۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

هدف، وسیله را توجیه نمی کند

در دقیقه ۵:۴۵ این ویدئو، عیسی سحرخیز به خبرنگار هلندی می گوید که
در دوران احمدی نژاد امکان نداشت که فرتور یک زن بدون حجاب را در روزنامه
ببینید! برای دیدن ویدئو روی ان کلیک کنید.
تلویزیون هلند یک گزارش سه بخشی از ایران، به نام "از تهران تا اصفهان" تهیه کرده است که بخش نخست آن در روز چهارشنبه ششم فرورین ماه ۱۳۹۳ پخش شد.

در مورد این گزارش (دستکم بخش نخست آن که تا کنون پخش شده است) گفتنی ها، بسیار است. این که سیاستهای آشفته و بی حساب و کتاب آخوندهای جهان وطن، چگونه ایران را درمانده کرده است، براستی دل آدم را به درد می آورد.

ایران کنونی و شهروندان آن به روسیه پس از فروپاشی شوروی می مانند. در آن دوران هم روس ها، که سالها در پشت پرده آهنین نگهداشته شده بودند، پس از فروریختن دیوار، مانند ندید بدیدها، شیفته غرب و بویژه آمریکا شده و هر چیزی را که نام و نشانی از غرب و آمریکا داشت، آن هم تنها به این دلیل که غربی بود، می ستودند و خوب بشمار می آوردند. البته گناهی هم نداشتند. گناه اصلی متوجه حکومت و سیستمی بود که آنها را سالها در انزوا قرار داده بود.

البته، روس ها پس از چندی متوجه شدند که داستان از چه قرار است و چهره واقعی غرب را دیدند و با آمدن پوتین، سرانجام دوباره اعتماد به نفس خود را به دست آوردند و با تلاش توانستند تحقیر سالهای فروپاشی را کمابیش جبران کنند.

در مورد ایران نیز، همین گونه خواهد بود. ایرانی ها به دلیل بایکوت های غرب، در انزوا قرار گرفته اند و هر چیز غربی برای آنها تازه، دست نیافتنی، خوب و ستودنی است. ولی سرانجام آنها نیز متوجه داستان خواهند شد. دستکم امید آن هست که چنین شود.

ولی آنچه که در این گزارش، شگفتی آدم را برمی انگیزد، این است که برخی از "روشنفکران" ایرانی بویژه از جنس اصلاح طلب، به هرچیزی چنگ می زنند تا مورد توجه غرب قرار گیرند.

این واقعیت، از یک سو نشان دهنده احساس حقارتی است که آنها نسبت به غرب و پیشرفت های آن دارند (همان احساسی که روس ها نیز، پس از فروپاشی شوروی داشتند) و از سوی دیگر این موضوع را نشان می دهد که این "روسنفکران" به چیزی به نام صداقت و اخلاق پایبند نیستند و برای رسیدن به هدف به هر چیز از جمله به دروغ نیز چنگ می زنند و به عبارت دیگر برای آنها هدف، وسیله را توجیه می کند.

در دقیقه ۵:۴۵ از این گزارش، عیسی سحرخیز با آب و تاب از سختی های دوران احمدی نژاد سخن به میان آورده و به خبرنگار هلندی می گوید که در آن دوران، امکان نداشت که فرتور یک زن بدون حجاب را در روزنامه ببینید!

همان گونه که می بینید، در این فرتور اشتون بدون روسری است.
این نسخه از روزنامه مربوط به دوران احمدی نژاد است
پیدا نیست که عیسی سخر خیز، خود تا چه اندازه به آنچه می گوید، اعتقاد دارد.

ولی برای آگاهی ایشان و دیگر هم میهنان، فرتوری از برگ نخست روزنامه دولتی ایران شماره ۵۰۵۴ به تاریخ ۲۷ فروردین ۱۳۹۱ که مربوط به دوران دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد می شود، آورده شده است، تا هم ایشان ببینند که آنچه می گویند و بر آن هم سخت پافشاری می کنند، درست نیست و هم ایرانیان بهوش باشند که هر آنچه که "روشنفکران" خودکم بین و گمراه ما بلغور می کنند، با واقعیت ارتباط ندارد و از روی صداقت و دلسوزی به میهن نمی باشد.

این گونه سیاه نمایی ها از دولت و شخص احمدی نژاد، در دوران روحانی مد شده است و هم "روشنفکران" ما و هم روزنامه و تارنماهای زرد پشتیبان آنها می خواهند به ما بباورانند که همه بدبختی های ایران زیر سر احمدی نژاد و مشایی بوده است. و برای رسیدن به این هدف هم حاضرند زبان به هر دروغی بزنند.

البته در اینجا هدف، دفاع از احمدی نژاد نیست. هر چند که بر این باورم، احمدی نژاد با همه ایرادهایی که دارد، به دلیل شهامت، نداشتن فساد مالی و آگاهی درست از شرایط کنونی دنیا، هنوز یکی از اندک کسانی است که بسیار بهتر از شبه سیاستمداران فیسبوک باز، می تواند ایران را از بن بست کنونی به در آورد.

فراموش نکنیم که احمدی نژاد در مواردی مانند در آغوش گرفتن مادر چاوز و احساس همدردی با این مادر داغدیده، حتی لحظه ای نیز به انتقادات چندش آور مخالفان چپ و راست توجه نکرد و به درستی نشان داد که برخلاف بسیاری از "روشنفکران" ما، بر سر آنچه که به آن باور دارد، می ایستد.

اکنون، عیسی سحرخیز می کوشد این خبرنگار هلندی را حالی کند که احمدی نژاد نمی توانست فرتور یک زن بی حجاب را در روزنامه ها تاب بیاورد. به راستی که وجدان هم چیز خوبی است!

به نظر می رسد که لازم است، به "روشنفکران" خوش باور و نه چندان صادق مان یادآوری کنیم، که اگر نمی توانند راه درست را به ما نشان دهند، دستکم صداقت داشته باشند و نکوشند ما را به زور به کژراهه کشانده و به ما بباورانند که هدف، وسیله را توجیه می کند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Hadaf, vasile rā toujih namikonad!


Dar daqiqeye 05:45 in video, Isā Saharkhiz be khabarnegāre Holandi
miguyad ke dar dourāne Ahmadineĵād emkān nadāsht ke farture yek
zane bedune hejāb rā dar ruznāme bebinid!
Barāye didane video ruye ān klik konid.
Televizione Holand yek gozāreshe se bakhshi az Irān, be nāme “Az Tehrān tā Esfahān” tahiye karde ast ke bakhshe nokhoste ān dar ruze Chahārshanbe sheshome Farvardinmāhe 1393 pakhsh shod.

Dar mourede in gozāresh (dastekam bakhshe nokhoste ān ke tā konun pakhsh shode ast) goftanihā, besyār ast. In ke siāsathāye āshofte va bihesābo ketābe ākhundhāye jahānvatan, chegune Irān rā darmānde karde ast, be rāsti dele ādam rā be dard miāvarad.

Irāne konuni va shahrvandāne ān be Russiyeye pas az forupāshiye Shouravi mimānand. Dar ān dourān ham Rushā, ke sālhā dar poshte pardeye āhanin negahdāshte shode budand, pas az foru rikhtane divār, mānande nadid badidhā, shifteye Gharb va beviĵe Āmrikā shode va har chizi rā ke nām va neshāni az Gharb va Āmrikā dāsht, ān ham tanhā be in dalil ke Gharbi bud, misetudand va khub be shomār miāvardand. Albatte gonāhi ham nadāshrand. Gonāhe asli motavajjehe hokumat va sistemi bud ke ānhā rā sālhā dar enzevā qarār dāde bud.

Albatte, Rushā pas az chandi motavajjeh shodand ke dāstān az che qarār ast va chehreye vāqeyiye Gharb rā didand va bā āmadane Putin, saranjām dobāre eetemāde be nafse khod rā be dast āvardand va bā talāsh tavānestand tahqire sālhāye forupāshi rā kamābish jobrān konand.

Dar mourede Irāniān niz hamin gune khāhad bud. Irānihā be dalile bāykothāe Gharb, dar enzevā qarār gerefteand va har chize Gharbi barāye ānhā tāze, dast natāftani, khub va setudani ast. Vali saranjām ānhā niz motavajjehe dāstān khāhand shod. Dastekam omide ān hast ke chonin shavad.

Vali ānche ke dar in gozāresh, shegeftiye ādam rā barmiangizad, in ast ke barkhi az “roushanfekrāne” Irāni, beviĵe az jense eslāhtalab, be har chizi chang mizanand tā mourede tavajjohe Gharb qarār girand.

In vāqeiyat az yek su neshān dahandeye ehsāse heqārati ast ke ānhā nesbat be Gharb va pishrafthāye ān dārand (hamān ehsāsi ke Rushā niz, pas az forupāshiye Shouravi dāshtand) va az suye digar in mouzu rā neshān midahad ke in “roushanfekrān” be chizi be nāme sedāqat va akhlāq pāyband nistand va barāye residane be hadaf be har chiz az jomle dorugh niz chang mizanand va be ebārate digar barāye ānhā hadaf, vasile rā toujih mikonad.

Dar daqiqye 05:45 az in gozāresh, Isā Saharkhiz bā ābotāb az sakhtihāye dourāne Ahmadineĵād sokhan be miān āvarde va be khabarnegāre Holandi miguyad ke dar ān dourān, emkān nadāsht ke farture yek zane bedune hejāb rā dar ruznāme bebinid!

Hamān gune ke mibinid, dar in fartur Ashton bedune rusari ast.
In noskhe az ruznāme marbut be dourāne Ahmadineĵād ast.
Peydā nist ke Isā saharkhiz, khod tā che andāze be ānche miguyad, eeteqād dārad.

Vali barāye āgāhiye ishān va digar hammihanān, farturi az barge nokhoste ruznāmeye doulatiye Irān shomāreye 5054 be tārikhe 27 Farvardin 1391 ke marbut be dourāne dowome riāsate jomhuriye Ahmadineĵād mishavad, āvarde shode ast, tā ham ishān bebinand ke ānche miguyand va bar ān ham sakht pāfeshāri mikonband, dorst nist va ham Irāniān be hush bāshand ke har ānche ke “roushanfekrāne” khodkambin va gomrāhe mā balghur mikonand, bā vāqeiyat ertebāt nadārad va az ruye sedāqat va delsuzi be mihan namibāshad.

In gune siāhnamāyihā az doulat va shakhse Ahmadineĵād, dar dourāne Rouhāni mod shode ast va ham “roushanfekrāne” mā va ham ruznāme va tārnamāhāye zarde poshtibāne ānhā mikhāhand be mā bebāvarānand ke hameye badbakhtihāye Irān, zire sare Ahmadineĵād va Mashāyi bude ast. Va barāye residan be in hadaf ham hāzerand zabān be har dorughi bezanand.

Albatte dar injā hadaf, defā az Ahmadineĵād nist. Har chand ke bar in bāvaram, Ahmadineĵād bā hameye irādhāyi ke dārad, be dalile shahāmat, nadāshtane fesāde māli va āgāhiye dorost az sharāyet konuniye donyā, hanuz yeki az andak kasāni ast ke besyār behtar az shebe siāsatmadārāne Facebookbāz, mitavānad Irān rā az bonbaste konuni be dar āvarad.

Farāmush nakonim ke Ahmadineĵād dar mavāredi mānande dar āghush gereftane mādare Chāvez va ehsāse hamdardi bā in mādare dāghdide, hattā lahzeyi niz be enteqādāte chendeshāvare chap va rāst tavajjoh nakard va be dorosti neshān dād ke barkhalāfe besyāri az “roushanfekrāne” mā, bar sare ānche ke be ān bāvar dārad, miistad.

Aknun Isā Saharkhiz mikushad in khabarnegāre Holandi rā hāli konad ke Ahmadineĵād namitavānest farture yek zane bihejāb rā dar ruznāmehā tāb biāvard. Be rāsti ke vejdān ham chize khubi ast!

Be nazar miresad ke lāzem ast, be “roushanfekrāne” khoshbāvar va na chandān sādeqemān yādāvari konim, ke agar namitavānand rāhe dorost rā be mā neshān dahand, dastekam sedāqat dāshtebāshand va nakushand mā rā be zur be kaĵrāhe keshānde va be mā bebāvarānand ke hadaf, vasile rā toujih mikonad!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۲ اسفند ۲۹, پنجشنبه

بدترین اشتباهی که ایران در شرایط کنونی می تواند انجام دهد

اگر ایران دوباره در دام دسیسه های غرب بیفتد، نتایج شوم آن تا چند نسل
آینده گریبانگیر این کشور خواهد بود و به این آسانی ها ما را رها نخواهد کرد.
سرانجام ماجراجویی های چند ماه گذشته آشوبگران میدان استقلال در کی یف، که با پشتیبانی آشکار و پنهان غرب همراه بود، نتیجه معکوس داد و سبب شد تا روسیه بتواند کریمه را پس از شصت سال، دوباره به خاک اصلی خود بازگرداند.

این، آن نتیجه ای نبود که غرب انتظارش را می کشید. در واقع بازپیوست کریمه به خاک مادر، یک پیروزی مهم و تاریخی برای روسیه، و یک شکست نابهنگام و دردناک برای غرب بود که می تواند سرآغاز فصلی از تغییرات بزرگ در جغرافیای سیاسی منطقه و حتی جهان به شمار آید.

بایکوت اقتصادی و سیاسی
البته داستان هنوز پایان نیافته است. نه برای روسیه و نه برای غرب! هرچند که دور نخست این بازیها، به شکستی آشکار برای غرب انجامیده است و کشورهای غربی در برابر پیشروی گام به گام روسیه، چاره ای جز تهدید و غرولند کردن نداشته اند، ولی نباید فراموش کرد که غرب برای دور دوم این بازیها، آماده است و سلاحی موثر در دست دارد. سلاحی که می تواند روسیه را با آن آزار داده و حتی نتیجه بازی را به سود خود تغییر دهد: بایکوت اقتصادی و سیاسی!

غرب می داند که از راه نظامی نمی تواند کار چندانی از پیش ببرد. آخر، روسیه، عراق و لیبی نیست که بتواند آن را بدون دغدغه، با بمباران هوایی شخم بزند و کسی هم نباشد که بگوید بالای چشمانش ابروست. هنوز هیچ نشده، در روسیه سخن از کاربرد سلاحهای اتمی به میان آمده است. و این همان چیزی است که غرب را نگران کرده و او را از دست زدن به راه حل نظامی باز داشته است. چون می داند که در آن صورت، چیزهای بسیاری برای از دست دادن، دارد.

به همین دلیل نیز، غرب راه حل بایکوت سیاسی-اقتصادی را برای به زانو در آوردن روسیه برگزیده است. غرب تصمیم دارد روسیه را آنقدر زیر فشار بایکوت های سیاسی-اقتصادی قرار دهد تا سرانجام خواسته های اغلب زورگویانه اش را، بپذیرد.

این همان بلایی بود که بر سر ما نیز آوردند و کشورمان را به روزی انداختند که هم اکنون شاهد آن هستیم. بسیاری از نابسامانی های کنونی کشور، نتیجه مستقیم همین بایکوت های غیرقانونی و غیر انسانی غرب بر ضد میهنمان است که پیوسته ایران را در تنگنا قرار داده است. آنها به خوبی و به روشنی می دانستند که ملت ایران، نخستین قربانی این بایکوت ها هستند. با این وجود آن را روز به روز افزایش داده و سخت تر می کردند.

سر گردنه بگیرهای مدرن
در واقع، کشورهای غربی از آمریکا و اروپا گرفته تا ژاپن و استرالیا، به سر گردنه بگیرهای مدرنی تبدیل شده اند که با خشونت و زورگویی، از دیگران باج می گیرند و هر کس هم که حاضر نشد باج بدهد، او را محاصره می کنند و نمی گذارند با دیگران ارتباط داشته باشد. حتی از ارتباط دیگران با او نیز جلوگیری کرده و آنهایی را که قصد ارتباط داشته باشند تهدید می نمایند.

ایران سالهاست که از این زورگویی ها رنج می برد و پیوسته در صدد یافتن راهی برای خارج کردن خود از این گرفتاری ها بوده است. ولی تا کنون نتوانسته است پاسخی موثر برای این بایکوت ها بیابد. اکنون نوبت روسیه شده است! رویدادی که می تواند روزنه امیدی را برای ایران بگشاید. البته به این شرط که ایران، بازی را نه از روی احساسات بلکه آگاهانه و با چشم باز انجام دهد.

انزوای سیاسی
برای این که بایکوت اقتصادی در مورد یک کشور موثر واقع شود یکی از مهمترین شرط ها، این است که کشور مورد نظر، همزمان نیز، ایزوله شده و در انزوای سیاسی قرار گیرد. این همان چیزی است که غرب دارد برای روسیه برنامه ریزی می کند.

غرب از یک سو می داند که اروپا به گاز روسیه نیازمند است و دیر یا زود باید جانشینی برای آن پیدا کند. از سوی دیگر آنها می دانند که اتحاد ایران و روسیه می تواند اثرگذاری بایکوت ها را بسیار کاهش داده و آن را برای هر دو کشور ناکارآمد سازد. از این روست که تصمیم گرفته اند با زمزمه کاهش بایکوت های اقتصادی ایران، و با دادن وعده و وعیدهای فریبنده، ایران را به سمت خود بکشند.

با این کار، هم (در آینده) جانشینی برای گاز صادراتی روسیه پیدا می کنند، و هم با دور کردن ایران از روسیه و گذاشتن این دو کشور در برابر یکدیگر، می توانند روسیه را در انزوای بیشتری قرار داده و زیر فشار سخت تری بگذارند.

ولی آیا ایران باید به چنین پیشنهادی پاسخ مثبت بدهد؟ آیا چنین پیشنهادی می تواند در جهت منافع ملی ما باشد؟ آیا تن دادن به چنین پیشنهادی در درازمدت برای ما دردسرساز نخواهد شد؟ اصلا چه تضمینی وجود دارد که غرب، در صورت کنار آمدن با روسیه، پشت ایران را خالی نکند؟

سیاست هویج و چماق
واقعیت این است که حتی اگر غرب بایکوت های ضد ایران را بطور کامل هم بردارد (که بر نمی دارد)، بازهم در جهت منافع ملی ایران نیست که خود را در برابر روسیه قرار دهد. به احتمال بسیار، اجازه خواهند داد که نفت و گاز ایران دوباره به بازارهای جهانی راه پیدا کند ولی این کار تنها تا جایی پیش خواهد رفت که دست غرب را برای فشار بر روسیه بازتر نماید و نه بیشتر!

غرب سالهاست که سیاست هویج و چماق را در مورد کشورهایی که قصد ارتباط با ایران داشته اند، به کار گرفته و از آن بهره جسته است. اکنون می خواهد همین شیوه را در ایران به کار گیرد و با چنگ زدن به این ترفند، میان ایران و روسیه را فاصله و دشمنی بیاندازد. اگر ایران در این دام بیفتد، تا سالها از نتایج شوم آن رنج خواهد برد.

البته این که گفته شود غرب دشمنی ویژه ای با ملت ایران دارد، چندان درست نیست. ولی آنها حتی سر سوزنی هم، نه در اندیشه ایران و ایرانیان و نه در اندیشه هیچ کشور و ملت دیگری، نیستند. حتی منافع ملی کشورهایی که از آنجا برخاسته اند نیز، برای آنها اولویت نخست را ندارد. دمکراسی، حقوق بشر و شعارهای زیبایی از این دست نیز، تنها به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف اقتصادی و سیاسی، توسط آنها به کار گرفته می شود.

دلیل آن هم این است که کشورهای غربی، بویژه در چند دهه اخیر، توسط شرکتهای بزرگ و قدرتمند چند ملیتی اداره و مدیریت می شوند که هدفی جز یافتن بازار گسترده تر و رسیدن به سود بیشتر، ندارند و در سر خود نمی پرورانند. اکنون اگر رسیدن به این اهداف هم، سبب شود که زیرساخت های دیگر سرزمین ها نابود گردد، جنگ و برادرکشی در دیگر کشورها راه بیفتد، هزاران خانواده از هم پباشد و میلیونها کودک، بی پدر و هزاران مادر، بی فرزند شوند، باز هم برای آنها چندان مهم نیست. دیروز افغانستان، عراق، لیبی، یمن و ... بود و فردا می تواند ایران و شاید روسیه باشد.

به همین دلیل است که غرب به آسانی می تواند پشت نوکرهای گذشته خود را خالی نموده و متناسب با شرایط و به منظور رسیدن به اهدافش، آنها را مانند دستمال کاغذی به دور انداخته و قربانی نماید. به همین دلیل هم هست که کسی مانند پوتین، بارها قابل اعتمادتر از سیاستگذاران سیاه و سپیدی است که شرکتهای بزرگ چند ملیتی در کشورهای غربی بر سر کار گذاشته اند.

تجزیه ایران
ایران به روسیه نیاز دارد. ایران نباید فراموش کند که پشتیبانی سیاسی روسیه در شرایط کنونی، برایش اهمیت ویژه ای دارد و حتی در مواردی مانند سوریه، نقش بسیار مهم و مثبتی را بازی کرده است. از سوی دیگر ایران باید این خیال را از سر خود به در کند که از غرب، چیزی به او می ماسد. مهمتر از همه این که، ایران باید پیوسته این واقعیت را پیش چشم خود بیاورد و این هشدار را جدی بگیرد که غرب به این نتیجه رسیده است که بهترین و آسانترین راه برای دست یافتن به اهدافش در منطقه، تجزیه ایران است. این بزرگترین تهدید کنونی برای ایران به شمار می رود!

نتیجه گیری
به هر حال ایران با شرایط تازه ای روبرو شده است. شرایط بوجود آمده پس از رویدادهای اوکراین و پیوستن دوباره کریمه به روسیه، واکنش و تصمیم آگاهانه و نه احساسی ایران را درخواست می کند.

ایران می تواند همچون گذشته، با سیاست خارجی آشفته و پریشان خود، یکی به میخ و یکی به نعل بزند، می تواند با تکرار شعارهای بی محتوا و کهنه شده "نه شرقی، نه غربی" فرصتها را بسوزاند، می تواند سر خود را در زیر برف کرده و اعلام بیطرفی کند، و حتی می تواند بدترین اشتباه ممکن در شرایط کنونی را انجام دهد: این که گول دسیسه های غرب را بخورد و با قرار گرفتن در برابر روسیه، خود را به تیشه ای تبدیل نماید که غرب بتواند با آن، هم سر روسیه را بکوبد و هم ریشه ایران را بزند!

ولی به جای آن هم، می تواند تصمیمی خردمندانه و منطقی تر، بر پایه منافع ملی و آینده نگری بگیرد و با اتحاد با روسیه، هم از سختی بایکوتهای اقتصادی-سیاسی اعمال شده توسط زورگویان غربی بکاهد و هم با دوستی با کشور قدرتمند روسیه، امنیت ملی خود را افزایش دهد.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Badtarin eshtebāhi ke Irān,
dar sharāyete konuni mitavānad anjām dahad


Agar Irān dobāre dar dāme dasisehāye Gharb bioftad, natāyeje
shume ān tā chand nasle āyand, geribāngire in keshvar khāhad
bud va be in āsānihā mā rā rahā nakhāhad kard!
Saranjām mājarājuyihāye chand māhe gozashteye āshubgarāne Meydāne Esteqlāl dar Kief, ke bā poshtibāniye āshkār va penhāne Gharb hamrāh bud, natijeye maakus dād va sabab shod tā Russiye betavānad Kerime rā pas az shast sāl, dobāre be khāke asliye khod bāzgardānad.

In, ān natijeyi nabud ke Gharb entezārash ra mikeshid. Dar vāqe bāzpeyvaste Kerime be khāke mādar, yek piruziye mohem va tārikhi barāye Russiye, va yek shekaste nābehangām va dardnāk barāye Gharb bud ke mitavānad sarāghāze fasli az taghyirāte bozorg dar joghrāfiāye siāsiye mantaqe va hattā jahān be shomār āyad.

Bāykote eqtesādi va siāsi
Albatte dāstān hanuz pāyān nayāfte ast. Na barāye Russiye va na barāye Gharb! Harchand ke doure nokhoste in bāzihā, be shekasti āshkār barāye Gharb anjāmide ast va keshvarhāye Gharbi dar barābare pishraviye gām be gāme Russiye, chāreyi joz tahdid va ghorolond kardan nadāshteand, vali nabāyad farāmush kard ke Gharb barāye doure dowome in bāzihā, āmāde ast va selāhi moasser dar dast dārad. Selāhi ke mitavānad Russiye rā bā ān āzār dāde va hattā natijeye bāzi rā be sude khod taghyir dahad: bāykote eqtesādi va siāsi!

Gharb midānad ke az rāhe nezāmi namitavānad kāri az pish bebarad. Ākher, Russiye, Erāq va Libi nist ke betavānad ān rā bā bombārāne havāyi shokhm bezanad va kasi ham nabāshad ke bālāye chashmānash abrust. Hanuz hich nashode, dar Russiye sokhan az kārborde selāhhāye atomi be miān āmade ast. Va in hamān chizi ast ke Gharb rā negarān karde va u rā az dast zadan be rāhhālle nezāmi bāzdāshte ast. Chun midānad ke dar ān surat, chizhāye besyāri barāye az dast dādan, dārad.

Be hamin dalil niz, Gharb rahhalle bāykote siāsi-eqtesādi rā barāye be zānu darāvardane Russiye bargozide ast. Gharb tasmim dārad Russiye rā ānqadr zire feshāre bāykote siāsi-eqtesādi qarār dahad tā saranjām khāstehāe aghlab zurguyāneash rā, bepazirad.

In hamān balāyi bud ke bar sare mā niz āvardand va keshvaremān rā be ruzi andākhtand ke hamaknun shāhede ān hastim. Besyāri az nābesāmānihāye konuniye keshvar, natijeye mostaqime hamin bāykothāye gheyre qānuni va gheyre ensāniye Gharb bar zedde mihanemā ast ke peyvaste Irān rā dar tangnā qarā dāde ast. Ānhā be khubi va be roushani midānestand ke mellate Irān, nokhostin qorbāniye in bāykothā hastand. Bā in vojud ān rā ruz be ruz afzāyesh dāde va sakhttar mikardand.

Sare gardane begirhāye modern
Dar vāqe, keshvarhāe Gharbi az Āmrikā va Urupā gerefte tā Ĵāpon va Ostrāliā, be sare gardane begirhāye moderni tabdil shodeand ke bā khoshunat va zurguyi, az digarān bāj migirand va har kas ham hāzer nashod bāj bedahad, u rā mohāsere mikonand va namigozārand bā digarān ertebāt dāshte bāshad. Hattā az ertebāte digarān bā u niz jelougiri karde va ānhāyi rā ke qasde ertebāt dāshte bāshand, tahdid minamāyand.

Irān sālhāst ke az in zurguyihā ranj mibarad va peyvaste dar sadade yāftane rāhi barāye khārej kardane khod az in gereftārihā bude ast. Vali tā konun natavāneste ast pāsokhi moasser barāye in bāykothā biābad. Aknun noubate Russiye shode ast! Ruydādi ke mitavānad rouzaneye omidi rā barāye Irān begoshāyad. Albatte be in shart ke Irān, bāzi rā, na az ruye ehsāsāt balke āgāhāne va bā chashme bāz anjām dahad.

Enzevāye siāsi
Barāye in ke bāykote eqtesādi dar mourede yek keshvar moasser vāqe shavad, yeki az mohemtarin sharthā, in ast ke keshvare mourede nazar, hamzamān niz, izole shode va dar enzevāye siāsi qarār girad. In hamān chizi ast ke Gharb dārad barāye Russiye barnāmerizi mikonad.

Gharb az yek su midānad ke Urupā be gāze Russiye niāzmand ast va dir yā zud bāyad jāneshini barāye ān peydā konad. Az suye digar ānhā midānand ke ettehāde Irān va Russiye mitavānad asargozāriye bāykothā rā besyār kāhesh dade va ān rā barāye har do keshvar nākārāmad sāzad. Az in rust ke tasmim gerefteand bā zemzemeye kāheshe bāykothāye eqtesādiye Irān, va bā dādane vaade va vayidhāye faribande, Irān rā be samte khod bekeshand.

Bā in kār, ham (dar āyand) jāneshini barāye gāze sāderātiye Russiye peydā mikonand, va ham bā dur kardane Irān az Russiye va gozāshtane in do keshvar dar barābare yekdigar, mitavānand Russiye rā dar enzevāye bishtari qarār dahand va zire feshāre sakhttari begozārand.

Vali āyā Irān bāyad be chonin pishnahādi pāsokhe mosbat bedahad? Āyā chonin pishnahādi mitavānad dar jahate manāfeye melliye mā bāshad? Āyā tan dādan be chonin pishnahādi dar derāzmoddat barāye mā dardesarsāz nakhāhad shod? Aslan che tazmini vojud dārad ke Gharb, dar surate kenār āmadan bā Russiye, poshte Irān rā khāli nakonad?

Siāsate havij va chomāq
Vāqeiyat in ast ke hattā agar Gharb bāykothāye zedde Irān rā betoure kāmel ham bardārad (ke barnamidārad), bāz ham dar jahate manāfeye melliye Irān nist ke khod rā dar barābare Russiye qarār dahad. Be ehtemāle besyār, ejāze khāhand dād ke naft va gāze Irān dobāre be bāzārhāye jahāni rāh peydā konad vali in kār tā jāyi pish khāhad raft ke daste Gharb rā barāye feshāre bar Russiye bāztar namāyad va na bishtar!

Gharb sālhāst ke siāsate havij va chomāq rā dar mourede keshvarhāyi ke qasde ertebāt bā Irān dāshteand, be kār gerefte va az ān bahre joste ast. Aknun mikhāhad hamin shive rā dar Irān be kār girad va bā chang zadan be in tarfand, miāne Irān va Russiye rā fāsele va doshmani biandāzad. Agar Irān dar in dām bioftad, tā sālhā az natāyeje shume ān ranj khāhad bord.

Albatte in ke gofte shavad Gharb doshmaniye viĵeyi bā mellate Irān dārad, chandān dorost nist. Vali ānhā hattā sare suzani ham, na dar andisheye Irān va Irāniān va na dar andisheye hich keshvar va mellate digari, nistand. Hattā manāfeye melliye keshvarhāyi ke az ānjā barkhāsteand niz, barāye ānhā oulaviyate nokhost rā nadārad. Demokrāsi, hoquqe bashar va shoārhāyi az in dast niz, tanhā be onvāne abzāri barāye residan be ahdāfe eqtesādi va siāsi, tavassote ānhā be kār gerefte mishavad.

Dalile ān ham in ast ke keshvarhāye Gharbi, be viĵe dar chand daheye akhir, tavassote sherkathāye bozorg va qodratmande chand melliyati edāre va modiriyat mishavand ke hadafi joz yāftane bāzāre gostardetar va rasidane be sude bishtar, nadārand va dar sare khod namiparvarānand. Aknun agar residan be in hadaf ham, sabab shavad ke zirsākhthāe digar sarzaminhā nābud gardad, jang va barādarkoshi dar digar keshvarhā rāh bioftad, hezārān khānevāde az ham bepāshad va milionhā kudak, bipedar va hezārān mādar, bifarzand shavand, bāz ham barāye ānhā chandān mohem nist. Diruz Afghānestān, Erāq, Libi, Yaman va … bud va fardā mitavānad Irān va shāyad Russiye bāshad.

Be hamin dalil ast ke Gharb be āsāni mitavānad poshte noukarhāye gozashteye khod rā khāli nemude va motanāseb bā sharāyet va be manzure residan be ahdāfash, ānhā rā mānande dastmāle kāghazi be dur andākhte va qorbāni namāyad. Be hamin dalil ham hast ke kasi mānande Putin, bārhā qābele eetemādtar az siāsatgozārāne siāh va sepidi ast ke sherkathāye bozorge chand melliyati dar keshvarhāye Gharbi bar sare kār gozāshteand.

Tajziyeye Irān
Irān be Russiye niāz dārad. Irān nabāyad farāmush konad ke poshtibāniye siāsiye Russiye dar sharāyete konuni, barāyash ahamiyate viĵeyi dārad va hattā dar mavāerdi mānande Suriye, naqshe besyār mohem va mosbati rā bāzi karde ast. Az suye digar Irān bāyad in khiāl rā az sare khod be dar konad ke az Gharb, chizi be u mimāsad. Mohemtar az hame in ke, Irān bāyad peyvaste in vāqeiyat rā pishe chashme khod biāvarad va in hoshdār rā jeddi begirad ke Gharb be in natije reside ast ke behtarin va āsāntarin rāh barāye dast yāftan be ahdāfash dar mantaqe, tajziyeye Irān ast. In bozorgtarin tahdide konuni barāye Irān be shomār miāyad!

Natijegiri
Be har hāl Irān bā sharāyete tāzeyi ruberu shode ast. Sharāyete be vohud āmade pas az ruydādhāye Ukrāyn va peyvastane dobāreye Kerime be Russiye, vākoneshe āgāhāne (va na ehsāsiye) Irān rā darkhāst mikonad.

Irān mitavānad hamchun gozasgte, bā siāsate khārejiye āshofte va parishāne khod, yeki be mikh va yeki be naal bezand, mitavānad bā tekrāre shoārhāye bimohtavā va kohne shodeye “Na Sharqi, Na Gharbi” forsathā rā besuzānad, mitavānad sare khod rā dar zire barf karde va eelāme bitarafi konad, va hattā mitavānad badtarin eshtebāhe momken dar sharāyete konuni rā anjām dahad: in ke gule dasisehāye Gharb rā bekhorad va bā qarār gereftan dar barābare Russiye, khod rā be tisheyi tabdil namāyad ke Gharb betavānad bā ān, ham sare Russiye rā bekubad va ham risheye Irān rā bezanad!

Vali be jāye ān ham, mitavānad tasmimi kheradmandāne va manteqitar, bar pāyeye manāfeye melli va āyandenegari begirad va bā ettehād bā Russiye ham az sakhtiye bāykothāye eqtesādi-siāsiye eemāl shode tavassote zurguyāne Gharbi bekāhad va ham bā dusti bā keshvare qodratmande Russiye, āmniyate melliye khod rā afzāyesh dahad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

آیا رویدادهای اوکراین به سود، یا به زیان ایران است؟

آشوبگران آموزش دیده توسط ناتو، خیابانهای
مرکزی کی یف را به میدان جنگ تبدیل کرده بودند
آنچه که در اوکراین رخ داد و هنوز هم ادامه دارد، سبب شده است تا اختلافات پنهان غرب و شرق، سر باز کنند و خود را آشکارا نشان دهند.

تصمیمات دولت روسیه تا پیش از بحران اوکراین، نشان می دهد که ولادیمیر پوتین و یارانش، حتی تا پیش از بازیهای المپیک سوچی، بر این باور بوده اند که با مدارا کردن با غرب، می توانند فضایی را ایجاد کنند که ادامه گونه ای همزیستی مسالمت آمیز را، امکان پذیر سازد.

روسیه برای برگزاری آرام المپیک سوچی و کاهش تهدیدهایی که متوجه این مسابقات بود، حاضر شد حتی امتیازهایی نیز به غرب بدهد. آزاد کردن کسانی مانند خودورکوفسکی و اعضای گروه "پوسی رایت" که به هواداری از غرب مشهورند، نیز در همین راستا بود.

ولی با همه اینها، غرب دشمنی اش را با روسیه ادامه داد و بیشترین تلاش خود را به کار گرفت تا در راه پوتین و المپیک سوچی که برای پوتین از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، کارشکنی کند و حتی از فرستادن روسای دولتها به این مراسم، خودداری نمود.

در آغاز پنداشته می شد که گروههای تروریستی چچنی، المپیک سوچی را به هم خواهند زد و مایه سرافکندگی پوتین خواهند شد. آمریکا، حتی در این مورد چند بار هشدار داد و تلاش نمود با ایجاد فضای ترس و وحشت، و به پرسش گرفتن این مراسم، روسیه را زیر فشار قرار دهد.

ولی نیروهای امنیتی روسیه کار خود را خوب انجام دادند و روز به روز آشکارتر شد که از تروریست های چچنی هم "کاری" بر نمی آید. درست در همین زمان بود که اعتراضات میدان استقلال در کی یف به یکباره به خشونت کشیده شد و چهره بسیار خشنی به خود گرفت تا جایی که توانست اخبار المپیک را در روزهای پایانی زیر تاثیر خود قرار دهد.

آشوبگران آموزش دیده توسط ناتو، خیابانهای مرکزی شهر کی یف را به میدان جنگ تبدیل کردند و سرانجام نیز با تهدید یانوکویچ، او را فراری داده و خود، قدرت را به دست گرفتند.

همه این رویدادها یک پیام و نتیجه مهم برای کرملین داشت و آن این بود که روش مدارا با غرب همیشه پاسخ نمی دهد و نمی توان برای همیشه به کارایی آن در جهت ایجاد فضای همزیستی مسالمت آمیز اعتماد و تکیه داشت.

این بود که روسیه با مهارت ویژه خود توانست این بحران را مدیریت کرده و این تهدید را به فرصتی تبدیل نماید که حتی بتواند بازگشت کریمه به سرزمین مادر (روسیه) را نیز ممکن سازد. همان گونه هم، که ساخت و کریمه را در روز هژدهم مارس ۲۰۱۴ به روسیه بازگرداند.

رویدادهای اوکراین سبب رویارویی روسیه با غرب شده است و این به خودی خود می تواند به سود ایران پایان یابد. کمترین خوبی آن برای ایران این است که روسیه، دیگر به آسانی چند سال گذشته، با غرب همراهی نخواهد کرد که ایران را زیر فشار بگذارد.

شرایط بوجود آمده، فرصتی طلایی برای ایران ساخته است که می توان آن را با فرصت به وجود آمده پس از فروپاشی بلوک شرق در سال ۱۹۹۱ مقایسه کرد.

از آن فرصت گرانبها نتوانستیم به خوبی بهره بگیریم. باید بکوشیم از فرصت بدست آمده کنونی در جهت منافع ملی خود استفاده کنیم. چیزی که نه تنها عملی و امکان پذیر است، بلکه چندان هم پیچیده و سخت نیست. تنها کافی است که خرد خود را به کار بگیریم و به درستی تعیین اولویت کنیم. و صد البته، این که به هنگام یارگیری، طرف درست را برگزینیم!

با اتحاد با روسیه، ایران می تواند بسیاری از نابسامانی های کنونی خود را از پیش پا بردارد. بویژه آن نابسامانی هایی که نتیجه بایکوت های زورگویانه غرب بر ضد کشورمان است.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Āyā ruydādhāye Ukrāyn
be sud, yā be ziāne Irān ast?


Āshubgarāne āmuzesh dide tavassote NĀTO, khiābānhāye
markaziye Kief rā be meydāne jang tabdil karde budand
Ānche dar Ukrāyn rokh dād va hanuz ham edāme dārad, sabab shode ast tā ekhtelāfāte penhāne Sharq va Gharb, sar bāz konand va khod rā āshkārā neshān dahand.

Tasmimāte doulate Russiye tā pish az bohrāne Ukrāyn, neshān midahad ke Vlādimir Putin va yārānash, hattā tā pish az bāzihāye Olampike Sochi, bar in bāvar budeand ke bā modārā kardan bā Gharb, mitavānand fazāyi rā ijād konand ke edāmeye guneyi hamzistiye mosālematāmiz rā emkānpazir sāzad.

Russiye barāye bargozāriye ārāme Olampike Sochi va kāheshe tahdidhāyi ke motavajjehe in mosābeqāt bud, hāzer shod hattā emtiāzhāyi niz be Gharb bedahad. Āzād kardane kasāni mānande Khodorkofski va aazāye goruhe “Pussy Riot” ke be havādāri az Gharb mashhurand, niz dar hamin rāstā bud.

Vali bā hameye inhā, Gharb doshmaniyash bā Russiye rā edāme dād va bishtarin talāsh khod rā be kār gereft tā dar rāhe Putin va Olampike Sochi ke barāye Putin az ahammiyate viĵeyi barkhordār bud, kārshekani konad va hattā az ferestādane roasāye doulathā be in marāsem, khoddāri nemud.

Dar āghāz pendāshte mishod ke goruhhāye terroristiye Checheni, Olampike Sochi rā be ham khāhand zad va māyeye sarafkandegiye Putin khāhand shod. Āmrikā, hattā dar in moured chand bār hoshdār dād va talāsh nemud bā ijāde fazāye tars va vahshat, va be porsesh gereftane in marāsem, Russiye rā zire feshār qarār dahad.

Vali niruhāye amniyatiye Russiye kāre khod rā khub anjām dādand va ruz be ruz āshkārtar shod ke az terroristhāe Checheni ham “kāri” barnamiāyad. Dorost dar hamin zamān bud ke eeterāzāte Meydāne Esteqlāl dar Kief be yekbāre be khoshunat keshide shod va chehreye besyār khasheni be khod gereft. Tā jāyi ke tavānest akhbāre Olampik rā dar ruzhāye pāyāni, zire taasire khod qarār dahad.

Āshubgarāne āmuzesh dide tavassote NĀTO, khiābānhāye markaziye shahre Kief rā be meydāne jang tabdil kardand va saranjām niz bā tahdide Yānukovich, u rā farāri dāde va khod, qodrat rā be dast gereftand.

Hameye in ruydādhā yek payām va natijeye mohem barāye Kremlin dāsht va ān in bud ke raveshe modārā bā Gharb hamishe pāsokh namidahad va namitavān barāye hamishe be kārāyiye ān dar jahate ijāde fazāye hamzistiye mosālematāmiz eetemād va takiye dāsht.

In bud ke Russiye bā mahārate viĵeye khod tavānest in bohrān rā modiriyat karde va in tahdid rā be forsati tabdil namāyad ke hattā betavānad bāzgashte Kerime be sarzamine mādar (Russiye) rā niz momken sāzad. Hamān gune ham, ke sākht va Kerime rā dar ruze heĵdahome Mārs 2014 be Russiye bāzgardānd.

Ruydādhāye Ukrāyn sababe ruyāruyiye Russiye bā Gharb shode ast va in be khodiye khod mitavānad be sude Irān pāyān yābad. Kamtarin sude ān barāye Irān in ast ke Russiye, digar be āsāniye chand sāle gozashte, bā Gharb hamrāhi nakhāhad kard ke Irān rā zire feshār begozārad.

Sharāyete be vojud āmade, forsati talāyi barāye Irān sākhte ast ke mitavān ān rā bāforsate be vojud āmade pas az forupāshiye Bloke Sharq dar sāle 1991 moqāyese kard.

Az ān forsate garānbahā natavānestim be khubi bahre begirim. Bāyad bekushim az forsate be dast āmadeye konuni dar jahate manāfeye melliye khod estefāde konim. Chizi ke na tanhā amali va emkānpazir ast, balke chandān ham pichide va sakht nist. Tanhā kāfi ast ke kherade khod rā be kār begirim va be dorosti tayine oulaviyat konim. Va sad albatte, in ke be hangāme yārgiri, tarafe dorost rā bargozinim!

Bā ettehād bā Russiye, Irān mitavānad besyāri az nābesāmānihāye konuniye khod rā az pishe pā bardārad. Beviĵe ān nābesāmānihāyi ke natijeye bāykothāye zurguyāneye Gharb bar zadde keshvaremān ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۲ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

چرا ترکیه در برنامه به آتش کشیدن سوریه شرکت کرد؟

ترکیه برای رسیدن به اهداف سیاسی-اقتصادی اش،
حاضر به دست زدن به هر کاری است
اگر تغییر و تحولات منطقه را خوب بنگریم و به رقابت های موجود در منطقه نگاهی ژرف بیندازیم، می بینیم که در پشت بیشتر (اگر نه همهٔ) این رقابت ها، عامل انرژی پنهان شده و مستقیم، یا غیر مستقیم در این رقابت ها نقش بازی می‌کند.

نقش انرژی در رویدادهای منطقه آن اندازه مهم و قوی است که حتا آن را با لشکرکشی اتحاد شوروی به افغانستان و اشغال عراق توسط آمریکا در پیوند می‌دانند و آن را یکی‌ از دلایل اصلی جنگ های کوچک و بزرگی‌ به شمار می آو‌رند که خاور میانه را در چند دهه گذشته ناآرام و بی ثبات کرده است.

از همین رو، انقلابها ی موسوم به بهار عربی‌ و رویدادهایی که سبب ویرانی و به آتش کشیده شدن برخی‌ از کشورهای منطقه از جمله سوریه شد، را نمی توان بی‌ارتباط با آن دانست. بویژه این که در مورد سوریه، نقش و اهداف برپا کنندگان آتش و خون در این کشور، روز به روز آشکارتر شده و روشنتر می گردد که چرا کشورهایی مانند ترکیه، این گونه فعالانه در به راه انداختن جنگ و ویرانی در کشور همسایه خود شرکت داشته‌اند.

بر کسی‌ پوشیده نیست که ترکیه سالهاست می کوشد خود را به عنوان رابط میان کشورهای دارای نفت و گاز از یک سو، و کشورهای مصرف کننده اروپایی از سوی دیگر، قرار داده و با این کار بر اهمیت خود در منطقه بیفزاید و راه را برای چانه زنی هر چه بیشتر به هدف پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا، هموارتر نماید.

ترکیه بدین منظور، با مشارکت برخی‌ از کشورهای اروپایی، پروژهٔ موسوم به نابوکو را راه‌اندازی نمود. هدف ترکیه از این پروژه، ایجاد خط لوله ای از شرق به غرب این کشور بود که با آن بتواند انرژی را از همسایه‌های نفت و گازخیز خود، به اروپا برساند:

خط لوله نابوکو که ترکیه تصمیم دارد (داشت) بوسیله آن انرژی را از همسایه‌های
نفت و گازخیز، به اروپا برساند

البته این بلندپروازی ترکیه با دشواری و رقابت های منطقه ای و فرامنطقه ای، از جمله خط لوله نرد استریم (جریان شمالی) روبرو شد. روسیه این خط لوله را با وجود همه کارشکنی ها، سرانجام در سال ۲۰۱۲ به پایان رساند. مهمترین امتیاز این خط لوله، که در زیر دریای بالتیک کشیده شده، این است که وابسته به کشور دیگری (مانند اوکراین، لهستان، ...) نیست و روسیه را مستقیم به آلمان پیوند داده است:

خط لوله "نرد استریم" که گازرسانی مستقیم از روسیه به آلمان را امکان پذیر ساخته، یکی از موارد برجسته در کارنامه درخشان ولادیمیر پوتین است. نسل های آینده روسیه، پویتن را به دلیل پشتکاری که در راه اندازی و به پایان رساندن این خط لوله از خود نشان داده است، تحسین خواهند نمود.

از سوی دیگر، هر چند در آغاز پروژه نابوکو، روی ایران به عنوان یکی از مهمترین کشورهای صادر کننده گاز به این پروژه حساب می شد، ولی به دلیل بایکوت های گسترده غرب بر ضد ایران، این کار با دشواری های بسیاری روبرو شده و امکان آن دستکم در کوتاه مدت، از میان رفته است.

دشواری های پروژه نابوکو به همینجا پایان نیافت. از یک سو، آذربایجان به عنوان یکی از تامین کنندگان اصلی گاز مورد نیاز نابوکو، تمایل خود را به صادرات گاز از راه خط لوله های روسی، آشکار نموده است و از سوی دیگر روسیه با جدیت تمام سرگرم ساختن خط لوله دیگری است که قرار است گاز روسیه را از راه دریای سیاه به اروپا برساند. این پروژه که ساوت استریم (جریان جنوبی) نام گرفته است، قرار است در ۲۰۱۵ به پایان برسد و به عنوان تهدیدی آشکار برای پروژه نابوکو به شمار می رود:

خط لوله ساوت استریم (جریان جنوبی) گازرسانی به اروپا را از راه دریای سیاه امکان پذیر می سازد و به عنوان رقیب اصلی و تهدیدی بزرگ برای پروژه نابوکو و بلندپروازی های ترکیه به شمار می آید. پوتین با وعده ساختن نیروگاه اتمی برای ترکیه، جایی برای بهانه گیری های آنها در برابر پروژه ساوت استریم نگذاشته است.

ترکیه نیز، که اینک زیر فشار قرار گرفته بود، تصمیم گرفت تلاشهای خود را بر روی همکاری با قطر متمرکز نموده و ایده انتقال گاز از مسیر قطر-ترکیه-اروپا را جنبه عملی بخشد. سران ترکیه و قطر در دیدار اوت ۲۰۰۹ خود، به اهمیت این برنامه اشاره کرده و تصمیم راسخ خود در پیاده کردن آن را اعلام نمودند.

ولی یک مشکل در این راه وجود داشت: خط لوله مورد نظر باید از سوریه می گذشت تا به ترکیه می رسید. ولی سوریه با انجام چنین برنامه ای موافقت نمی کرد. گفته می شود که سوریه این کار را زیر فشار روسیه و ایران انجام داده است.

کودکان آواره سوری برای لقمه ای نان باید ساعت ها در صف بایستند. این نتیجه جنایتی است که ترکیه، قطر و عربستان با هدایت اربابان غربی اشان، در مورد ملت سوریه مرتکب شده و برای رسیدن به منافع اقتصادی-سیاسی حاضر شدند کشوری را به آتش و خون بکشند و کودکانش را این گونه به آوارگی بیاندازند. ملت های منطقه این جنایات را فراموش نخواهند کرد. AFP

این که آیا بشار اسد زیر فشار دیگران این تصمیم را گرفته بود یا نه، مشخص نیست ولی آنچه که مشخص است این است که موافقت نکردن بشار اسد، همه برنامه های ترکیه و قطر را نقش بر آب می کرد. و به همین دلیل نیز، سرانجام ترکیه و قطر (با هماهنگی و پشتیبانی اربابان غربی خود) به این نتیجه رسیدند که باید بشار اسد را از سر راه خود بردارند. و بهترین راه برای انجام این کار را نیز، ایجاد انقلاب به شیوه بهار عربی تشخص دادند.

آیا شکم گنده های آل سعود، مفت خورهای آزمند قطری و دلالان پست و بی شرم ترکیه ای، پاسخی برای نگاه پر از پرسش این کودک آواره سوری دارند؟

این یکی از دلایل اصلی به آتش کشیدن سوریه و نقش بسیار منفی ترکیه، قطر و عربستان در این جنایت تاریخی است. دفاع از سنی ها، ایجاد دمکراسی، حقوق بشر و داستانهایی از این دست را نیز، تنها برای شیره مالیدن بر سر ملتها به کار گرفتند. انگیزه و هدف اصلی آنها، در همین انرژی و منافع سیاسی-اقتصادی ناشی از آن نهفته بود (و است).

مسير انتقال گاز ايران به اروپا از طريق ترانزيت از خاك عراق، سوريه و لبنان (پرشين پايپ لاين یا خط لوله دوستی)

البته، ترکیه در این مورد نیز، مانند بسیاری از تصمیم های چند سال اخیرش دچار اشتباه در محاسبه شد. رویدادهای سوریه، ایران و ترکیه را در دو سوی مخالف یکدیگر قرار داد. گفته می شود که ایران اکنون، به جای تامین گاز نابوکو، در اندیشه کشیدن خط لوله پرشين پايپ لاين ( خط لوله دوستی) از پارس جنوبی به عراق، سوریه و لبنان است تا از آنجا گاز را به اروپا صادر کند. و این درست همان چیزی است که ترکیه به سختی با آن مخالفت می کرد و نگران آن بود.

به همین دلیل نیز ملت ایران باید چهار چشمی مواظب باشد که همان بلایی را که بر سر سوریه آوردند، بر سر ایران نیاورند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Cherā Torkiye dar barnāmeye
be ātash keshidane Suriye sherkat kard?


Torkiye barāye residan be ahdāfe
siāsi-eqtesādiash hāzer be dast zadan be har kāri ast
Agar taghyir va tahawolāte mantaqe rā khub bengarim va be reqābathāye moujud dar mantaqe negāhi ĵarf biāndāzim, mibinim ke dar poshte bishtare (agar na hameye) in reqābathā, āmele enerĵi penhān shode va mostaqim, yā gheyre mostaqim dar in reqābathā naqsh bāzi mikonad.

Naqshe enerĵi dar ruydādhāye mantaqe ān andāze mohem va qavi ast ke hattā ān rā bā lashkarkeshiye Ettehāde Shouravi be Afghānestān va eshghāle Erāq tavassote Āmrikā dar peyvand midānand va ān rā yeki az dalāyele asliye janghāye kuchak va bozorgi be shomār miāvarand ke Khāvare Miāne rā dar chand daheye gozashte nāārām va bisobāt karde ast.

Az hamin ru, enqelābhāye mousum be Bahāre Arabi va ruydādhāyi ke sababe virāni va be ātash keshide shodane barkhi az keshvarhāye mantaqe az jomle Suriye shod rā niz, namitavān biertebāt bā ān dānest. Beviĵe in ke dar mourede Suriye, naqsh va ahdāfe barpā konandegāne ātash va khun dar in keshvar, ruz be ruz bishtar āshkār shode va roushantar migardad ke cherā keshvarhāyi mānande Torkiye, in gune faaālāne dar be rāh andākhtane jang va virāni dar keshvare hamsāyeye khod sherkat dāshteand.

Bar kasi pushide nist ke Torkiye sālhāst mikushad khod rā be onvāne rābete miāne keshvarhāye dārāye naft va gāz az yek su, va keshvarhāye masraf konnadeye Urupāyi az suye digar qarār dāde va bā in kār bar ahmiyate khod dar mantaqe biafzāyad va rāh rā barāye chānezaniye har che bishtar be hadafe pazirofte shodan dar Ettehādiyeye Urupā, hamvārtar namāyad.

Torkiye bedin manzur, bā moshārekate barkhi az keshvarhāye Urupāyi, proĵeye mousum be Nabucco rā rāhandāzi nemud. Hadafe Torkiye az in proĵe, ijāde khatteluleyi az sharq be gharbe in keshvar bud ke bāān betavānad enerĵi rā az hamsāyehāye naft va gāzkhoize khod, be Urupā beresānad:

Khatteluleye Nabucco ke Torkiye tasmim dārad (dāsht) be vasileye ān enerĵi rā az hamsāyehāye naft va gāzkhiz,
be Urupā beresānad

Albatte in bolandparvāziye Torkiye bā doshvāri va reqābathāye mantaqeyi va farāmantaqeyi, az jomle khatteluleye Nord Stream (Jaryāne Shemāli) ru be ru shod. Russiye in khattelule rā bā vojude hameye kārshekanihā, saranjām dar sāle 2012 be pāyān resānd. Mohemtarin emtiāze in khattelule ke dar zire daryāye Bāltik keshide shode, in ast ke vābaste be keshvare digari (mānande Ukrāyn, Lahestān, …) nist va Russiye rā mostaqim be Ālmān peyvand dāde ast.

Khatteluleye Nors Stream ke gāzresāniye mostaqim az Russiye be Ālmān rā emkānpazir sākhte, yeki az mavārede barjaste dar kārnāmeye derakhshāne Vlādimir Putin ast. Naslhāye āyandeye Russiye, Putin rā be dalile poshtkāri ke dar rāhandāzi va be pāyān resāndane in khattelule az khod neshān dāde ast, tahsin khāhand nemud.

Az suye digar har chnd dar āghāze proĵeye Nabucco, ruye Irān be onvāne yeki az mohemtarin keshvarhāye sāder konandeye gāz be in proĵe hesāb mishod, vali be dalile bāykothāye gostardeye Gharb bar zedde Irān, in kār bā doshvārihāye besyāri ru be ru shode va emkāne ān, dastekam dar kutāhmoddat, az miān rafte ast.

Doshvārihāye proĵeye Nabucco bh haminjā pāyān nayāft. Az yek su, Āzarbāyjān bh onvāe yeki az taamin konandegāne asliye gāze mourede niāze Nabucco, tamāyole khod rā be sāderāte gāz az rāhe khattelulehāye Rusi, āshkār nemude ast va az suye digar Russiye bā jeddiyate tamām sargarme sākhtane khatteluleye digari ast ke qarār ast gāze Russiye rā az rāhe Daryāye Siāh be Urupā beresānad. In proĵe ke South Stream (Jaryāne Jonubi) nām gerefte ast, qarār ast dar 2015 be pāyān beresad va be onvāe tahdidi āshkār barāye proĵeye Nabucco be shomār miāyad:

Khatteluleye South Stream (Jaryāne Jonubi) gāzresāni be Urupā rā az rāhe Daryāye Siāh emkānpazir misāzad va be onvāne raqibe asli va tahdidi bozorg barāye proĵeye Nabucco va bolandparvāzihāye Torkiye be shomār miāyad. Putin bā vaadeye sākhtane nirugāhe atomi barāye Torkiye, jāyi barāye bahānegirihāye ānhā dar barābare proĵeye South Stream nagozāshte ast.

Torkiye niz, ke inak zire feshār qarār gerefte bud, tasmim gereft talāshhāye khod rā bar ruye hamkāri bā Qatar motamarkez nemude va ideye enteqāle gāz az masire Qatar-Torkiye-Urupā ra janbeye amali bakhshad. Sarāne Torkiye va Qatar dar didāre Ute 2009 be ahamiyate in barnāe eshāre karde va tasmime rāsekhe khod dar piāde kardane ān rā eelām nemudand.

Vali yek moshkel dar in rāh vojud dāsht: khatteluleye mourede nazar bāyad az Suriye migozasht tā be Torkiye miresid. Vali Suriye bā anjāme chonin barnāmeyi movāfeqat namikard. Gofte mishavad ke Suriye in kār rā zire feshāre Russiye va Irān anjām dāde ast.

Kudakāne āvāreye Suri barāye loqmeyi nān bāyad sāathā dar saf beistand. In natijeye jenāyati ast ke Torkiye, Qatar va Arabestān bā hedāyate arbābāne Gharbiyeshān, dar mourede mellate Suriye mortakeb shode va barāye residan be manāfeye eqtesādi-siāsi hāzer shodand keshvari rā be ātash va khun bekeshand va kudakānash rā in gune be āvāregi biandāzand. Mellathāye mantaqe in jenāyāt rā farāmush nakhāhand kard. fartur az: AFP

In ke āyā Bashār Assad zire feshāre digarān in tasmim rā gerefte bud yā na, moshakhas nist vali ānche ke moshakhas ast in ast ke movāfeqat nakardane Bashār Assad, hameye barnāmehāye Torkiye va Qatar rā naqshe bar āb mikard. Va be hamin dalil niz, saranjām Torkiye va Qatar (bā hamāhangi va poshtibāniye arbābāne Gharbiye khod) be in natije residand ke bāyad Bashār Assad rā az sare rāhe khod bardārand. Va behtarin rāh barāye anjāme in kār rā niz, ijāde enqelāb be shiveye Bahāre Arabi tashkhis dādand.

Āyā shekam gondehāye Āle Sauud, moftkhorhāe āzmande Qatari va dallālāne past va bisharme Torkiyeyi, pāsokhi barāye negāhe por az porseshe in kudake āvāreye Suri dārand?

In yeki az dalāyele asliye be ātash keshidane Suriye va naqshe besyār manfiye Torkiye, Qatar va Arabestān dar in jenāyate tārikhi ast. Defā az Sonnihā, ijāde demokrāsi, hoquqe bashar va dāstānhāyi az in dast rā niz, tanhā barāye shire mālidan bar sare mellathā be kār gereftand. Angize va hadafe asli ānhā dar hamin enerĵi va manāfeye siāsi-eqtesādiye nāshi az ān nohofte bud (va ast).

Masire enteqāle gāze Irān be Urupā az tariqe trānzit az khāle Erāq, Suriye va Lobnān (Persian Pipeline yā khatteluleye Dusti)

Albatte Torkiye dar in moured niz, mānande besyāri az tasmimhāye chand sāle akhirash dochāre eshtebāh dar mohāsebe shod. Ruydādhāye Suriye, Irān va Torkiye rā dar do suye mokhālefe yekdigar qarār dād. Gofte mishavad ke Irān aknun, be jāye taamine gāze Nabucco, dar andisheye keshidane khatteluleye Persian Pipeline (khatteluleye Dusti) az Pārse Jonubi be Erāq, Suriye va Lobnān ast tā az ānjā gāz rā be Urupā sāder konad. Va in dorost hamān chizi ast ke Torkiye be sakhti bā ān mokhālefat mikard va negarāne ān bud.

Be hamin dalil niz mellate Irān bāyad chahārchashmi movāzeb bāshad ke hamā balāyi rā ke bar sare Suriye āvardand, bar sare Irān nayāvarand!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۹۲ اسفند ۱۱, یکشنبه

اگر جنگ جهانی درگرفت، طرف چه کسی را باید بگیریم؟

احتمال آغاز جنگ میان شرق و غرب کم نیست
تنش میان شرق و غرب بر سر اوکراین روز به روز گسترش یافته و بیشتر می شود. چنانچه چاره مناسبی برای کشمکش کنونی پیدا نشود این احتمال وجود دارد که میان اوکراین و روسیه جنگی در گیرد. و اگر چنین جنگی درگرفت، به احتمال بسیار، غرب در آن دخالت خواهد کرد و احتمال این که این درگیری به یک جنگ جهانی تبدیل شود بسیار خواهد بود.

البته این تنها یک احتمال است و هر چند که روزبروز افزایش می یابد، هنوز قطعی نشده است. ولی اگر این احتمال، روزی به واقعیت پیوست و تنش های کنونی به یک جنگ جهانی تبدیل شد، چه باید بکنیم؟ وظیفه ملی و میهنی ما در چنین شرایطی چه خواهد بود؟ آیا باید در این جنگ دخالت کنیم؟ و اگر آری، طرف چه کسی را باید بگیریم؟

پاسخ به پرسش نخست آسان و روشن است: حتی اگر خود هم نخواهیم به این جنگ کشیده خواهیم شد. واقعیت این است که ما اصلا نمی توانیم، بیطرف بمانیم. موقعیت استراتزیک ایران آن اندازه مهم است که طرفهای درگیر جنگ، به هیچ روی نمی توانند آن را نادیده بگیرند. ایران حتی در جنگ جهانی دوم نتوانست بیطرف بماند، چه رسد به امروز که دنیا این گونه کوچک شده است!

تازه، چرا بخواهیم بیطرف بمانیم؟ در یک جنگ جهانی منافع همه کشورها به پرسش گرفته می شود و همه کشورها مجبورند برای دفاع از منافع ملی خود تلاش کنند و بجنگند. تجربه تلخ جنگ جهانی دوم به ما آموخت که سر در زیر برف کردن و خود را گول زدن و به هنگام جنگ، ادعای صلح طلبی کردن، چه نتایج وحشتناکی خواهد داشت. آگاهان بر این باورند که اگر ایران، فعالانه در جنگ جهانی دوم شرکت کرده بود، کشته هایش کمتر از تلفات و مرگ ومیری بود که قحطی حاصل از جنگ بر این کشور وارد آورد. البته این مردن کجا و آن مردن کجا! تفاوت این مردن با آن مردن از زمین تا آسمان است: کشته شدن افتخار آمیز در لباس سربازی و به هدف دفاع از خاک کشور کجا، و مرگ نکبت بار بر اثر قحطی و مانند موش در گنداب خود تلف شدن کجا!

و اما در مورد پرسش دوم. پاسخ این پرسش حتی آسانتر و روشنتر از مورد نخست است:
سیاستهای غرب در سی و پنج سال گذشته نشان می دهد که غرب، یک ایران یکپارچه و نیرومند را، تهدیدی برای اهداف درازمدت خود در منطقه می داند و حاضر است برای از میان برداشتن این تهدید بهای بسیاری بپردازد. سرنگونی شاه، جنگ تحمیلی هشت ساله، اعمال بایکوتهای همه جانبه اقتصادی-سیاسی بر ضد ایران، همه و همه در راستای همین دکترین است. آوردن دمکراسی، آزادی، حقوق بشر و شعارهای زیبایی از این دست، تنها به عنوان ابزاری برای تحقق بخشیدن به دکترین یاد شده می باشد و بس. غرب در سی و پنج سال گذشته حتی سر سوزنی هم از این دکترین فاصله نگرفته است. و شگفت انگیز این که، هر چه ایران به غرب نزدیکتر شود، غرب بر روی خواسته هایش پافشاری بیشتری می کند.

روسیه اما، درست بر عکس غرب، یک ایران آشفته و تجزیه شده را خطری برای منافع ملی خود بشمار آورده و برای پیشگیری از آن حتی حاضر است هزینه کند. یک ایران یکپارچه که بتواند با شرکت در اپک گازی، سیاست های خود را با منافع ملی اش هماهنگ کند، برای روسیه بسیار بصرفه تر از چندین ایرانستان کوچک است که هر کدام آلت دست یکی از رقیبان اروپایی و آمریکایی روسیه باشند و هر روز ساز دیگری را برای روسیه کوک کنند.

البته دلایل دیگر نیز وجود دارند که روسیه را از غرب متمایز می سازند. از جمله این که حاکمیت کنونی روسیه در جهت منافع ملی این کشور است. در حالی که حاکمیت غرب روبروز بیشتر به دست شرکتهای بزرگ چند ملیتی می افتد که نه منافع ملی، بلکه سود هر چه بیشتر، را هدف خود قرار داده اند. ناگفته پیداست کدام یک قابل اعتمادتر است.

با توجه به آنچه در بالا آمد، اگر روزی جنگی جهانی در گرفت، باید بدانیم که دیر یا زود پای ما نیز به آن کشیده خواهد شد و به سود منافع ملی ما و آینده کشورمان خواهد بود که طرف روسیه را بگیریم.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Agar jange jahāni dargereft, tarafe che kasi rā bāyad begirim?


Ehtemāle āghāze jang miāne Sharq va Gharb kam nist
Tanesh miāne Sharq va Gharb bar sare Ukrāyn, ruz be ruz gostaresh yāfte va bishtar mishavad. Chenānche chāreye monāsebi barāye keshmakeshe konuni peydā nashavad, in ehtemāl vojud dārad ke miāne Ukrāyn va Russiye jangi dargirad. Va agar chonin jangi dargirad, be ehtemāle besyār Gharb dar ān dekhālat khāhad kard va ehtemāle in ke in dargiri be yek jange jahāni tabdil shavad besyār khāhad bud.

Albatte in tanhāyek ehtemāl ast va harchand ke ruz be ruz afzāyesh miyābad, hanuz qatyi nashode ast. Vali agar in ehtemāl ruzi be vāqeiyat peyvast va taneshhāye konuni be yek jange jahāni tabdil shod, che bāyad bekonim? Vazifeye melli va mihaniye mā dar chonin sharāyeti che khāhad bud? Āyā bāyad dar in jang sherkat konim? Va agar āri, tarafe che kasi rā bāyad begirim?

Pāsokh be porseshe nokhost āsān va roushan ast: hattā agar khod ham nakhāhim, be in jang keshide khāhim shod. Vāqeiyat in ast ke mā aslan namitavānim, bitaraf bemānim. Mouqeiyate esterātĵike Irān ān andāze mohem ast ke tarafhāye dargire jang, be hich ruy namitavānand ān rā nādide begirand. Irān hattā dar Jange Jahāniye Dowom niz natavānest bitaraf bemānad, che resad be emruz ke donyā in gune kuchak shode ast!

Tāze, cherā bekhāhim bitaraf bemānim? Dar yek jange jahāni, manāfeye hameye keshvarhā be porsesh gerefte mishavad va hameye keshvarhā majburand barāye defā az manāfeye melliye khod talsh konand va bejangand.

Tajrobeye talkhe Jange Jahāniye Dowom be mā āmukht ke sar dar zire barf kardan va khod rā gul zadan va behangāme jang, eddeāye solhtalabi kardan, che natāyeje vahshatnāki khāhad dāsht. Āgāhān bar in bāvarand ke agar Irān, faāālāne dar Jange Jahānie Dowom sherkat karde bud, koshtehāyash kamtar az talafāt va margomiri bud ke qahtiye hāsel az jang bar in keshvar vāred āvard.

Albatte in mordan kojā va ān mordan kojā! Tafāvote in mordan bā ān mordan az zamin tā āsemān ast. Koshte shodane eftekhārāmiz dar lebāse sarbāzi va be hadafe defā az khāke keshvar kojā va marge nekbatbār bar asare qahti va mānande mush dar gandābe khod talaf shodan kojā!

Va ammā dar mourede porseshe dowom. Pāsokhe in porsesh hattā āsāntar va roushantar az mourede nokhost ast. Siāsathāye Gharb dar sio pang sāle gozashte neshān midahad ke Gharb, yek Irāne yekpārche va nirumand rā, tahdidi barāye ahdāfe derāzmoddate khod dar mantaqe midānad va hāzer ast barāye az miān bardāshtane in tahdid bahāye besyāri bepardāzad. Sarneguniye Shāh, jange tahmiliye hasht sāle, eemāle bāykothāye hamejānebeye eqtesādi-siāsi bar zedde irān, hame va hame dar rāstāye hamin doktorin ast. Āvardane demokrāsi, āzādi, hoquqe bashar va shoārhāye zibāyi az in dast, tanhā be onvāne abzāri barāye tahaqqoq bakhshidan be doktorinr yād shode mibāshad va bas.

Gharb dar sio panh sāle gozashte hattā sare suzani ham az in doktorin fāsele nagerefte ast. Va shegeftangiz in ke, harche Irān be Gharb nazdiktar shavad, Gharb bar ruye khāstehāyash pāfeshāriye bishtari mikonad.

Russsiye amma, dorost bar akse Gharb, yek Irāne āshofte va tajziye shode rā khatari barāye manāfeye melliye khod be shomār āvarde va barāye pishgiri az ān, hattā hāzer ast hazine konad. Yek Irāne yekpārche ke betavānad bā sherkat dar yek Opeke gāzi, siāsathāye khod rā bā manāfeye melliash hamāhang konad, barāye Russiye besyār besarfetar az chandin Irānestāne kuchak ast ke har kodām ālate daste yeki az raqibāne Urupāyi va Āmrikāyiye Russiye bāshand va har ruz sāze digari rā barāye Russiye kuk konand.

Albatte dalāyele digari niz vojud dārand ke Russiye rā az Gharb motamāyez misāzand. Az jomle in ke hākemiyate konuniye Russiye dar jahate manāfeye melliye in keshvar ast. Dar hāli ke hākemiyate Gharb ruz be ruz bishtar be daste sherkathāye bozorge chandmelliyati mioftad ke na manāfeye melli, balke sude har che bishatar rā hadafe khod qarā dādeand. Nāgofte peydāst ke kodām yek qābele eetemādtar ast.

Bā tavajjoh be ānche dar bālā āmad, agar ruzi jangi jahāni dargereft, bāyad bedānim ke dir yā zud pāye mā niz be ān keshide khāhad shod va be sude manāfeye melliye mā va āyandeye keshvaremān khāhad bud ke tarafe Russiye rā begirim.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________