۱۳۹۴ آبان ۲۵, دوشنبه

ما ایرانیان و رویدادهای "ناگوار" پاریس

فرانسه در خاور میانه ماجراجویی های بسیاری کرده
و ملتهای بسیاری را به خاک سیاه نشانده است
ما ایرانی ها اصولا آدمهای احساساتی هستیم. افزون بر ان بسیار هم ساده انگاریم. در بسیاری از موارد هم تلاش می کنیم که خودمان را با گفتن " انشاءالله گربه است" گول بزنیم و بدتر از آن هم این که سخت پافشاری می کنیم به دیگران هم بباورانیم که براستی گربه بوده است واصلا خبری از سگ درکار نیست!

بیشتر بدبختی هایی هم که بر سرمان آمده است نتیجه همین ساده انگاری و احساساتی برخورد کردن به پیرامون بوده است!

تازه این احساساتی بودن تنها در زندگی عادی نیست که خود را نشان می دهد بلکه در همه جوانب آن حتی در سیاست و جهت گیری های سیاسی این کشور و ملت هم دیده می شود. از باصطلاح روشنفکران و نخبگان که دیگر بهتر است سخنی به میان نیاید. چرا که این طبقه از ما بهتر همه چیز دان، که باید چراغ راهنمایی برای ما مردم کوچه و بازار باشد، خود آنچنان دچار بیماری ساده انگاری و احساساتی بودن است که اگر قرار بر درمان باشد آنها بارها بیشتر از ما مردم عادی نیازمند آن هستند...

ما ایرانی ها باید در اندیشه خود باشیم! باید یاد بگیریم تردید کنیم! باید جسارت پیدا کنیم که با بدبینی به رویدادها بنگریم! باید بیاموزیم شک کنیم، باید به خود یادآور شویم که هرچیزی را به آسانی نپذیریم!

شوربختانه طبقه روشنفکر ما آنقدر در دنیای زیبای روشنفکری خود غرق است و آنقدر سرش را زیر برف رویاهای روشنفکرانه فرو برده است که دیگر حتی توانایی دیدن واقعیات را هم ندارد. اگر جایی هم به آنها ایراد گرفته شود، داد و بیدادشان به هوا می رود و اگر به آنها گفته شود که بدبختی های کنونی کشور، تا اندازه زیادی نتیجه سادگی و احساسات پوچ آنها در سی و پنج سال پیش است که گول بیگانگان را خوردند، فریادشان بلند می شود که این ملت "روشنفکرانش" را نمی فهمد و قدر آنها را نمی داند! همانهایی که با واژه های قلمبه سلمبه می خواستند به ما مردم عادی بباورانند که با سرنگونی "دیکتاتوری" شاه، مردم به حقشان می رسند و حکومت عدالت و دمکراسی برقرار می گردد....

ولی دیگر آن زمان، مدتهاست که سپری شده است. ملت دیگر گول "روشنفکرانش" را نمی خورد و برای فراخوان هایش طرح هم خرد نمی کند. ملت اکنون می داند که برخی از همین "روشنفکران"، پولی را که دولت شاه به آنها داده بود تا به غرب رفته، دانش آموخته، به کشور باز گشته و در آبادانی و پیشرفت کشور شرکت کنند، را به فلسطینی ها می دادند تا به آنها ترور کردن را بیاموزند و به آنها یاد دهند چگونه خانه و کاشانه خود را آتش بزنند!
و یا برخی دیگر از این "روشنفکران" در قالب کنفدراسیون دانشجویان خارج از کشور آشکارا به مزدوری برای بیگانگان و دشمنان ایران می پرداختند و به عامل کشورهای بیگانه تبدیل شدند تا ایران را به آتش بکشند. و سرانجام هم کشیدند...

همین روشنفکرها دوباره دارند مخ ما را به کار می گیرند و به جای این که به ما هشدار دهند تا خرد خود را به کار گرفته و بدون احساسات دروغین، رویدادهای پیرامون خود را بنگریم، می آیند و تلاش می کنند که نگاه ساده انگارانه و پر از احساسات خود را نسبت به رویدادهای دنیا به ما بپذیرانند...

هم میهنان گرامی،
آنچه هم اکنون در غرب می گذرد، ادامه برنامه اسلامیزه کردن خاور میانه است که غرب دهه ها است به کار گرفته و همچنان آن را ادامه می دهد. آغاز این برنامه با سرنگونی شاه و ویران کردن زیر ساخت های ایران کلید خورد و تلاش دارد دیگر کشورهای منطقه را نیز به آن دچار کند. غرب می خواهد از امکانات منطقه خاور میانه بیشترین بهره برداری را در رویارویی خود با روسیه و چین بنماید. در این راه کشته شدن میلیونها ایرانی و عراقی در جنگ، ویران شدن لیبی، سیاهروزی افغانها، نابودی سوریه، آوارگی یمنی ها ... هیچ تاثیری ندارد. آنها مدتهاست که طرح فروپاشی چند کشور منطقه از جمله ایران را نیز روی میز خود دارند....

هم میهنان، شازده کوچولو چه در اندوه باشد و چه نباشد، چه رویدادهای پاریس واقعی باشند (که در آن صورت باید گفت که سگ هار داعش پای صاحبش را گاز گرفته است) و چه واقعی نباشند (همان گونه که در یکی دو مورد پیش هم پرسش های بسیاری هنوز بی پاسخ مانده است)، ما ایرانی ها باید در اندیشه خود باشیم! باید یاد بگیریم تردید کنیم! باید جسارت پیدا کنیم که با بدبینی به رویدادها بنگریم! باید بیاموزیم شک کنیم، باید پیوسته به خود یادآور شویم که هرچیزی را به آسانی نپذیریم!

در مورد رویدادهای پاریس نگاهی به این ویدئو های زیر بیاندازید. حتی اگر موارد مطرح شده در این ویدئو ها جای تردید هم داشته باشد باز ارزش این را دارد تا این رویداد را از جوانب گوناگون بنگریم. نگاه یک جانبه به پیرامون نه تنها ما را از واقعیت امر به دور می کند، بلکه می تواند سبب گمراهی ما هم بشود. بویژه نگاهی که دیگران برای ما ساخته باشند و پیوسته نیز آن را در بوق و شیپور رسانه های خود بدمند و به خورد ما دهند!

https://www.youtube.com/watch?v=I0EW1-EDevQ
https://www.youtube.com/watch?v=9TiFZAHfSTU
https://www.youtube.com/channel/UCCqkPFcXsSdtyQ4EvUXWemQ/videos

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Mā Irāniān
va ruydādhāye "nāgovāre" Pāris

Farānse dar Khāvare Miāne majarājuyihāye besyāri
karde va mellathāye besyāri rā be khāke siāh
neshānde ast!

Mā Irānihā osulan ādamhāye ehsāsāti hastim. Afzun bar ān besyār ham sādeengārim. Dar besyāri az mavāred ham talāsh mikonimke khodemā rā bā goftane “Enshāāllāh gorbe ast” gul bezanim va badtar az ān ham in ke sakht pāfeshāri mikonim be digarān ham bebāvarānim ke be rāsti gorbe bude va aslan khbari az sag dar kār nist!

Bishtare badbakhtihāyi ham ke bar saremān āmade ast natijeye hamin sādeengāri va ehsāsāti barkhord kardan be pirāmun bude ast!

Tāze in ehsāsāti budan tanhā dar zendegiye āddi nist ke khod rā neshān midahad balke dar hameye javānebe ān hattā dar siāsat va jahatgirihāye siāsiye in keshvar va mellat ham dide mishavad. Az be estelāh roushanfekrān va nokhbegān ke digar behtar ast sokhani be miān nayāyad. Cherā ke in tabaqeye az mā behtare hamechizdān, ke bāyad cherāghe rāhnamāyi barāye mā, mardome kuche o bāzār bāshad, khod ānchonān dochāre bimāriye sādeengāri va ehsāsāti budan ast ke agar qarār bar darmān bāshad ānhā bārhā bishtar az mā mardome āddi niāzmande be ān hastand.

Mā Irānihā bāyad dar andisheye khod bāshim! Bāyad yād begirim tardid konim! Bāyad jesārat peydā konim ke bā badbini be ruydādhā bengarim! Bāyad biāmuzim shak konim, bāyad peyvaste be khod yādāvar shavim ke har chizi rā be āsāni napazirim!

Shurbakhtāne tabaqeye roushanfekre mā ānqadr dar donyāye zibāye roushanfekriye khod gharq ast va ānqadr sarash rā zire barfe royāhāye roushanfekrāne foru borde ast ke digar hattā tavānāyiye didane vāqeiyāt rā ham nadārad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۴ آبان ۱۶, شنبه

ترکیه به کجا می رود؟

حاجیا صوفیا، کلیسایی که عثمانی ها
به زور گرفتند و تبدیل به مسجد کردند.
زمانی «خیرت ویلدرز» رهبر حزب راستگرای «آزادی» که به مخالفت با راه دادن ترکیه به اتحادیه اروپا مشهور است، در یک سخنرانی در هلند گفته بود که ترکیه سرانجام می تواند به اروپا بپیوندد.

این سخن او سبب شگفتی حاضران شده بود. چراکه سیاست او و حزبش برای همگان شناخته شده است و همه می دانند که او از سرسخت ترین مخالفان پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا است. بارها نیز این موضوع را آشکارا تکرار کرده و گفته است که آنکارا چیزی برای جستجو در اروپا ندارد. به باور او اصلا ترکیه دارای فرهنگی غیر از فرهنگ اروپایی است و آبش با اروپا در یک جوی نمی رود.

البته هنوز آثار شگفتی بر چهره حاضران پیدا بود که او ادامه می دهد: "البته تنها بخشی از این کشور که در اروپا قرار دارد!"

راهی که ترکیه در آن قرار گرفته است سرانجام به فروپاشی این کشور خواهد انجامید. درگیری میان ترکها و کردها بویژه در شرق این کشور رو به افزایش است و احتمال جدایی آن بخش از این کشور روزبروز بیشتر می شود. ولی چه کردها جدا شوند و چه جدا نشوند، حتی اگر دهه ها هم به درازا بکشد سرانجام غرب، بخش اروپایی ترکیه را پس خواهد گرفت.

احزاب راستگرا و آینده اروپا
می گویند اگر می خواهید بدانید سیاست اروپا در چند سال آینده به کدام سمت می رود، نگاه کنید و ببینید احزاب راستگرای اروپا چه می گویند. سخنانی که ده، بیست سال پیش از زبان احزاب راستگرا شنیده می شد و شگفتی و انزجار بسیاری را برمی انگیخت، امروز دیگر حتی از زبان "چپ ترین" احزاب این قاره نیز شنیده می شود و بسیاری از مردم هم آن را تایید می کنند. در مواردی حتی این دیدگاهها به عنوان سیاست کلی کشور نیز پذیرفته شده اند.

اندیشه بازپس گیری
از همان ۱۴۵۳ میلادی که استانبول به دست ترکان عثمانی افتاد و کلیسای بزرگ این شهر تبدیل به مسجد شد تا به امروز که درد این سر شکستگی بزرگ به درازای ۵۶۲ سال بر دل اروپایی ها (و بطور کلی غربی ها) سنگینی کرده است، آنها همواره در اندیشه راهی بوده اند که این شکست تاریخی را جبران کنند و خاک از دست داده را بازپس گیرند.

با همه دشواری های "ظاهری" که اروپا و غرب امروزه دست به گریبان است، شرایط تا کنون هیچگاه به این اندازه مناسب نبوده است که بتواند غرب را یاری کند تا خود را از رنج و درد چند صد ساله برهاند.

اسلام بهترین ابزار در دست غرب
واقعیت این است که غرب دریافته چگونه ملتهای خاورمیانه را به واپسگرایی انداخته و آنها را به زیر کنترل خود درآورد. از زمانی که غرب دریافت اتحاد شوروی رو به فروپاشی است، دست به کار شد و کشورهای خاورمیانه را یکی پس از دیگری به دام حکومت های دینی انداخت و اسلامگرایانی را بر آنها حاکم کرد که می خواستند حکومت خدا را بر روی زمین جاری کنند ولی به جای آن کشورها را به ویرانی و سیاهروزی انداختند.

ایران نخستین قربانی دسیسه غرب
ایران از نخستین قربانیان این پروژه ویرانگر و خانمانسوز غرب بود. البته آنها هنوز نتوانسته اند ایران را تجزیه کنند ولی با این وجود موفق شدند این کشور سرشار از منابع طبیعی و غنی از نظر نیروی انسانی را به روزی بیاندازند که امروزه می بینیم.

البته ملتهای منطقه هرکدام ویژگی های خاص فرهنگی خود را دارند. اگر چه ایرانی ها را با شعارهای احساسی می توان خام کرد و تیشه به دستشان داد تا به ریشه خود بزنند، ولی در مورد ترک ها این روش بی نتیجه است و باید ترفند دیگری به کار می گرفتند.

نقطه ضعف ترک ها
در واقع نقطه ضعف ترک ها، امکانات مالی و شرایط اقتصادی است. به ترک ها شرایط و امکانات خوب اقتصادی بدهید آنگاه می توانید هر چیزی را بار آنها کنید! این را برنامه ریزان غربی و فرهنگ شناسان مشاور آنها بهتر از هر کس دیگری می دانستند. به همین دلیل هم بود که با آمدن اسلامگرایان ترک به صحنه سیاست، غرب بیشترین کمک را به رشد و شکوفایی اقتصادی ترکیه کرد و نه تنها سازمانهای جهانی زیر نفوذ غرب، بلکه سرمایه گذاران غربی نیز راهی این کشور شدند تا رشد اقتصادی دورقمی را برای آن محقق سازند. آخر بدون این رشد اقتصادی کدام شهروند ترکی زیر بار می رفت که این گونه اسلام سیاسی را بر آنها حاکم کنند. در واقع رای و روح ترک ها را با پول خریدند.

البته گفته می شود که غرب در صحنه سازی هایی که آن روزها بر ضد فرماندهان نظامی ترک به کار گرفته می شد، نقش مهمی را بازی کرده است و از کرایه هتل و روسپی گرفته تا ضبط و پخش ویدئوهای افشاگرانه که به اعتبار نظامیان ترکیه ضربه های کشنده وارد آورد همه با یاری و گاهی حتی زیر نظر آنها انجام می گرفته است.

غرب می داند که تنها با حاکم کردن اسلام سیاست زده است که می توان آدم خیره سری مانند اردوغان را تولید کرد و با قهرمان سازی از او، وی را بر مردم نشاند و حاکم بر سیاست، جان و مال آنها نمود. و درست در همین گونه حکومتی است که غرب می تواند سیاست های خود را آرام و گام به گام پایه ریزی کند.

اخوان المسلمین ترکی
نابسامانی و چند دستگی های کنونی در ترکیه نتیجه مستقیم به قدرت رسیدن اخوان المسلمین ترکی است که در قالب اردوغان و داووداوغلو نمایان شده و به زور رشد اقتصادی ساخته و پرداخته غرب، بر گرده ملت ترکیه نشسته است. البته این اقتصاد همان گونه که انتظار می رفت بسیار شکننده است و بر پایه های لرزانی ساخته شده است. می گویند زمانش که فرا برسد غرب می تواند این اقتصاد را ظرف یک ماه به زمین بزند و کاری به سر ترکیه بیاورد که بارها بدتر از بلای آرژانتین باشد.

فروپاشی
راهی که ترکیه در آن قرار گرفته است سرانجام به فروپاشی این کشور خواهد انجامید. درگیری میان ترکها و کردها بویژه در شرق این کشور رو به افزایش است و احتمال جدایی آن بخش از این کشور روزبروز بیشتر می شود. ولی چه کردها جدا شوند و چه جدا نشوند، حتی اگر دهه ها هم به درازا بکشد سرانجام غرب، بخش اروپایی ترکیه را پس خواهد گرفت.

از بخت بد ترکیه، به نظر می رسد که روسیه هم مشکل چندانی با این کار ندارد و این موضوع از اندک مواردی است که اروپا و روسیه دارای دیدگاه تقریبا یکسانی هستند.

نتیجه گیری
ترکیه از رقبای بدجنس ما در منطقه است و بارها ثابت کرده است که برای رسیدن به منافع سیاسی – اقتصادی خود از هیچ جنایتی فروگذار نیست. با این وجود باید هوشیار بود. چراکه فروپاشی ترکیه به خودی خود، به معنی قرار داشتن در جهت منافع ملی ما نیست و چنانچه هشیاری به خرج ندهیم نه تنها به سود ما نیست که حتی می تواند برای ما دردسرساز هم باشد.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Torkiye be kojā miravad?

Hagia Sophia, kalisāyi ke Osmānihā
be zur gereftand va tabdil be masjed kardand.
Zamāi Geert Wilders rahbare hezbe rāstgerāye “Āzādi” ke be mokhālefat bā rāh dādane Torkiye be Ettehādiyeye Urupā mashhur ast, dar yek sokhanrāni dar Holand gofte bud ke Torkiye saranjām mitavānad be Urupā bepeyvandad.

Zamāi Geert Wilders rahbare hezbe rāstgerāye “Āzādi” ke be mokhālefat bā rāh dādane Torkiye be Ettehādiyeye Urupā mashhur ast, dar yek sokhanrāni dar Holand gofte bud ke Torkiye saranjām mitavānad be Urupā bepeyvandad.

In sokhane u sababe shegeftiye hāzerān shode bud. cherā ke siāsate u va hezbash barāye hamegān shenākhte shode ast va hame midānand ke u az sarsakhttarin mokhālefāne peyvastane Torkiye be Ettehādiyeye Urupā ast. Bārhā niz in mouzu rā āshkārā tekrā karde va gofte ast ke Ānkārā chizi barāye jostoju dar Urupā nadārad. Be bāvare u aslan Torkiye dārāye yek fahangi geyre az Urupāi ast va ābash bā Urupā dar yek juy namiravad.

Albatte hanuz āsāre shegefti bar chehreye hāzerān peydā bud ke u edāme midahad: “Albatte tanhā bakhshi az in keshvar ke dar Urupā qarār dārad!”

Rāhi ke Torkiye dar ān qarār gerfte ast saranjām be forupāshiye in keshvar khāhad anjāmid. Dargiri miāne Torkhā va Kordhā beviĵe dar sharqe in keshvar ru be afzāyesh ast va ehtemāle jodāyiye ān bakhsh az in keshvar ruz be ruz bishtar mishavad. Vali che Kordhā jodā shavand va che jodā nashavand, hattā agar dahehā ham be derāzā bekeshad, saranjām Gharb, bakhshe Urupāyiye Torkiye rā pas khāhad gereft.

Ahzābe rāstgerā va āyandeye Urupā Miguyand agar mikhāhid bedānid siāsate Urupā dar chand sāle āyande be kodām samt miravad, negāh konid va bebinid ahzābe rāstgerāye Urupā che miguyand...

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________