۱۳۹۳ دی ۲۶, جمعه

دومین اشتباه بزرگ شاه

شاه را از زیر قران رد کردند تا برای همیشه برود و
راه را برای کسانی باز کند که خواهان اجرای دستورات قران
در سیاست و زندگی روزمره ملت بودند
سی و شش سال پیش در چنین روزی شاه، کشور را ترک کرد و با این کار، دومین اشتباه بزرگ تاریخی خود را مرتکب شد.

در آن روز، با این که ایران در آتش بیگانه ساخته می سوخت و روزبروز بر ناامنی و هرج و مرج در کشور افزوده می گشت و نیاز به وجود کسی که بتواند در آن بالا، کنترل کارها را به دست بگیرد، بیشتر می شد، و در حالی که حتی خدمتکاران دربار هم می دانستند که با رفتن شاه، اوضاع کشور نه تنها آرام نگرفته بلکه خرابتر هم می شود، آنهایی که پیرامون شاه را گرفته بودند، دو پا را در یک کفش کردند و او را مجاب ساختند که بهترین کار، رفتن او از ایران است.

با این که در میهن پرستی شاه نمی توان تردید داشت، ولی این پرسش همچنان بر جاست که اگر شاه می دانست که بیگانگان برای ایران برنامه ریخته اند، که می دانست،
و اگر شاه می شنید که انگلستان با برنامه های حساب شده بی بی سی، کنترل و هدایت شورش ها را به دست گرفته است، که می شنید،
و اگر شاه می دید که آمریکا با فرستادن ژنرال هایش دارد با فرماندهان خودفروخته ساخت و پاخت و دسیسه چینی می کند، که می دید،
پس چرا حاضر شد به این خواسته بیگانگان تن در دهد و کشتی توفان زده کشور را به حال خود رها کرده و ایران را ترک نما ید؟

البته درست است که شاه در آن زمان بیمار بود و بیشترین گناه را باید متوجه درباریان و نزدیکان شاه دانست، ولی با این وجود شاه همچنان مسئولیت تصمیمی را به گردن دارد که با آن، آینده ایران را تیره و تار نمود و این کشور را به فروپاشی انداخت.

نیازی به گفتن نیست که درباریان و نزدیکان شاه در این تصمیم نادرست و در سیاهروزی ایران بطور کلی، بیشترین مسولیت و گناه را بر دوش خود دارند. آنهایی که در پاریس و لوس آنجلس نشسته اند و خود را به نوشتن خاطرات ساختگی سرگرم کرده اند و حتی پس از گذشت سی و شش سال نیز، همچنان دهان خود را بسته اند و از گفتن حقایق خودداری می کنند، بدانند که حقیقت برای همیشه پنهان نمی ماند و کارهای نادرست آنها سرانجام بر ملت ایران بویژه نسل جوان آشکار خواهد شد.

ژنرال روبرت ارنست هویزر آمریکایی،
با لقب «داچ»، احتمالن هلندی تبار
آنها حتی شهامت کسانی مانند اردشیر زاهدی، مهدی خانبابا تهرانی، جهانشاه لو افشار ... را ندارند که بیایند و از روی راستی بگویند که اشتباه کردند و فریب قول و قرارهای بیگانگان را خوردند.

آنها با اعتراف به اشتباه خود می توانستند (می توانند) هم به نسل آینده این کشور درسی بیاموزند تا دوباره همان اشتباه را تکرار نکنند و هم وجدان آزرده خود را از این بار سنگین رهایی بخشند. ولی شوربختانه آن گونه که پیداست، شهامت داشتن برای برخی از هم میهنان گرامی ما کار بسیار سختی است.

دردناکتر از همه این است که یک نظامی آمریکایی (ژنرال هویزر) به آسانی توانست برخی از فرماندهان کلیدی ارتش ایران را، با قول و قرارهای توخالی خود گول بزند. زمانی هم که کار از کار گذشت و ایران به گرداب فروپاشی افتاد و هرکدام از این فرماندهان هم سوراخ موش را هزار دلار خریدند و در گوشه وکنار دنیا دست گدایی و پناهندگی را دراز کردند، این ژنرال در دل به نادانی و حماقت این فرماندهان بی عرضه و ناشایسته می خندید.

البته این دومین اشتباه بزرگ شاه بود. اشتباه تاریخی نخست را شاه، هنگامی مرتکب شد که استان چهاردهم کشور را به آسانی از دست داد. در آن رویداد نیز، جای پای بیگانگان و درباریان خودفروخته مزدور آنها دیده می شود. ولی در اینجا نیز باید شاه را به عنوان تصمیم گیرنده اصلی مسئول این اشتباه بزرگ تاریخی دانست.

هم میهنان گرامی،
تاریخ کشور ما پر از این گونه اشتباهات مهم و جبران ناپذیر است که نتایجی بس دردناک داشته و سنگینی آن گاه تا چند نسل بر دوش ساکنان این کشور احساس می شده است.

ولی آیا می دانید چرا این گونه است؟ چرا هر از چند گاهی این کشور دچار چنین رویدادهایی شده است که زندگی مردمش را بطور کلی دگرگون ساخته و به هم ریخته است؟

پاسخ آن در این واقعیت نهفته است: گرد آمدن قدرت در یک نقطه!
و همان گونه که تاکنون بارها ثابت شده است، هر گاه قدرت در یک نقطه متمرکز شود مانند آبی که در یک جا گرد آمده باشد دچار فساد می شود.

این شیوه کشورداری کاربرد خود را از دست داده است و مدتهاست که ملتهای دیگر روش های بهتری را جایگزین آن کرده اند. اما در ایران، هرگاه سخن از تغییر آن رفته است، بیگانگان و مزدوران آنها کارشکنی کرده اند و نگذاشته اند که این خواسته به هدف برسد.

بیگانگان می دانند که با گرد آوردن قدرت در یک نقطه، تنها کافی است که آن نقطه را زیر کنترل خود بگیرند و این کشور را به سویی ببرند که منافع آنها را برآورده کند.

آنهایی که نگذاشتند رضاشاه بزرگ حکومت ایران را به جمهوری تغییر دهد، همانهایی بودند که بر مرکزیت بودن شاه پافشاری می کردند و حتی او را سایه خدا می نامیدند. و با همین کار فساد و بیداد را در کشور گسترش داده و اختلاف طبقاتی را دوچندان کردند. و این کار را تا آنجا ادامه دادند کهناگزیر به انقلاب شوم ۵۷ منجر شد.

همانها اکنون دوباره دست به کار شده اند و می خواهند به ما بباورانند که نظام سلطنتی، تنها راه حل دشواری های کشور و آقای رضا پهلوی، تنها ناجی به جا مانده برای ایران است.

بهوش باشیم!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Dowomin eshtebāhe bozorge Shāh!

Shāh rā az zire Qorān radd kardand tā barāye hamishe
beravad va rāh rā barāye kasāni bāz konad ke khāhāne
ejrāye dasturāte Qorān dar siāsat va zendegiye
ruzmarreye mellat budand.
Si o shesh sāle pish dar chonin ruzi Shāh, keshvar rā tark kard va bā in kār, dowomin eshtebāhe tārikhiye khod rā mortakeb shod.

Dar ān ruz bā in ke Irān dar ātashe bigāne sākhte misukht va ruz be ruz bar nāamni va harj o marj dar keshvar afzude migasht va niāz be vojude kasi ke betavānad dar ān bālā, kontorole kārhā rā be dast begirad, bishtar mishod va dar hāli ke hattā khedmatkārāne Darbār ham midānestand ke bā raftane Shāh, ouzāye keshvar na tanhā ārām nagerefte balke kharābtar ham mishavad, ānhāyi ke pirāmune Shāh rā gerefte budand, do pā rā dar yek kafsh karde va u rā mojāb kardand ke behtarin kār, raftane u az Irān ast!

Bā in ke dar mihanparastiye Shāh namitavān tardid dāsht, vali in porsesh hamchonān barjāst ke agar Shāh midānest ke bigānegān barāye Irān barnāme rikhteand, ke midānest,
Agar Shāh mishenid ke Engelestān bā barnāmehāye hesāb shodeye BBC, kontorol va hedāyate shureshhā rā be dast gerefte ast, ke mishenid,
Agar Shāh midid ke Āmrikā bā ferestādane ĵenrālhāyash dārad bā farmāndehāne khodforukhte sākht o pākht va dasisechini mikonad, ke midid,
Pas cherā hāzer shod be in khāsteye bigānegān tan dar dahad va kashtiye tufān zadeye keshvar rā be hāle khod rahā karde va Irān rā tark namāyad?

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۳ دی ۲۰, شنبه

روس ها را دیگر نمی توان به آسانی ترساند

فرتور ولادیمیر پوتین بر تی شرت
جرمان پانف، عضو روسی اتحادیه بین المللی اسکیت
مسابقات قهرمانی اسکیت اروپا سرانجام امروز ۲۰ دی ماه ۱۳۹۳ در چلیابینسک روسیه آغاز شد. از چندی پیش در کشورهایی مانند هلند زمزمه بایکوت این مسابقات شنیده می شد. دلیل آن را هم این عنوان می کردند که روسیه در اوکراین دخالت کرده و جنگ داخلی را در این کشور به راه انداخته است و همه بدبختی های کنونی در اوکراین زیر سر روسیه و شخص پوتین است!

همان گونه که می دانید هلند با این که کشور کوچکی است ولی در ورزش اسکیت ورزشکاران مطرحی در سطح جهانی دارد و شرکت نکردن این کشور می توانست به عنوان ضربه ای به اعتبار این مسابقات به شمار آید. تازه تنها سخن از هلند نبود و از دیگر کشورهای غربی هم. چنین زمزمه هایی به گوش می رسید.

جرمان پانف، عضو روسی اتحادیه بین المللی اسکیت
با این که کار بالا گرفته بود و این موضوع بارها در رسانه های گوناگون مطرح گردیده و از آن به عنوان ابزاری برای فشار هر چه بیشتر بر روسیه استفاده شده بود، ولی سرانجام این مسابقات امروز بدون هیچگونه دشواری آغاز شد.

دیدنی تر از همه زمانی بود که «جرمان پانف» عضو روسی اتحادیه بین المللی اسکیت با همکارانش دیدار کرد. او در زیر کت رسمی اتحادیه، تی شرتی پوشیده بود که فرتور «ولادیمیر پوتین» در اونیفرم نظامی بر آن نقش بسته بود!

این کار او با واکنش تند برخی از اعضای اتحادیه از جمله «یان دایکه ما» معاون هلندی اتحادیه جهانی اسکیت روبرو شد. با این حال ا«جرمان پانف» تا مراسم رسمی گشایش مسابقات این تی شرت را بر تن داشت.

هر چند که «جرمان پانف» گفته بود این کار را به عنوان شوخی انجام داده است ولی این کار او یک پیام ویژه دارد. آنهایی که باید دریابند، یک بار دیگر دریافتند که روس ها را دیگر نمی توان به آسانی ترساند. دیگر دوره «گورباچف» نیست که با بلوف و تهدیدهای توخالی بتوان این کشور را به هراس انداخت و از آن به رایگان امتیاز گرفت. روس ها دیگر دستشان آمده است و ترفندهای غربی ها را، دیگر به خوبی می شناسند.

به امید روزی که ایرانی ها نیز به این واقعیت دست یابند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Rushā rā digar namitavān be āsāni tarsānd!

Farture Vlādimir Putin bar t-shirte
Germān Pānof, ozve Ettehādiyeye Jahāniye Eskeyt
Mosābeqāte qahramāniye eskeyte Urupā saranjām emruz 20 Deymāhe 1393 dar Chelyābinske Russiye āghāz shod. Az chandi pish dar keshvarhāyi mānande Holand zemzemeye bāykote in mosābeqāt shenide mishod. Dalile ā rā ham in onvān mikardand ke Russiye dar Ukrāyin dekhālat karde va jange dākhli rā dar in keshvar be rāh andākhte ast va hameye badbakhtihāye konuniye dar Ukrāyin zire sare Russiye va shakhse Putin ast!

Hamān gune ke midānid Holand bā in ke keshvare kuchaki ast vali dae varzeshe eskeyt varzeshkārāne matrahi dar sathe jahāni dārad va sherkat nakardane in keshvar mitavānest be onvāne zarbeyi be eetebāre in mosābeqāt be shomār āyad. Tāze tanhā sokhan az Holand nabud va az digar keshvarhāye Gharbi ham, chonin zemzemehāyi be gush miresid.

Germān Pānof, ozve Ettehādiyeye Jahāniye Eskeyt
Bā in ke kār bālā gerefte bud va in mouzu bārhā dar resānehāye gunāgun matrah gardide va az ān be onvāne abzāri barāye feshār har che bishtar bar Russiye estefāde shode bud, vali saranjām in mosābeqāt emruz bedune hichgune doshvāri āghāz shod.

Didanitar az hame jamāni bud ke “Germān Pānof” ozve Russiye Ettehādiyeye Beynalmelaliye Eskeyt bā hamkārānash didār kard. U dar zire kote rasmiye Ettehādiye, t-shirti pushide bud ke farture Vlādimir Putin dar uniforme nezāmi bar ān naqsh baste bud!

In kāre u bā vākoneshe tonde barkhi az aazāye Ettehādiye az jomle “Jan Dijkema” moāvene Holandiye Ettehādiyeye Jahāniye Eskeyt ruberu shod. Bā in hāl Germān Pānof tā marāseme rasmiye goshāyeshe mosābeqāt in t-shirt rā bar tan dāsht.

Harchand ke Germān Pānof gofte bud in kār rā be onvāne shuki anjā dāde ast vali in kāre u yek payāme viĵe dārad. Ānhāyi ke bāyad daryāband, yek bāre digar daryāftand ke Rushā rā digar namitavān be āsāni tarsānd. Digar doureye Gorbāchef nsit ke bā blof va tahdidhāye tukhāli betavān in keshvar rā be harās andākht va az ān be rāygān emtiāz gereft. Rushā digar dasteshān āmade ast va tarfandhāye Gharbihā rā, digar be khubi mishenāshand.

Be omide ruzi ke Irānihā niz be in vāqeiyat dast yāband!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۳ دی ۱۷, چهارشنبه

خودکرده را تدبیر نیست

حمله تروریست ها - پاریس ۷ ژانویه ۲۰۱۵
برای دیدن ویدئو روی فرتور کلیک کنید!
آنهایی که ۳۶ سال پیش اسلام سیاسی را به ایران صادر کردند و مردم این کشور را به سیاهروزی انداختند،
آنهایی که مستقیم و غیر مستقیم در به پا گرفتن حکومت های دینی در خاورمیانه نقش بازی کردند و یاری رساندند و با این کارشان منطقه خاور میانه را به ویرانه ای تبدیل کردند،
باید فکر چنین روزی را هم می کردند ...

در این ویدئو دیده می شود که چگونه یکی از تروریست ها به پلیسی که زخمی بر روی زمین افتاده است نزدیک می شود و بدون این که کوچکترین توجهی به خواهش و التماس های این پلیس بیچاره داشته باشد او را با خونسردی تمام به رگبار آتش می بند.

ژیسکاردستن کجاست که آش دست پخت خود را بچشد؟

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Khod karde rā tadbir nist


Hamleye terroristhā - Paris 07-01-2015
Barāye didane video ruye fartur klik konid!
Ānhāyi ke 36 sāle pish Eslāme siāsi rā be Irān sāder kardand va mardome in keshvar rā be siāhruzi andākhtand,

Ānhāyi ke mostaqim va gheyre mostaqim dar be pā gereftane hokumathāye dini dar Khāvare Miāne naqsh bāzi kardand va yāri resāndand va bā in kāreshān mantaqeye Khāvare Miāne rā be virāneyi tabdil kardand,

Bāyad fekre chonin ruzi rā ham mikardand …

Dar in video dide mishavad ke chegune yeki az terroristhā be polisi ke zakhmi bar ruye zamin oftāde ast nazdik mishavad va bedune in ke kuchaktarin tavajjohi be khāhesh va eltemāshāye in polise bichāre dāshte bāshad u rā be ragbāre ātash mibandad.

Giscard d'Estaing kojāst ke āshe dastpokhte khod rā becheshad?

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

رابطه نه چندان روشن ایران با روسیه به کجا می رود؟

@RIA Novosti / Ramil Sitdikov
پوتین در دهمین کنفرانس مطبوعاتی هژدهم دسامبر ۲۰۱۴
هر سال در ماه دسامبر، رئیس جمهور روسیه در یک کنفرانس بزرگ مطبوعاتی دیدگاه خود را در موارد گوناگون اعلام می کند و به خبرنگاران داخلی و خارجی این امکان را می دهد تا پرسش های خود را مطرح کنند.

هژدهم دسامبر امسال این کنفرانس مطبوعاتی برای دهمین بار در کاخ کرملین مسکو برگزار شد و در آن ولادیمیر پوتین بدون این که نشانی از خستگی در او پیدا شود بیش از سه ساعت به پرسش های گوناگون و گاه تحریک آمیز خبرنگاران (از جمله پرسش های خبرنگار بی بی سی، که انگار آمده بود ارثیه پدرش را تحویل بگیرد) پاسخ داد.

در این کنفرانس مطبوعاتی یکی دو بار نیز در پیوند با ایران پرسیده شد. رجب صفراف رییس مرکز مطالعات ایران معاصر در روسیه، با حالتی گلایه آمیز به قول و قرار های سال گذشته روسیه در مورد گسترش رابطه با ایران و رفتن پوتین به تهران اشاره کرد و گفت که هیچکدام از آنها جنبه عملی به خود نگرفته است و رابطه روسیه با ایران نه تنها گسترش چشمگیری نداشته بلکه در مواردی نیز کاهش یافته است. رجب صفراف در ادامه اشاره ای به ناکارآمد بودن سفارت روسیه در تهران نموده و پرسید آیا در استراتژی روسیه نسبت به ایران تغییری پدید آمده است؟

دلشان را نیز به این خوش کرده اند که هر از چند گاهی، ایران کاسه گدایی را بر می دارد و برای دریافت پول دست دراز می کند و غرب هم با سخاوتمندی متکبرانه ای اجازه می دهد تا درصدی از پول فروش نفت ایران را به این کشور فلاکت زده پرداخت کنند تا با آن نان بخورنمیری به دست ملت بدهند و نگذارند که این دیگ جوشان فوران کند. نامش را هم گذاشته اند سیاست خارجی اقتدارگرانه!

پوتین در پاسخ گفت که از کارهای سفارت روسیه در تهران تا کنون، خرسند است هر چند که بازنگری برخی از مسائل را منتفی نمی داند. اینجا و آنجا هم کمی به کلی گویی پرداخت ولی سرانجام نتوانست تاب بیاورد و پاسخ اصلی به این پرسش را بیان کرد و آن این که در روابط روسیه و ایران مسائل و دشواری های گوناگونی وجود دارند که پیش از گسترش روابط این دو کشور باید برطرف شوند.

در واقع این دشواری ها از زمان روی کار آمدن حسن روحانی به گونه ای لگام گسیخته گسترده شده اند و دارند همه جوانب روابط با روسیه را تحت تاثیر منفی خود قرار می دهند. دلیل اصلی آن هم این است که آخوند حسن روحانی و وزیرک فیسبوک باز، جواد ظریف می پنداشتند که با فاصله گرفتن از روسیه و دم تکان دادن در برابر غرب، می توانند دل آنها را به دست بیاورند و آنها را راضی کنند تا از بایکوت های اقتصادی-سیاسی اشان بر ضد ملت ایران دست بردارند.

این بدین معنی است که حکومت کنونی ایران نه تنها سیاست های جاری در دنیا را به خوبی نمی شناسد و به سختی از درک آنها ناتوان است، بلکه حتی نمی تواند از رویدادهای پیرامون خود که برخی از آنها در منطقه و درست زیر بینی اش دارد رخ می دهند، درس بگیرد و آن را در سیاست خارجی خود دخالت دهد.

نتیجه اش این شده است که ایران با خواری و پستی چندش آوری، پی در پی در برابر خواسته های غیر قانونی، زورگویانه و تحقیر کننده کشورهای غربی کوتاه آمده است.

تازه، در برابر آن هم هیچ امتیازی دریافت نکرده است که چنگی به دل بزند. دلشان را نیز به این خوش کرده اند که هر از چند گاهی، ایران کاسه گدایی را بر می دارد و برای دریافت پول دست دراز می کند و غرب هم با سخاوتمندی متکبرانه ای اجازه می دهد تا درصدی از پول فروش نفت ایران را به این کشور فلاکت زده پرداخت کنند تا با آن نان بخورنمیری به دست ملت بدهند و نگذارند که این دیگ جوشان فوران کند. نامش را هم گذاشته اند سیاست خارجی اقتدارگرانه!

اگر ایران پشتیبانی (هر چند تق و لق شده) روسیه را از دست بدهد، کشورهای غربی کاری به سر آن خواهند آورد که روزی صد بار آروزی سوریه و سومالی را داشته باشد!

ولی این، تازه همه آن گندکاری و نکبتی نیست که حکومت آخوند حسن روحانی و وزیرک سرافکنده جواد ظریف به ملت و کشور ایران تحمیل کرده اند. خطر اصلی در راه است و دارد روز به روز نزدیکتر می شود. و آن از دست دادن روسیه است. اگر ایران پشتیبانی (هر چند تق و لق شده) روسیه را از دست بدهد، کشورهای غربی کاری به سر آن خواهند آورد که روزی صد بار آروزی سوریه و سومالی را داشته باشد!

شعارهای توخالی و گمراه کننده ای که این روزها از تنور سرد دولت به در می آید را فراموش کنید. این گونه شعارها برای مردم لیبی، سوریه، عراق،... چیزی به بار نیاورد که بخواهد برای ما به ارمغان بیاورد. قوانین بین المللی، سازمان ملل و دیگر نهادهای جهانی را هم به باد فراموشی بسپارید. این نهادها در دید سردمداران غرب، حتی پشم هم به شمار نمی آیند که بخواهد زورگویی های آنها را پیشگیری کند. تنها ابزار موثر و مطمئنی که می تواند در برابر زیاده خواهی و زورگویی غرب رویارویی کند زور و قدرت نظامی است و بس!

در مورد ایران این قدرت، تنها با اتحاد و هماهنگی سیاسی-نظامی-اقتصادی با روسیه به دست می آید. هیچ راه حل دیگری (از جمله نزدیکی با چین، ...) در کوتاه مدت و بویژه در شرایط کنونی دنیا و منطقه نمی تواند این امکان را برای ایران فراهم سازد تا بتواند خود را در برابر زورگویی های غرب بیمه نماید و از فروپاشی کشور که هدف اصلی غرب در چند دهه گذشته بوده است، پیشگیری به عمل آورد، مگر اتحاد سیاسی، نظامی و اقتصادی با روسیه!

و این درست همان امکانی است که حکومت بی لیاقت و ناشایسته حسن روحانی دارد گام به گام آن را نابود می کند و با این کار آینده ایران را به خطر می اندازد. این خطر آنگاه روشنتر می شود که دریابیم، نابخردی و بی کفایتی سیاستگذاران خارجی ایران، روسیه را به این اندیشه انداخته است تا به جای ایران، به همکاری با ترکیه بیاندیشند.

پیامد این تغییر و تحولات زمانی پدیدار خواهند شد که دیگر کار از کار گذشته باشد و برای ما ایرانیان غیر از افسوس خوردن چیزی به جا نمانده باشد. همان گونه که در چند دهه گذشته چیزی غیر از افسوس به جا نماند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Rābeteye na chandān roushane
Irān bā Russiye be kojā miravad?


@RIA Novosti / Ramil Sitdikov
Putin dar dahomin konferānse matbuātiye
heĵdahome Desāmbre 2014
Har sāl dar māhe Desāmbr, raisjomhure Russiye dar yek konferānse bozorge matbuāti didgāhe khod rā dar mavārede gunāgun eelām mikonad va be khabarnegārāne dākheli va khāreji in emkān rā midahad tā porseshhāye khod rā matrah konand.

Heĵdahome Desāmbre emsāl in konferānse matbuāti barāye dahomin bār dar Kākhe Keremlin dar Moskou bargozār shod va dar ān Vlādimir Putin bedune in ke neshāni az khastegi dar u peydā shavad, bish az se sāat be porseshhāye gunāgun va gāh tahrikāmize khabarnegārān (az jomle khabarnegāre BBC, ke engār āmade bud ersiyeye pedarash rā tahvil begirad) pāsokh dād.

Dar in konferānse matbuāti yeki do bār niz dar peyvand bā Irān porside shod. Rajab Safarof raise Markaze Motāleāte Irāne Moāser dar Russiye, bā hālati gelāyeāmiz be qoul o qarārhāye sāle gozashteye Russiye dar mourede gostareshe ravābet bā Irān va raftane Putin be Tehrān eshāre kard va goft ke hichkodām az ānhā janbeye amali be khod nagerefte ast va rābeteye Russiye bā Irān na tanhā gostareshe chashmgiri nadāshte balke dar mavāredi niz kāhesh yāfte ast. Rajab Safarof dar edāme eshāreyi be nākārāmad budane sefārate Russiye dar Tehrān nemude va porsid āyā dar estrātĵiye Russiye nesbat be Irān taghyiri padid āmade ast?

Deleshān rā niz be in khosh kardeand ke har az chand gāhi, Irān kāseye gedāyi rā barmidārad va barāye daryāfte pul dast derāz mikonad va Gharb hām bā sekhāvatmandiye motakabberāneyi ejāze midahad tā dasadi az pule forushe nafte Irān rā be in keshvare falākat zade pardākht konand tā bā ān nāne bokhornamiri be daste mellat bedahand va nagozārand ke in dige jushān favarān konad. Nāmash rā ham gozāshteand siāsate khārejiye eqtedārgerāyāne!

Putin dar pāsokh goft ke az kārhāye sefārate Russiye dar Tehrān tā konun, khorsand ast harchnd ke bāznegariye barkhi az masāel rā montafi namidānad. Injā va ānjā ham kami be kolliguyi pardākht vali saranjām natavānest tāb biāvarad va pāsokhe asli be in porsesh rā bayān kard va ān in ke dar ravābete Russiye va Irān masāel va doshvārihāye gunāguni vojud dārand ke pish az gostareshe ravābete in do keshvar bāyad bartaraf shavand.

Dar vāqe in doshvārihā az zamāne ruye kār āmadane ākhund Hassan Rouhāni be guneyi legām gosikhte gostarde shodeand va dārand hameye javānebe ravābete bā Russiye rā tahte taasire manfiye khod qarār midahand. Dalile asliye ān ham in ast ke ākhund Hassan Rouhāni va vazirake Facebookbāz, Javād Zarif mipendāshtand ke bā fāsele gereftan az Russiye va dom takān dādan dar barābare Gharb, mitavānand dele ānhā rā be dast biāvarand va ānhā rā rāzi konand tā az bāykothāye eqtesādi-siāsieshān bar zedde mellate Irān dast bardārand.

In bedin maani ast ke hokumate konuniye Irān na tanhā siāsathāye jāri dar donyā rā be khubi namishenāsad va be sakhti az darke ān nātavān ast, balke hattā namitavānad az ruydādhāye pirāmune khod ke barkhi az ānhā dar mantaqe va dorost zire biniash dārad rokh midahand, dars begirad va ān rā dar siāsate khārejiye khod dekhālat dahad.

Natijeash in shode ast ke Irān bā khāri va pastiye chendeshāvari, pey dar pey dar barābare khāstehāye gheyre qānuni, zurguyāne va tahqir konandeye keshvarhāye Gharbi kutāh āmade ast.

Tāze, dar barābare ān ham hich emtiāzi daryāft nakarde ast ke changi be del bezanad. Deleshān rā niz be in khosh kardeand ke har az chand gāhi, Irān kāseye gedāyi rā barmidārad va barāye daryāfte pul dast derāz mikonad va Gharb hām bā sekhāvatmandiye motakabberāneyi ejāze midahad tā dasadi az pule forushe nafte Irān rā be in keshvare falākat zade pardākht konand tā bā ān nāne bokhornamiri be daste mellat bedahand va nagozārand ke in dige jushān favarān konad. Nāmash rā ham gozāshteand siāsate khārejiye eqtedārgerāyāne!

Agar Irān poshtibāniye (harchand taq o lq shodeye) Russiye rā az dast bedahad, keshvarhāye Gharbi kāri be sare ān khāhand āvard ke ruzi sad bār ārzuye Suriye va Sumāli rā dāshte bāshad!

Vali in, tāze hameye ān gandkāri va nekbati nist ke hokumate ākhund Hassan Rouhāni va vazirake sarafkande javād Zarif be mellat va keshvare Irān tahmil kardeand. Khatare asli dar rāh ast va dārad ruz be ruz nazdiktar mishavad. Va ān az dast dādane Russiye ast. Agar Irān poshtibāniye (harchand taq o lq shodeye) Russiye rā az dast bedahad, keshvarhāye Gharbi kāri be sare ān khāhand āvard ke ruzi sad bār ārzuye Suriye va Sumāli rā dāshte bāshad!

Shoārhāye tukhāli va gomrāh konandeyi ke in ruzhā az tanure sarde doulat be dar miāyad rā farāmush konid. In gune shoārhā barāye mardome Libi, Suriye, Erāq,… chizi be bār nayāvard ke bekhāhad barāye mā be armaghān biāvarad. Qavānine beynolmelali, Sāzmāne Melal va digar nahādhāye jahāni rā ham be bāde farāmushi besepārid. In nahādhā dar dide sardamdārāne Gharb hattā pashm ham be shomār namiāyand ke bekhāhand zurguyihāye ānhā rā pishgiri konand. Tanhā abzāre moasser va motmaenni ke mitavānad dar barābare ziādekhāhi va zurguyiye Gharb ruyāruyi konad, zur va qodrate nezāmi ast va bass!

Dar mourede Irān in qodrat, tanhā bā ettehād va hamāhangiye siāsi-nezāmi-eqtesādi bā Russiye be dat miāyad. Hich rāhhalle digari ( az jomle nazdiki bā Chin, …) dar kutāhmoddat va beviĵe dar sharāyete konuniye donyā va mantaqe namitavānad in emkān rā barāye Irān farāham sāzad tā betavānad khod rā dar barābare zurguyihāye Gharb bime namāyad va az forupāshiye keshvar ke hadafe asliye Gharb dar chand daheye gozashte bude ast, pishgiri be amal āvarad. Magar ettehāde siāsi, nezāmi va eqtesādi bā Russiye!

Va in dorost hamān emkāni ast ke hokumate bilāqat va nāshāyesteye Hassan Rouhāni dārad gām be gām ān rā nābud mikonad va bā in kār āyandeye Irān rā be khatar miandāzad. In khatar āngāh roushantar mishavad ke daryābim, nābekhradi va biliāqatiye siāsatgozārāne khāejiye Irān, Russiye rā be in andishe andākhte ast tā be jāye Irān, be hamkāri bā Torkiye biandishand.

Peyāmade in taghyir va tahawolāt zamāni padidār khāhand shod ke digar kār az kār gozashte bāshad va barāye mā, Irāniān gheyr az afsus khordan chizi be jā namānde bāshad. Hamān gune ke dar chand daheye gozashte chizi gheyr az afsus be jā namānd!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________