایران را، یا از میان بردارند و یا آن را به سطح پایین تری کاهش دهند. کار به جایی رسیده است که حتی سودان و جزایر کومور هم به ایران زبانک می اندازند و دهن کجی می کنند.

در این شرایط وظیفه ملی ما چیست و چگونه می توانیم از به خطر افتادن منافع ملی خود پیشگیری کنیم؟

برای یافتن پاسخ، ابتدا باید ببینیم که این تنش به کدام سو می رود و چه نتایجی را سبب می شود تا بتوانیم متناسب و سازگار با آن، جایگاه خود را تعیین کرده و واکنش نشان دهیم.

البته سناریوهای گوناگون و پیچیده ای را می توان برای تنش موجود پیش بینی کرد. ولی با این وجود همه آنها را می توان در دو دسته بخش نمود:
یا این تنش به رویارویی مستقیم و جنگ میان ایران و عربستان می انجامد و دوباره منطقه را به خون و آتش می کشاند ...
و یا این که دوطرف با وجود دشمنی های آشکار خود، می کوشند آن را محدود نگه دارند و از تبدیل شدن آن به یک جنگ همه جانبه خودداری می ورزند.

در حالت نخست که ضمنا احتمال کمتری نیز دارد و دستکم تا کنون نشانه ای از آن در دست نیست، باید یکپارچگی خاک کشور را به عنوان اولویت اصلی، در پیش چشم خود داشته باشیم و در صورتی که بیگانگان به کشورمان حمله کردند باید همه اختلافات درونی را کنار بگذاریم و همچون یک تن در پشت نیروهای نظامی خود، از ارتش گرفته تا سپاه و بسیج ایستاده و از خاک میهن دفاع کنیم.

بویژه در چنین حالتی که جنگ میان ایرانیان و تازی ها در گیرد، باید بهوش باشیم که گول "روشنفکران" خام را نخوریم و نپنداریم که با همدستی با بیگانگان می توانیم خود را از شر آخوندها رهایی دهیم. این را پیش تر نیز در جنگ شوم هشت ساله ایران و عراق تجربه کرده ایم و دریافته ایم که به هنگام حمله بیگانگان ابتدا باید دشمن بیگانه را از خانه بیرون انداخت و تنها پس از آن است که می توانیم به اختلافات درونی خود بپردازیم. وگرنه هم خانه را از دست می دهیم و هم خود را!

در حالت دوم که احتمال آن بسیار است، باید تنش کنونی را به فرصتی بی نظیر تبدیل نموده و هم میهنانمان را به واقعیت های تاریخی کشورمان آگاه کنیم. باید از فرصت به دست آمده استفاده نموده و نقش خراب دین تازی را در پس ماندگی کشورمان توضیح دهیم و ضرورت بازگشت به دین و آیین نیاکان خود را با زبانی آسان و همه فهم برای دیگر هم میهنان روشن نماییم.

باید همه توان خود را به کار گرفته و بگویم و بنویسیم که مراسم حج، کاری ناپسند و برضد منافع ملی کشورمان است. باید واقعیت ها را بازگو کنیم و نشان دهیم که پولهای بادآورده حج به تازی ها این امکان را می دهد تا پیوسته منافع ملی کشورمان را در منطقه مورد هدف خود قرار دهند و بکوشند آن را نابود کنند.

تنش کنونی بیش از هر زمان دیگری این فرصت را به ملت می دهد تا با آگاهی از واقعیت ها، حج، آخوندها و کل اسلام را با نگاهی نقادانه بنگرند و هر چه بیشتر از آموزه های آلوده به خرافات دین تازی دوری گزینند. البته در اینجا، منظور روش های سبکی مانند هیاهوی امام نقی و کارهای ناپسندی همچون ناسزاگویی و دشنام های جنسی به فاطمه و زینب نیست. این روش ها نه تنها کارآمد نیستند بلکه بسیار مشکوک نیز به نظر می رسند.

و در پایان این که، یک راه دیگر نیز وجود دارد که با آن به آسانی می توانیم دریابیم چگونه باید با تنش کنونی برخورد کنیم و واکنش نشان دهیم: برویم و نگاه کنیم ببینیم "روشنفکران" ما در این مورد چه می گویند و سپس درست برعکس آن را انجام دهیم. مطمئن باشید در بیشتر موارد درست از آب در می آید.

البته جای بسی شوربختی است که چنین است!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Tahawolāte Mantaqe
va vazifeye melliye mā

Irān va Arabestān do raqibe mantaqeyi
Dar mourede pas oftādane keshvaremān az qāfeleye tamaddon va dalile darjā zadanhāye mokarrare ān beviĵe doshvārihāyi ke dar chnd sadeye gozashte bā āb ru be ru bude ast, besyār gofte va neveshteand va dalāyele besyāri āvardeand. Vali gāhi elal va dalāyele yek ruydād ān andāze roushan va pishepā oftādeand ke ādam shegeft zade mishavad chegune ān rā namibinand va ān rā nādide migirand.

Bedune tardid yeki az dalāyele pas oftādane Irān, rasme zesht va nāpasande chāplisi va chālusparvari beviĵe dar tabaqeye hākeme in keshvar bude ast. Āfati ke mānande muriāne be jāne in melat va keshvar oftāde va pāyehāye farhangiye ān rā az darun khorde va puk karde ast. In viĵegiye nāpasand na tanhā, khod asari besyār manfi bar jāmee migozārad balke sarchashme va zāyandeye besyāri az fesād va tabāhihāye moujud dar dastgāhe hākemiyat va modiriyate keshvar ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________