۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

پزشکان در دوزخ بحرین

برای دیدن فیلم بر روی فرتور کلیک کنید +١٨
روزنامه هلندی د پرس
نوشته: اوا لوده مان
بیست و هشتم نوامبر ۲۰۱۱
هفتم آذر ۱۳۹۰

بیست پزشک بحرینی به گناه این که تظاهرکنندگان زخمی را درمان کرده اند امروز دوباره دادگاهی می شوند. یک دادگاه نظامی آنها را پیشتر به زندانهای دراز مدت محکوم کرده است.

"آنها به سلول ما آمدند، این کار را در روز چند بار انجام می دادند. آنگاه یک زندانی را انتخاب کرده و به باد کتک می گرفتند. ما ده نفر را توی یک سلول چپانده بودند. کابل برق و چماق چوبی همراه داشتند. کنار من یک مرد نشسته بود. آنها او را به باد کتک گرفتند. او فریاد می زد و جیغ می کشید. آنها او را زیر مشت و لگد گرفته بودند و ادامه می دادند. ناگهان صدای او بریده شد و بر روی من افتاد. او مرده بود."

صدای غسان تایف بغض آلود می شود. این جراح ۴۶ ساله چند هفته ای است که آزاد شده است. او هفت ماه را در زندان گذرانده است. همسر ۴۵ ساله اش، زهرا و برادر ۴۷ ساله او بسیم نیز ماهها در زندان بوده اند. گناه همه آنها یک چیز است: درمان و پرستاری از تظاهر کنندگان زخمی. یک دادگاه نظامی در پایان سپتامبر، بیست پزشک بیمارستان سلمانیه در منامه را به زندانهای درازمدت محکوم کرده است.

بیمارستان سلمانیه
به غسان، زهرا، بسیم و دیگر پزشکان محکوم شده، اجازه داده شده است که امروز به دادگاه تجدید نظر بروند. نه به این دلیل که دیکتاتور بحرین، حامد بن عیسی آل خلیفه، به این باور رسیده باشد که این پزشکان سزاوار رسیدگی بهتری هستند، بلکه به این دلیل که متحدان غربی به او یادآور شده اند که به حقوق بشر احترام بگذارد. یک پزشک را به این دلیل که کارش را انجام می دهد محکوم کردن، قابل پذیرش نیست. این کار براستی یک رسوایی بزرگ است.

"اکنون پرونده ما باید توسط یک دادگاه مدنی مورد رسیدگی قرار گیرد." این را بسیم، که نیز یک جراح است می گوید. او و غسان توسط یک دادگاه نظامی به پانزده سال زندان محکوم شده اند. زهرا به پنج سال زندان محکوم شده است" .برای نخستین بار به ما اجازه داده شده است که وکیل خود را همراه بیاوریم. ولی اشتباه نکنید. این یک دادگاه تجدید نظر، آن گونه که شما در هلند می شناسید، نیست. دادگاه، پرونده ما را بطور کامل مورد بررسی قرار نخواهد داد و به ما اجازه داده نمی شود که مدارک و شواهد خود را نشان دهیم. ما را هنوز به خیانت به کشور، تلاش برای سرنگونی رژیم و لیست کاملی از جرایم سنگینی که مرتکب نشده ایم متهم می کنند. این باصطلاح دادگاه تجدید نظر، فرمایشی و برای شو دادن است. رژیم می خواهد با این کار چهره خود را در دنیا خوب نشان دهد ."


انتقاد جهانی
بحرین با این که هیچگاه به آزادی و دموکراسی خوشنام نبوده است ولی در آغاز سال کنونی متحمل ضربه های سنگینی بر چهره و آبروی خود شده است. به ماه فوریه بر می گردیم، آغاز "بهار عربی" در این کشور کوچک در حاشیه شاخاب)پارس). هزاران شیعه بحرینی با الگو گرفتن از تظاهر کنندگان تونسی و مصری، میدان مروارید در مرکز منامه را اشغال می کنند. آنها خواستار آزادی، دمکراسی و حقوق برابر با سنی های بحرین که قدرت را در این کشور کوچک در دست دارند، هستند. حامد بن عیسی آل خلیفه و خانواده اش، سالهاست که شیعیان این کشور را به عنوان شهروندان درجه سه به شمار آورده و به آنها به چشم ستون پنجم همسایه شیعه، ایران نگاه می کنند.

نیروهای امنیتی حامد بن عیسی آل خلیفه، تظاهرات را با خشونت تمام سرکوب کردند. ۳۵ کشته و صدها زخمی نتیجه این سرکوب خونین، به بیمارستان سلمانیه بزرگترین بیمارستان شهر که در نزدیکی میدان مروارید است آورده شدند. " غسان و من را در شب ۱۷ فوریه دستگیر کردند." این را زهرا که متخصص بیهوشی است می گوید. "زخمی های بسیاری آورده بودند، وضعیت اضطراری شده بود، همه پزشکان را به بیمارستان فرا خوانده بودند. زمانی که به بیمارستان رسیدم یک چیز توجه مرا به خود جلب کرد: همه پرسنل پزشکی حاضر شده، شیعه بودند. هیچکدام از همکاران سنی من نیامده بودند. آنها در طول شورش، حتی یک بار هم در بیمارستان آفتابی نشدند."

واکنش خشونت بار رژیم حامد، منجر به انتقادهای جهانی فراوانی گشت. آمریکا، اصلی ترین تامین کننده سلاح این کشور، قراردادی به ارزش ۵۳ میلیون دلار با بحرین را مسکوت گذاشت. آمریکا هشدار داد که تنها در صورت روشن شدن آنچه در میدان مروراید روی داده است، رژیم حامد می تواند به ادوات زرهی، موشکهای سنگر شکن و دوربین های دید در شب خریداری شده از آمریکا دست یابد.

هفته گذشته پس از انتظار طولانی، سرانجام گزارش کمیسیون جهانی پژوهش در بحرین، که اعضای آن را خود حامد در ژوئن گذشته انتخاب کرده بود، منتشر شد. گزارش تایید می کند که ماموران امنیتی بحرینی در سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز شیعیان در میدان مروارید، خشونت بیش از اندازه به کار برده اند. این گزارش همچنین می گوید: بازداشت شدگان که شامل پزشکان نیز می شوند، بطور گسترده ای مورد شکنجه های روانی و جسمی قرار گرفته اند به گونه ای که چهار تن از آنان در زیر شکنجه کشته شده اند.

در گزارش کمیسیون همچنین آمده است که شکنجه زندانیان به گونه سیستماتیک روی نداده و تنها یک گروه بیست نفره از افسران امنیتی مرتکب شکنجه و بدرفتاری با زندانیان شده است. هرچند که باید از خود پرسید چگونه یک گروه کوچک می تواند سه هزار دستگیر شده را، آن هم هفته ها بسختی شکنجه کند. در گزارش، به این واقعییت که دختر حامد، نورا بنت حامد و چند تن از برادرانش، شخصا در شکنجه زندانیان از جمله شکنجه بسیم دست داشته اند، حتی اشاره ای هم نشده است.

غسان و خانواده اش
حامد در یک سخنرانی، این گزارش را "آغاز فرآیند آشتی" خوانده و وعده اصلاحات را داد. در حالی که برای دریافت نخستن نسخه از این گزارش، در کاخ حامد جشنی برپا شده بود، هزاران شیعه ناراضی چند خیابان آنسوتر در برابر دفتر کمیسیون دست به اعتراض زده و و گزارش را بیهوده و نمایشی خنده آور می نامیدند. "چهار روز پیش از ارائه این گزارش، پنج ماشین پلیس آنقدر روی یک تظاهر کننده شانزده ساله رفتند تا این نوجوان جان باخت. آیا براستی فکر می کنید که حتی یک شیعه در بحرین پیدا شود که این اصلاحات را باور کند؟ "این را بسیم می گوید. سازمانهای جهانی از این گزارش استقبال کردند. بحرین برای غرب اهمیت راهبردی دارد: این کشور کوچک، در شاخاب پارس، میان "دولت سرکش" ایران و متحد بزرگ غرب، عربستان سعودی قرار دارد.

اکنون دولت های غربی به آسانی می توانند خود را در پشت این گزارش پنهان کنند. این که این گزارش ناقص و دستکاری شده است و تفاوت های اساسی در نسخه های عربی و انگلیسی آن وجود دارد برای آنها مهم نیست. در مورد هلند نیز به همین گونه است. در حالی که این روزنامه روی موارد ویژه ای در این گزارش انگشت گذاشته و آن را به پرسش گرفته است، واکنش وزارت امور خارجه بدون تغییر مانده است: " هلند اقدام بحرین مبنی بر راه دادن به کارشناسان مستقل جهانی به منظور پژوهش و تهیه گزارش را مثبت ارزیابی می کند. پیش از این نیز هلند انتقاد سخت خود نسبت به محاکمه پزشکان و پرستاران توسط یک دادگاه نظامی و مجازات صادر شده توسط این دادگاه، را اعلام کرده بود. هلند این انتقاد را نیز در قالب اتحادیه اروپا بیان کرده است. هلند و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا، مقامات مربوطه در بحرین را به اجرای توصیه های این گزارش فرا خوانده اند. حامد، شاه بحرین ابراز کرده است که از یافته های این گزارش شوکه شده و قول داده است که اینگونه رویدادهای دردناک دیگر تکرار نخواهد شد."

تصاویر ویدیویی
"اینها همه سخنانی زیبا هستند که بیش از عبارات پوچ و خالی سیاسی، ارزشی ندارند." این را غسان با تلخی می گوید. او و زهرا پس از خواندن گزارش شوکه شده و برای آرام کردن خود داروهای آرام بخش مصرف می کنند. "ما به سختی شوکه و پریشان شدیم" غسان با اندوه می گوید. "این گزارش پر از دروغ درباره ما، پزشکان است. به عنوان نمونه در گزارش آمده است که ما پزشکان، کنترل و دسترسی کامل به اورژانس و اتاق عمل داشته ایم. در حالی که سربازان، بیمارستان را در اشغال خود نگه داشته بودند و به ما اجازه نمی دادند که بیماران را از آمبولانس به درون بیمارستان بیاوریم و همه جا کارشکنی می کردند. این را می توانید به روشنی در تصاویر ویدویی بیمارستان هم ببینید. ما چند کپی از این تصاویر را به اعضای کمیسیون دادیم ولی آنها چندان رغبتی نشان ندادند."

سازمان های جهانی حقوق بشر مانند عفو بین الملل، پزشکان بدون مرز و صلیب سرخ جهانی، گفته های پزشکان را تایید و پشتیبانی کرده اند . دیده بان حقوق بشر در فوریه و مارس گزارش داد که گروههایی از ماموران نقابدار و مسلح و همچنین سربازان در راهروها و سالن های بیمارستان به گشت زنی می پرداخته اند.

تهدید به مرگ
برای غسان، زهرا و بسیم، گفتگو در باره دوران زندان دشوار است. نخست غسان بود که دستگیر شد. لباس شخصی های نقاب دار او را در ۱۹ مارس در فرودگاه دستگیر کردند. "داشتیم برای یک هفته تعطیلات به لندن پرواز می کردیم. زهرا و من از کار بیش از اندازه در طول شورش خرد و خسته شده بودیم. فضای حاکم بر کشور هم به هیچ روی خوشایند نبود. می خواستیم کمی از این فضا به دور باشیم. همچنین برای بچه ها." درست پیش از سوار شدن بر هواپیما، غسان را در پیش چشم خانواده اش گرفته، به زور در یک اتومبیل چپانده و با خود بردند.

چند ساعت پس از دستگیری غسان، شب هنگام، ده دوازده مرد به شدت مسلح به خانه برادرش بسیم یورش بردند. "در حالی که نیمی از نیروهای پلیس مرا زیر مشت و لگد گرفته بودند، نیمی دیگر از ماموران، هر چه را که در خانه پیدا می شد خرد و خراب می کردند." این را بسیم می گوید. "آنها لوله تفنگ بر پیشانی ام گذاشته و از من کد گاو صندوقم را خواستند. آنها همه پول پس اندازمان را برداشته و اسناد مالکیت خانه را نیز با خود بردند."

در تاریخ ۱۱ آوریل، پس از چند هفته "گم شدن" غسان و بسیم، زهرا نیز بازداشت شد. ماموران امنیتی او را به اداره تحقیق جرایم، که بخشی از وزارت کشور در منطقه عدلیه در منامه است، بردند .اداره تحقیق جرایم، نزد بحرینی ها و همچنین نزد سازمان های جهانی حقوق بشر، به دلیل اتاق های شکنجه اش معروف و شناخته شده است.

بسیم و خانواده اش
"تازه پلیس هم با مهربانی به بچه های ما فکر کرده بود." زهرا این را با طعنه نیشداری می گوید. "از آنجا که غسان و من هر دو زندانی بودیم، ماموران، فرزندان ما را از خانه برداشته و به اداره پلیس بردند. در آنجا آنها را مجبور کردند که شکنجه زن نیمه جانی را تماشا کنند. محمد، ۱۴ ساله دچار اضطراب روانی و گریه مداوم شده است و یوسف ۱۰ ساله، بستر خود را خیس می کند."

غسان، زهرا و بسیم به این امیدی ندارند که اتهامات آنها در دادگاه تازه، پس گرفته شود. "ما به مانند خاری بزرگ در چشم این رژیم هستیم." زهرا آه می کشد. "ما شاهدان اصلی جنایاتی هستیم که نیروهای امنیتی مرتکب شدند. ما اعتراض کنندگان بسیاری را دیدیم که کشته و یا زخمی شده بودند، ما گلوله را از بدن آنها به در آوردیم، استخوان های آنها را جا انداخته و زخم هایشان را درمان کردیم. رژیم همه تلاش خود را به کار خواهد برد تا صدای ما را خفه کند."


پزشکان امیدوارند که درخواست تجدید نظر، زمان زیادی به درازا بکشد. "هر چه طولانی تر شود بهتر است." این را بسیم می گوید. "زمانی که به این فکر می کنم دوباره باید به زندان برگردم، چشمانم به سیاهی می رود و به معنای واقعی کلمه بیمار می شوم." او چند لحظه ای خاموش می ماند. "از سوی دیگر می خواهم این دوره وحشتناک هر چه زودتر به پایان برسد. من و همسرم از این شرایط بسیار رنج می بریم. به ما در خیابان ناسزا و دشنام داده می شود. ما را تلفنی، با پست، از راه ایمیل و تویتر تهدید به مرگ می کنند. فرزندان ما می ترسند. چگونه باید ادامه دهیم؟ از زمان دستگیری هیچ حقوق و دستمزدی دریافت نکرده ایم و همه پس اندازمان را نیز دزدیده اند."

غسان و زهرا، پس از محکوم شدنشان در اواخر سپتامبر، ناامیدانه در جستجوی سرپناهی برای سه فرزند خود هستند. آنها روی این حساب می کنند که هردو مجبور شوند چند سال را در پشت میله های زندان بگذرانند. "بزودی، فرزندان ما بی سرپرست می شوند." این را زهرا می گوید. برای نخستین بار صدای او می شکند. "چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد؟ چه کسی آنها را به هنگام غم و اندوه، دلداری خواهد داد؟"

_____________
یادداشت مترجم:
این برگردان، واژه به واژه انجام نگرفته است. با این وجود تلاش شده است که منظور نویسنده را منعکس کند.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Pezeshkān dar duzakhe Bahreyn

Barāye didane video ruye fartur klik konid! 18+
RuznāmeyeHolandiye De Pers
Neveshteye: Eva Ludeman
28-11-2011
07-09-1390


Bist pezeshke bahreyni be gonāhe in ke tazāhor konandegāne zakhmi rā darmān kardeand emruz dobāre dādgāhi mishavand. Yek dādgāhe nezāmi ānhā rā pishtar be zendānhāye derāzmoddat mahkum karde ast.

“Ānhā be sellule mā āmadand. In kār rā dar ruz chand bār anjām midādand. Āngāh yek zendāni rā entekhāb karde va be bāde kotak migereftand. Mā dah nafar rā dar yek sellul chapānde budand. Kāble barq va chomāqe chubi hamrāh dāshtna. Kenāre man yek mard neshaste bud. Ānhā u rā be bāde kotak gereftand. U faryād mizad va jigh mikeshid. Ānhā u rā zire mosht va lagad gerefte budand va edāme midādand. Nāgahān sedāye u boride shod va bar ruye man oftād. U morde bud.”

Sedāye Ghassān Dhaif boghzālud mishavad. In jarrāhe 46 sāle chand hafteyi ast ke āzād shode ast. U haft māh rā dar zendān gozarānde ast. Hamsare 45 sāleash, Zahrā va barādare 47 sāleye u, Bassim niz māhhā dar zendān budeand. Gonāhe hameye ānhā yek chiz ast: darmān va parastāri az tazāhor konandegāne zakhmi. Yek dādgāhe nezāmi dar pāyāne Septāmbr, bist pezeshke bimārestāne Salmāniye dar Manāme rā be zendānhāye derāzmoddat mahkum karde ast.

Bimārestāne Salmāniye
Be Ghassān, Zahrā, bassim va digar pezeshkāne mahkum shode, ejāze dāde shode ast ke emruz be dādgāhe tajdide nazar beravand. Na be in dalil ke diktātore Bahreyn, Hāmed Ben Isā Āle Khalife, be in bāvar reside bāshad ke in pezeshkān sezāvāre residegiye behtari hastand, balke be in dalil ke mottahedāne Gharbi be u yādāvar shodeand ke be hoquqe bashar ehterām begozārad. Yek pezeshk rā be in dalil ke kārash rā anjām midahad mahkum kardan, qābele paziresh nist. In kār be rāsti yek rosvāyiye bozorg ast.

“Aknun parvandeye mā bāyad tavassote yek dādgāhe madani mourede residegi qarār girad.” In rā Bassim ke niz yek jarrāh ast miguyad. U va Ghassān tavassote yek dādgāhe nezāmi be pānzdah sāl zendān mahkum shodeand. Zahrā be panj sāl zendān mahkum shode ast. “Barāue nokhostin bār be mā ejāze dāde shode ast ke vakile khod rā hamrāh biāvarim. Vali eshtebāh nakonid. In yek dādgāhe tajdide nazar, ān gume ke shomā dar Holand mishenāsid, nist. Dādgāh parvandeye mā rā be toure kāmel mourede barrasi qarār nakhāhad dād va be mā ejāze dāde namishavad ke madārek va shavāhede khod rā neshān dahim. Mā rā hanuz be khiānat be keshvar, talāsh barāye sarneguniye reĵim va liste kāmeli az jarāeme sangini ke motakeb nashodeim mottaham mikonand. In beestelāh dādgāhe tajdide nazar, farmāyeshi va barāye dhou dādan ast. Reĵim mikhāhad bā in kār chehreye khod rādar donyā khub neshān dahad.


Enteqāde jahāni
Bahreyn bā in ke hichgāh be āzādi va demokrāsi khoshnām nabude ast, vali dar āghāze sāle konuni motahammele zarbehāye sangini bar chehre va āberuye khod shode ast. Be māhe Fevriye barmigardim, āghāze “bahāre Arabi” dar in keshvare kuchak dar hāshiyeye Shākhābe (Pārs). Hezārān shiyeye Bahreyni bā olgu gereftan az tazāhor konandegāne Tunesi va Mesri, meydāne Morvārid dar markaze Manāme rā eshghāl mikonand. Ānhā khāstāre āzādi, demokrāsi va hoquqe barābar bāsonnihāye Bahreyn ke qodrat rā dar in keshvare kuchak dar dast dārand, hastand. Hāmed Ben Isā Āle Khalife va khānevādeash, sālhāst ke shiyeyāne in keshvar rā be onvāne shahrvandāne daraje se be shomār āvarde va be ānhā be chashme sotune panjome hamsāyeye shiye, Irān negāh mikonand.

Niruhāye amniyatiye Hāmed Ben Isā Āle Khalife, tazāhorāt rā bā khoshunate tamām sarkub kardand. 35 koshte va sadhā zakhmiye natijeye in sarkube khunin, be bimārestāne Salmāniye bozorgtarin bimārestāne shahr ke dar nazdikiye meydāne Morvārid ast āvarde shodand. “Ghassān va man rā dar shabe 17 Fevriye dastgir kardand.” In rā Zahrā ke motakhassese bihushi ast miguyad. “Zakhmihāye besyāri āvarde budand, vaziyat ezterāri shode bud, hameye pezeshkān rā be bimārestān farā khānde budand. Zamāni ke be bimārestān residam yek chiz tavajjohe marā be khod jalb kard: hameye personele pezeshkiye hāzer shode, shiye budand. Hichkodām az hamkārāne sonniye man nayāmade budand. Ānhā dar tule shuresh, hattā yek bār ham dar bimārestān āftābi nashodand.”

Vākoneshe khoshunatbāre reĵime Hāmed, monjar be enteqādhāye jahāniye farāvāni gasht. Āmrikā, aslitarin taamin konandeye selāhe in keshvar, qarārdādi be arzeshe 53 milion Dolār bā Bahreyn rā maskut gozāsht. Āmrikā hoshdār dād ke tanhā dar surate roushan shodane ānche dar meydāne Morvārid ruy dāde ast, reĵime Hāmed mitavānad be adavāte zerehi, mushakhāye sangarshekan va durbinhāye did dar shabe kharidāri shode az Āmrikā dast yābad.

Hafteye gozashte pas az entezāre tulāni, saranjām gozāreshe komisione jahāniye peĵuhesh dar Bahreyn, ke aazāye ān rā khode Hāmed dar ĵuane gozashte entekhāb karde bud montasher shod. Gozāresh tayid mikonad ke maamurāne amniyatiye Bahreyni dar sarkube tazāhorāte mosālematāmize shiyeyān dar meydāne Morvārid, khoshunate bish az andāze be kār bordeand. In gozāresh hamchonin miguyad: bāzdāsht shodegān ke shāmele pezeshkān niz mishavand, be toure gostardeyi mourede shekanjehāye ravāni va jesmi qarār gerefteand be guneyi ke chahār tan az ānān dar zire shekanje koshte shodeand.

Dar gozāreshe komision hamchonin āmade ast ke shekanjeye zendāniān be guneye sistemātik ruy nadāde va tanhā yek goruhe bist nafare az afsarāne amniyati mortakebe shekanje va badraftāri bā zendāniān shode ast. Harchand ke bāyad az khod porsid chegune yek goruhe kuchak mitavānad se hezār dastgir shode rā, ān ham haftehā be sakhti shekanje konad. Dar gozāresh be in vāqeiyat ke dokhtare Hāmed, Nurā Bent Hāmed va chand tan az barādarānash, shakhsan dar shekanjeye zendāniān az jomle shekanjeye Bassim dast dāshteand, hattā eshāreyi ham nashode ast.

Ghassān va khānevādeash
Hāmed dar yek sokhanrāni, in gozāresh rā “āghāze farāyande āshti” khānde va vaadeye eslāhāt rā dād. Dar hāli ke barāye daryāfte nokhostin noskhe az in gozāresh, dar kākhe Hāmed jashni barpā shode bud, hezārān shiyeye nārāzi chand khiābān ānsutar dar barābare daftare komision dast be eeterāz zade va gozāresh rā bihude va namāyeshi khandeāvar mināmidand. “Chahār ruz pish az erāeye in gozāresh, panj māshine polis ānqadr ruye yek tazāhor konandeye shānzdah sāle raftand tā in noujavān jān bākht. Āyā berāsti fekr mikonid ke hattā yek shiye dar Bahreyn peydā shavad ke in eslāhāt rā bāvar konad?” In rā Bassim miguyad.

Sāzmānhāye jahāni az in gozāresh esteqbāl kardand. Bahreyn barāye Gharb ahammiyate rāhbordi dārad: in keshvare kuchak, dar Shākhābe Pārs, miāne “doulate sarkeshe” Irān va mottahede bozorge Gharb, Arabestāne Saudi qarār dārad.

Aknun doulathāye Gharbi be āsāni mitavānand khod rā dar poshte in gozāresh penhān konand. In ke in gozāresh nāqes va dastkāri shode ast va tafāvothāye asāsi dar noskhehāye Arabi va Engelisi ān vojud dārad barāye ānhā mohem nist. Dar mourede Holand niz be hamin gune ast. Dar hāli ke in ruznāme ruye mavārede viĵeyi dar in gozāresh angosht gozāshte va ān rā be porsesh gerefte ast, vākoneshe vezārate omure khāreje bedune taghyir mānde ast: “Holand eqdāme Bahreyn mabni bar rāh dādan be kārshenāsāne mostaqele jahāni be manzure peĵuhesh va tahiyeye gozāresh rā mosbat arzyābi mikonad. Pish az in Holand niz enteqāde sakhte khod nesbat be mohākemeye pezeshkān va parastārān tavassote yek dādgāhe nezāmi va mojāzāte sāder shode tavassote in dādgāh, rā eelām karde bud. Holand in enteqād rā niz dar qālebe Ettehādiyeye Urupā bayān karde ast. Holand va digar keshvarhāye Ettehādiyeye Urupā, maqāmāte marbute dar Bahreyn rā be ejrāye tousiyehāye in gozāresh farā khāndeand. Hāmed shāhe Bahreyn ebrāz karde ast ke az yāftehāye in gozāresh shoke shode va qoul dāde ast ke in gune ruydādhāye dardnāk digar tekrār nakhāhad shod.”

Tasāvire vidioyi
“Inhā hame sokhanāni zibā hastand ke bish az ebārāte puch va khāliye siāsi, arzeshi nadārand.” In rā Ghassān bā talkhi miguyad. U va Zahrā pas az khāndane gozāresh shoke shode va barāye ārām kardane khod dāruhāye ārāmbakhsh masraf mikonand. “Mā be sakhti shoke va parishān shodim.” Ghāssān bā anduh miguyad. “In gozāresh por az dorugh dar bāreye mā, pezeshkān ast. Be onvāne nemune dar gozāresh āmade ast ke mā pezeshkān, kontrol va dastasiye kāmel be urĵāns va otāqe a,al dāshteim. Dar hāli ke sarbāzān, bimārestān rā dar eshghāle khod negah dāshte budand va be mā ejāze namidādand ke bimārān rā az āmbulāns be darune bimārestān biāvarim va hame jā kārshekani maikardand. In rā mitavānid be roushani dar tasāvire vidioyiye bimārestān ham bebinid. Mā chand kopi az in tasāvir rā be aazāye komision dādim vali ānhā chandān reghbati neshān nadādand.”

Sāzmānhāye jahāniye hoquqe bashar mānande afve beynalmelal, pezeshkāne bedune marz va salibe sorkhe jahāni, goftehāye pezeshkān rā tayid va poshtibāni kardeand. Didebāne hoquqe bashar dar Fevriye va Mārs gozāresh dād ke goruhāyi az maamurāne neqābdār va mosallāh va hamchonin sarbāzān dar rāhrouhā va sālonhāye bimārestān be gashtzani mipardākhteand. Tahdid be marg
Barāye Ghassān, Zahrā va Bassim, goftogu dar bāreye dourāne zendān doshvār ast. Nokhost Ghassān bud ke dastgir shod. Lebās shakhsihāye neqābdār u rā dar 19 Mārs dar forudgā dastgir kardand. “Dāshtim barāye yek hafte taatilāt be Landan parvāz mikardim. Zahrā va man az kāre bish az andāze dar tule shuresh khord va khaste shode budim. Fazāye hākem bar keshvar ham be hich ruy khoshāyand nabud. Mikhāstim kami az in fazā be dur bāshim. Hamchonin barāye bachehā.” Dorost pish az savār shodan bar havāpeymā, Ghassān rā dar pishe chashme khānevādeash gerefte, be zur dar yek otomobil chapānde va bā khod bordand.

Chand sāat pas az dastgiriye Ghassān, shab hangām, dah davāzdah marde be sheddat mosallah be khāneye barādarash Bassim yuresh bordand. “Dar hāli ke nimi az niruhāye polis marā zire mosht va lagad gerefte budand, nimi digar az maamurān, harche rā ke dar khāne peydā mishod khord va kharāb mikardand.” In rā Bassim miguyad. “Ānhā luleye tofang bar pishāniam gozāshte va az man kode gāvsanduqam rā khāstand. Ānhā hameye pule pasandāzemān rā bardāshte va asnāde mālekiyate khāne rā niz bā khod bordand.”

Dar tārikhe 11 Āvril, pas az chand hafte “gom shodane” Ghassān va Bassim, Zahrā niz bāzdāsht shod. Maamurāne amniyati u rā be edāreye tahqiqe jarāem, ke bakhshi az vezārate keshvar dar mantaqeye Adliye dar Manāme ast, bordand. Edāreye tahqiqe jarāem, nazde bahreynihā va hamchonin nazde sāzmānhāye jahāniye hoquqe bashar, be dalile otāqhāye shekanjeash maaruf va shenākhte shode ast.

Bassim va khānevādeash
Tāze polis ham bā mehrbāni be bachehāye mā fekr karde bud.” Zahrā in rā bā taaneye nishdāri miguyad. “Az ānjā ke Ghassān va man hardo zendāni budim, maamurān farzandāne mā rā az khāne bardāshte va be edāreye polis bordand. Dar ānjā ānhā rā majbur kardand ke shekanjeye zane nimejāni rā tamāshā konand. Mohammad, 14 sāle dochāre ezterābe ravāni va geryeye modāvem shode ast va Yusef, 10 sāle bestare khod rā khis mikonad.”

Ghassān, Zahrā va Bassim be in omidi nadārand ke ettehāmāte ānhā dar dādgāhe tāze, pas gerefte shavad. “Mā be mānande khāri bozorg dar chashme in reĵim hastim.” Zahrā āh mikeshad. “Mā shāhedāne asliye jenāyāti hastim ke niruhāye amniyati mortakeb shodand. Mā eeterāz konandegāne besyāri rā didim ke koshte yā zakhmi shode budand, mā golule rā az badane ānhā bedar āvardim, ostokhānhāye ānhā rā jā andākhtim va zakhmhāyeshān rā darmān kardim. Reĵim hameye talāshe khod rā be kār khāhad bord tā sedāye mā rā khafe konad.


Pezeshkān omidvārand ke darkhāste tajdide nazar zamāe ziādi be derāzā bekeshad. “Harche tulānitar shavad behtar ast.” In rā Bassim miguyad. “Zamāni ke be in fekr mikonam dobāre bāyad be zendān bargardam, chashmānam be siāhi miravad va be maanāye vāqeyiye kalame bimār mishavam.” U chand lahzeyi khāmush mimānad. “Az suye digar mikhāham ke in doureye vahshatnāk harche zudtar be pāyāb beresad. Man va hamsaram az in sharāyet besyār ranj mibarim. Be mā dar khiābān nāsezā va doshnām dāde mishavad. Mā rā telefoni, bā post, az rāhe email va twitter tahdid be marg mikonand. Farzandāne mā mitarsand. Chegune bāyad edāme dahim? Az zamāne dastgiri hich hoquq va dastmozdi daryāft nakardeim va hameye pasandāzemān rā niz dozdideand.”

Ghassān va Zahrā, pas az mahkum shodaneshān dar avākhere Septāmbr, nāomidāne dar jostojuye sarpanāhi barāye se farzande khod hastnd. Ānhā ruye in hesāb mikonand ke har do majbur shavand chand sāl rā dar poshte milehāye zendān begozarānand. “Bezudi farzandāne mā bisarparast mishavand.” In rā Zahrā miguyad. Barāye nokhostin bār sedāye u mishekanad. “Che kasi az ānhā morāqebat khāhad kard? Che kasi ānhā rā be hangāme gham va anduh, deldāri khāhad dād?”

_______________
Yāddāshte motarjem:
In bargardān, vāĵe be vāĵe anjām nagerefte ast. Bā in vojud talāsh shode ast ke manzure nevisande rā monakes konad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

میهن دوستی را از این هلندی یاد بگیریم

برای دیدن ویدئو روی فرتور کلیک کنید!
اسلخترن، روستایی کوچک در شمال هلند، یکی‌ از مراکز استخراج گاز در این کشور است.
در این ویدیو گزارشگر هلندی، اسلخترن را دبیٔ هلند خواند و سپس سادگی آن را با زرق و برق و بلینگ بلینگ دوبی‌ مقایسه می‌کند.

او با به رخ کشیدن ساختمانهای بلند و فواره های دوبی،‌ از یکی‌ ساکنان این روستا می پرسد آیا حاضر است روستایش را با دوبی‌ عوض کند.

پاسخ این روستایی هلندی شنیدنی است و می تواند به بسیاری از ما ایرانیها بویژه روشنفکرانمان، بیاموزد میهن دوستی چیست و میهن پرستی کدام است.

دانلود ویدئو (۱۷ مگابایت):
مدیافایر

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Mihandusti rā az in Holandi yād begirim!

Barāye didane video ruye fartur klik konid!
Slochteren, rustāyi kuchak dar shemāle Holand, yeki az marākeze estekhrāje gāz dar in keshvar ast.

Dar in video gozāreshgare Holandi, Slochteren rā Dobeye Holand khānde va sepas sādegiye ān rā bā zarqobarq va bling blinge Dobey moqāyese mikonad.

U bā be rokh keshidane sākhtemānhāye boand va fawārehāye Dobey, az yeki az sākenāne in rusātā miporsad āyā hāzer ast rustāyash rā bā Dobey avaz konad.

Pāsokhe in rustāyiye Holandi shenidani ast va mitavānad be besyāri az mā Irānihā beviĵe roushanfekrānemān, biāmuzad mihandusti chist va mihanparasti kodām ast.

Download video (17 MB):
MediaFire

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!