۱۳۹۲ دی ۱۴, شنبه

علیرضا پهلوی، نمونه ای از رضا شاه بزرگ

شادروان علیرضا پهلوی (دوم)، نمونه ای از رضا شاه بزرگ
چهردهم دی ماه ۱۳۸۹ علیرضا پهلوی (دوم) از میان ما رفت.

سالروز درگذشت شادروان علیرضا پهلوی (دوم) یادآور رویداد تلخی است که بسیاری از هم میهنان را نه تنها اندوهگین ساخت، بلکه پرسش های فراوانی را نیز در ذهن آنها ایجاد نمود.

رخدادی تلخ، که به عنوان بخشی از تراژدی بزرگ میهن ما در چند دهه گذشته، همچنان بر دل ساکنان این سرزمین سنگینی می کند و آنها را وا می دارد تا به دنبال پاسخ پرسشی بگردند که سی و پنج سال است ذهن آنها را به خود سرگرم نموده است:
چرا به این روز افتاده ایم و چگونه می توانیم از این حال و روز نکبت بار رهایی یابیم؟

میهن پرستی، قاطعیت، دیسیپلین و خردمندی رضا شاه بزرگ را می توان به آسانی در کردار و رفتار شادروان علیرضا پهلوی (دوم) مشاهده کرد. مهمترین ویژگی های او اما، این بود که باور داشت دشواری ها را باید از ریشه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد و بر پایه آن، به یک راه حل ریشه ای دست یافت.

به همین دلیل هم بود که در مورد ایران و دشواری های نکبت باری که میهنمان با آن دست به گریبان است، نیز به ریشه مشکلات پرداخته بود.

میهن پرستی، دیسیپلین و خردمندی رضا شاه بزرگ
را می توان در کردار و رفتار
شادروان علیرضا پهلوی (دوم) مشاهده کرد
فرتور از: Anglican History
این که وی زمان بسیاری را صرف پژوهش در تاریخ ایران پیش از اسلام نموده و توجه ویژه ای به دین زرتشت و آیین های ایران باستان داشت نیز به همین دلیل بود.

او به این باور رسیده بود که ریشه مشکلات کنونی ایران، در بیگانگی ایرانیان از فرهنگ، دین و آیین باستانی خود نهفته است و تا زمانی که آن را برطرف نکنیم، نمی توانیم هیچکدام از مشکلات کنونی خود را برطرف نماییم.

افسوس که مام میهن نتوانست از این جوان پاک و میهن پرست بهره ببرد.

شوربختانه، در مورد این جوان میهن پرست، هنوز نقاط ابهام و پرسش هایی به جا مانده اند:

- چرا از ایشان به اندازه کافی در مبارزه با تازی پرستان ضد ایرانی که میهنمان را به پایگاهی برای گسترش اسلام تبدیل نموده اند، استفاده نشد؟

- چرا ایشان با وجود داشتن دانش فراوان در مورد ایران باستان، که می توانست چراغ راهنمایی برای نسل جوان ایرانی باشد، به رسانه ها و مباحث سیاسی و فرهنگی راه داده نمی شدند؟

- چرا تا پیش از مرگ ایشان، کمتر ایرانی از کار و فعالیت های او آگاهی داشت؟

- آیا کسانی دانسته، می خواستند او را به حاشیه فراموشی رانده و از ایرانیان دور نگاه دارند؟

شادروان علیرضا پهلوی توجه ویژه ای به تاریخ
و فرهنگ ایران پیش از اسلام داشت
- آیا کسانی که او را به تندروی متهم می کردند، باتکیه بر امکانات و نفوذ فراوانی که داشتند، به دور او دیوار کشیده و برای او محدودیت ایجاد کردند؟

- آیا همین محدودیت ها سبب "افسردگی" این جوان میهن پرست، که می خواست فریاد بزند و به هم میهنانش، ریشه نابسامانی ها و راه مبارزه با آن را نشان بدهد، نشد؟

تا زمانی که این پرسش ها، پاسخ داده نشده اند، باید انتظار داشت که علیرضا های دیگری را از دست بدهیم و تازه پس از رفتن آنها، دریابیم که چه کسانی ما را ترک کرده اند!

هر چند که پیام شادروان علیرضا پهلوی (دوم) و هماندیشانشان را نمی توانند از ما بگیرند:
اگر می خواهیم مشکلات کنونی ایران را برطرف کنیم، باید بگردیم و ریشه آنها را پیدا نماییم. آنگاه پی خواهیم برد که کلید مشکلات ایران، در بازگشت ایرانیان به فرهنگ، آرمان، دین و آیین ملی خود نهفته است.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Alirezā Pahlavi, nemuneyi az Rezā Shāhe Bozorg

Shādravān Alirezā Pahlavi (dowom),
nemuneyi az Rezā Shāhe Bozorg
Chahārdahome Deymāhe 1389 Alirezā Pahlavi (dowom) az miāne mā raft.

Sālruze dargozashte shādravān Alirezā Pahlavi (dowom), yādāvare ruydāde talkhi ast ke besyāri az hammihanān rā na tanhā anduhgin sākht, balke porseshhāye farāvāni rā niz dar zehne ānhā ijād nemud.

Rokhdādi talkh, ke be onvāne bakhshi az terāĵdiye bozorge mihane mā dar chand daheye gozashte, hamchonān bar dele sākenāne in sarzamin sangini mikonad va ānhā rā vāmidārad tā be donbāle pāsokhe porseshi begardand ke si o panj sāl ast zehne ānhā rā be khod sargarm nemude ast:
Cherā be in ruz oftādeim va chegune mitavānim az in hāl o ruze nekbatbār rahāyi yābim?

Mihanparasti, qāteiyat, disiplin va kheradmandiye Rezā Shāhe Bozorg rā mitavān be āsāni dar kerdār va raftāre shādravān Alirezā Pahlavi (dowom) moshāhede kard.

Mohemtarin viĵegiye u ammā, in bud ke bāvar dāsht doshvārihā rā bāyad az rishe mourede tajziye va tahlil qarār dād va bar pāyeye ān, be yek rāhehalle risheyi dast yāft.

Be hamin dalil ham bud ke dar mourede Irān va doshvārihāye nekbatbāri ke mihanemān bā ān dast be geribān ast niz, be risheye moshkelāt pardākhte bud.

Mihanparasti, qāteiyat, disiplin va kheradmandiye
Rezā Shāhe Bozorg rā mitavān dar kerdār va raftāre
shādravān Alirezā Pahlavi (dowom) moshāhede kard
Fartur az: Anglican History
In ke vey zamāne besyāri rā sarfe peĵuhesh dar tārikhe Irāne pish az Eslām nemude va tavajjohe viĵeyi be dine Zartosht va āyinhāye Irāne bāstān dāsht niz be hamin dalil bud.

U be in bāvar reside bud ke risheye moshkelāte konuniye Irān, dar bigānegiye Irāniān az farhang, din va āyine bāstāniye khod nohofte ast va tā zamāni ke ān rā bartaraf nakonim, namitavānim hichkodām az moshkelāte konuniye khod rā mbartaraf konim.

Afsus ke māme mihan natavānest az in javāne pāk va mihanparast bahre bebarad.

Shurbakhtāne, dar mourede in javāne mihanparast, hanuz noqāte ebhām va porseshhāyi be jā māndeand:

-Cherā az ishān be andāzeye kāfi dar mobāreze bā Tāziparastāne zedde Irāni, ke mihanemān rā be pāygāhi barāye gostareshe Eslām tabdil nemudeand, estefāde nashod?

-Cherā ishān bā vojude dāshtane dāneshe farāvān dar mourede Irāne bāstān, ke mitavānest cherāghe rāhnamāyi barāye nasle javāne Irāni bāshad, be resānehā va mabāhese siāsi va farhangi rāh dāde namishodand?

-Cherā tā pish az marge ishān, kamtar irāni az kār va faāliyathāye u āgāhi dāsht?

-Āyā kasāni dāneste, mikhāstand u rā be hāshiyeye farāmushi rānde va az Irāniān dur negāh dārand?

Shādravān Alirezā Pahlavi tavajjohe viĵeyi be
tārikh va farhange Irāne pish az Eslām dāsht
-Āyā kasāni ke u rā be tondravi mottaham mikardand, bā takiye bar emkānāt va nofuze farāvāni ke dāshtand, be doure u divār keshide va barāye u mahdudiyat ijād kardand?

-Āyā hamin mahdudiyathā sababe “afsordegiye” in javāne mihanparast, ke mikhāst faryād bezanad va be hammihanānash, risheye nābesāmānihā va rāhe mobāreze bā ān rā neshān bedahad, nashod?

-Tā zamāni ke in porseshhā, pāsokh dāde nashodeand, bāyad entezār dāsht ke Alirezāhāye digari rā az dast bedahim va tāze pas az raftane ānhā, daryābimn ke che kasāni mā rā tark kardeand!

Har chand ke payāme shādravān Alirezā Pahlavi (dowom) va hamandishāneshān rā namitavānand az mā begirand:

Agar mikhāhim moshkelāte konuniye irān rā bartaraf konim, bāyad begardim va risheye ānhā rā peydā nemāyim. Āngāh pey khāhim bord ke kelide moshkelāte Irān, dar bāzgashte Irāniān be farhang, ārmān, din va āyine melliye khod, nohofte ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________