۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه

می خواهند از تبریز یک بنغازی دیگر بسازند

این روزها مد شده است که هر رویدادی در کشور را سیاسی کرده و از آن برای رسیدن به هدف خود استفاده می نمایند. فرقی هم نمی‌کند که این رویداد، خشک شدن یک دریاچه باشد یا مرگ یک معتاد در زندان.

در این راه برخی‌ آنقدر شورش را در میاورند که دیگر برای همه آشکار میشود که هدف، نه آن دریاچه، و نه آن زندانی نگون بخت، بلکه کشاندن کشور به یک بحران سیاسی و ایجاد هرج‌ومرج و برپا کردن شورشهایی به مانند لیبی‌ و سوریه است. همان شرایطی که ناتو با بیتابی در انتظار آن نشسته است.

در این که آخوندهای بیوطن با تصمیمات ضد ملی خود در این گونه نابسامانیها تاثیر مستقیم دارند تردیدی نیست، ولی‌ این دلیل نمی شود که پیوسته به بزرگنمایی دشواریهای کشور پرداخته و با ترسیم آینده ای تاریک برای کشور، به ناامیدی و سرخوردگی ملت و بویژه جوانان دامن بزنیم.

برخی‌ همهٔ تلاش خود را به کار میگیرند تا به ما بباورانند، تنها با آشوب و شورشهایی از گونهٔ لیبی‌ و سوریه میتوانیم مشکلات کشور را برطرف کرده و به دموکراسی برسیم.

برای ایجاد و به راه انداختن اینگونه اشوبهای"رهاییبخش" نیز دست به هر کاری زده و هر وسیله‌ای را نیز به کار میگیرند. بویژه در فضای مجازی که به میدان تخت‌و تازه آنها تبدیل شده و هر روز در سایتهای اینترنتی، تظاهراتی میلیونی راه انداخته و انقلابی را به ثمر می رسانند! بیهوده نیست که در این گونه سایتها آشکارا به تبلیغ و پشتیبانی‌ از حملهٔ ناتو به ایران پرداخته و از سربازان بیگانه خواستار آوردن گونیهای پر از دموکراسی برای مردم ایران می شوند!

کار را به جایی‌ رسانده اند که برخی‌ از آنها، همانند تجزیه طلبان، لوگو و سردر خود را به جای زبان پارسی‌، که زبان ملی‌ و رسمی کشور است، به "زبانی" می‌نویسند که برای همهٔ ایرانیان گویا نیست و تنها به ایجاد تنش در میان اقوام ایرانی‌ دامن می زند. البته هدف اصلی آنها نیز همین است که به هر وسیلهٔ ممکن، آتش آشوبهای "رهاییبخش" را بیافروزند.


آنهایی که در پشت این برنامه ها نشسته‌اند، نه در اندیشهٔ دریاچه هستند و نه سرانجام آن زندانی برایشان مهم است. آنها نه دوستدار هم میهنان آذری ما هستند و نه آیندهٔ ایران برایشان اهمیتی دارد.

آنها تنها از این گونه رویداداها استفاده می کنند تا به هدف خود برسند. همانگونه که در لیبی‌ نیز، به بهانه دفاع از شهروندان و آوردن دموکراسی، این کشور را به ویرانه ای تبدیل کرده و همان شهروندان را به روز سیاه نشاندند. اکنون نیز به راحتی‌ در پایتخت های خود نشسته و نفت این کشور را میان خود تقسیم می کنند.

آنها همین خواب را نیز برای ایران دیده‌ و می خواهند همین برنامه را در کشورمان پیاده کنند.

آنها پروژهٔ لیبی‌ را از بنغازی آغاز کردند.
بهوش باشیم، می خواهند از تبریز یک بنغازی دیگر بسازند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Mikhāhand az Tabriz yek Benghāziye digar besāzand!

In ruzhā mod shode ast ke har ruydādi dar keshvar rā siāsi karde va az ān barāye residan be hadafe khod estefāde minemāyand. Farqi ham namikonad ke in ruydād, khoshk shodane yek daryāche bāshad yā marge yek motād dar zendān.

Dar in rāh barkhi ānqadr shurash rā dar miāvarand ke digar barāye hame āshkār mishavad ke hadaf, na ān daryāche, va na ān zendāniye negunbakht, balke keshāndan keshvar be yek bohrāne siāsi va ijād harjomarj va barpā kardane shureshhāyi be mānande Libi va Suriye ast. Hamān sharāyeti ke NĀTO bā bitābi dar entezāre ān neshaste ast.

Dar in ke ākhundhāye bivatan bā tasmimāte zedde melliye khod dar in gune nābesāmānihā taasire mostaqim dārand tardidi nist, vali in dalil namishavad ke peyvaste be bozorgnamāyiye doshvārihāye keshvar pardākhte va bā tarsime āyandeyi tārik barāye keshvar, be nāomidi va sarkhordegiye mellat va beviĵe javānān dāman bezanim.

Barkhi hameye talāshe khod rā be kār migirand tā be mā bebāvarānand, tanhā bā āshub va shureshhāyi az guneye Libi va Suriye mitavānim moshkelāte keshvar rā bartaraf karde va be demokrāsi beresim.

Barāye ijāde va be rāh andākhtane ingune āshubhāye “rahāyibakhsh” niz dast be har kāri zade va har vasileyi rā niz be kār migirand. Beviĵe dar fazāye majāzi ke be meydāne tākhto tāze ānhā tabdil shode va har ruz dar sāythāye interneti, tazāhorāti milioni rāh andākhte va enqelābi rā be samar mirasānand! Bihude nist ke dar in gune sāythā āshkārā be tabligh va poshtibāni az hamleye NĀTO be Irān pardākhte va az sarbāzāne bigāne khāstāre āvardane gunihāye por az demokrāsi barāye mardome Irān mishavand!

Kār rā be jāyi resāndeand ke barkhi az ānhā, hamānande tajziyetalabān, logo va sardare khod ra be jāye zabāne Pārsi, ke zabāne melli va rasmiye keshvar ast, be “zabāni” minevisand ke barāye hameye Irāniān guyā nist va tanhā be ijāde tanesh dar miāne aqvāme Irāni dāman mizanad. Albatte hadafe asliye ānhā niz hamin ast ke be har vasileye momken, ātashe āshubhāye “rahāyibakhsh” rā biafruzand.


Ānhāyi ke dar poshte in barnāmehā neshasteand, na dar andisheye daryāche hastand va na saranjāme ān zendāni barāyeshān mohem ast. Ānhā na dustdāre hammihanāne Āzariye mā hastand va na āyandeye Irān barāyeshān ahammiyati dārad.

Ānhā tanhā az ingune ruydādhā estefāde mikonand tā be hadafe khod berasand. Hamāngune ke dar Libi niz, be bahāneye defāe az shahrvandān va āvardane demokrāsi, in keshvar rā be virāneyi tabdil karde va hamān shahrvandān rā be ruze siāh neshāndand. Aknun niz be rāhati dar pāytakhthāye khod neshaste va nafte in keshvar rā miāne khod taqsim mikonand.

Ānhā hamin khāb rā niz barāye Irān dideand va mikhāhand hamin barnāme rā dar keshvaremān piāde konand.
Ānhā proĵeye Libi rā az Benghāzi āghāz kardand.
Behush bāshim, mikhāhand az Tabriz yek Benghāziye digar besāzand!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!