۱۳۹۴ آذر ۳۰, دوشنبه

چرا ایران به جایی نمی رسد

چاپلوسی درد بزرگی که ایران به آن دچار است
در مورد پس افتادن کشورمان از قافله تمدن و دلیل درجا زدن های مکرر آن و بویژه دشواری هایی که در چند سده گذشته با آن روبرو بوده است، بسیار گفته و نوشته اند و دلایل بسیاری آورده اند. ولی گاهی علل و دلایل یک رویداد آن اندازه روشن و پیش پا افتاده اند که آدم شگفت زده می شود چگونه آن را نمی بینند و آن را نادیده می گیرند.

بدون تردید یکی از دلایل پس افتادن ایران رسم زشت و ناپسند چاپلوسی و چاپلوس پروری، بویژه در طبقه حاکم این کشور بوده است. آفتی که مانند موریانه به جان این ملت و کشور افتاده و پایه های فرهنگی آن را از درون خورده و پوک کرده است. این ویژگی ناپسند نه تنها، خود اثری بسیار منفی بر جامعه می گذارد بلکه سرچشمه و زاینده بسیاری از فساد و تباهی های موجود در دستگاه حاکمیت و مدیریت کشور است.

این رسم شوم و ناپسند سابقه ای دراز و طولانی در این کشور دارد و آمدن و رفتن رژیم های گوناگون تا کنون نتوانسته است کمترین تاثیری در جهت کاهش آن داشته باشد. بلکه برعکس دامنه نفوذ و گستره آن روزبروز بیشتر هم می شود و کشور را هر چه بیشتر در گرداب تباهی فرو می برد..

شوربختانه به نظر می رسد که ما ایرانی ها نه تنها دیگر در این مورد حساسیتی به خرج نمی دهیم بلکه در درازای چند نسل به این ویژگی ناپسند و ویرانگر خو گرفته ایم و کمابیش آن را پذیرفته ایم و یا کوشیده ایم ناشیانه سر خود و دیگران را کلاه بگذاریم و آن را به معنای بزرگداشت و احترام به بزرگان تعبیر کنیم!

واقعیت این است که تا این گونه رسم های خراب و پوسیده را از خود دور نکنیم، نمی توانیم دشواری های کشورمان را برطرف کنیم و به پیشرفت و سربلندی برسیم. دستکم به خود زحمتی دهیم و نگاهی به ملت های دیگر بیاندازیم و از آنها بیاموزیم.























حتی احمدی نژاد هم که مردمی تر از آنهای دیگر بود ...

و خود را از جنس ملت می دانست هم ...

به این آفت دچار شد!

تکبر و خودخواهی آخوندک تازه به دوران رسیده

برادر رهبر!


اکنون به این ویدئو نگاه کنید و تفاوت را ببینید:

برای دیدن ویدئو روی فرتور کلیک کنید

نه ملتهایی که پیشرفت کرده اند بدون دلیل بوده است...
و نه آنهایی که پس افتاده اند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Cherā Irān be jāyi namiresad?

Chāplusi darde bozorgi ke Irān be ān dochār ast
Dar mourede pas oftādane keshvaremān az qāfeleye tamaddon va dalile darjā zadanhāye mokarrare ān beviĵe doshvārihāyi ke dar chnd sadeye gozashte bā āb ru be ru bude ast, besyār gofte va neveshteand va dalāyele besyāri āvardeand. Vali gāhi elal va dalāyele yek ruydād ān andāze roushan va pishepā oftādeand ke ādam shegeft zade mishavad chegune ān rā namibinand va ān rā nādide migirand.

Bedune tardid yeki az dalāyele pas oftādane Irān, rasme zesht va nāpasande chāplisi va chālusparvari beviĵe dar tabaqeye hākeme in keshvar bude ast. Āfati ke mānande muriāne be jāne in melat va keshvar oftāde va pāyehāye farhangiye ān rā az darun khorde va puk karde ast. In viĵegiye nāpasand na tanhā, khod asari besyār manfi bar jāmee migozārad balke sarchashme va zāyandeye besyāri az fesād va tabāhihāye moujud dar dastgāhe hākemiyat va modiriyate keshvar ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________