۱۳۹۰ دی ۸, پنجشنبه

اینها می خواهند برای ما دمکراسی بیاورند؟

برای دیدن ویدئو، روی آن کلیک کنید
در این ویدئو سربازان دمکراسی (!) را در عراق می بینید که با بیشرمی تمام یک سگ زبان بسته را برای سرگرمی، با نارنجک به هوا می فرستند.

اگر اینها قرار است برای ما دمکراسی بیاورند، همان بهتر که هیچگاه روی دمکراسی را نبینیم!

دانلود ویدئو

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Inhā mikhāhand barāye mā demokrāsi biāvarand?

Barāye didane video, ruye ān klik koid
Dar in video sarbāzāne demokrāsi (!) rā dar Erāq mibinid ke bā bisharmiye tamām yek sage zabān bate rā barāye sargarmi, bā nāranjak be havā miferestand.

Agar inhā qarār ast barāye mā demokrāsi biāvarand, hamān behtar ke hichgāh ruye demokrāsi rā nabinim!

Download video

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

زنان در ایران به گونه فزاینده مد روز می پوشند

زنان ایرانی در پایتخت
فرتور: میخیل د فریز
میخیل د فریز
روزنامه هلندی د پرس
۲۷ دسامبر ۲۰۱۱
ششم دیماه ۱۳۹۰

آن گونه که به نظر می رسد دولت ایران از جایگزینی برای چادر سیاه پشتیبانی می کند.

بدون لباس تنگ و داشتن اجباری روسری. این تقریبا کد لباس برای زنان در ایران است. اما هیچ کس در جمهوری اسلامی نمی داند این دستورات دقیقا چه هستند. به نوشته واشنگتن پست، اکنون حتی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور ایران نیز وارد این بحث و گفتگو شده است.

دیدگاه روحانیون شیعه در این مورد بسیار روشن و آشکار است: آنها به زنان توصیه می کنند چادر را، که یک لباس سنتی و بیشتر به رنگ سیاه است و همه بدن را پوشش می دهد، به سر کنند. با این حال ، بسیاری از زنان مدرن و مد پسند ایرانی، همان گونه که در برخی از مناطق پایتخت دیده می شود، ترجیح می دهند که پوشاک تنگ و مد روز بپوشند. روسری را هم تنها به این دلیل که الزامی و اجباری است به سر می کنند. این را بخوبی نیز می توان دید: روسری ها آنقدر پس کشیده شده اند که اغلب از سر می افتند.

روشن شدن موضوع
اکنون محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور می خواهد با گونه ای راه اندازی خط تولید لباس زنانه و تعیین استانداردی برای پوشش زنانه که هم اسلامی و هم زیبا باشد، موضوع را روشن کند.

تندروها و روحانیون اسلامی از این نو آوری ناخرسندند. به نوشته توماس اردبرینک خبرنگار این روزنامه آمریکایی در ایران، تندروها از این می ترسند که طراحی های تازه، «ارزشهای غربی» را ترویج و تشویق کنند. اما همان گونه که اخیرا در نمایش مد برگزار شده با پشتیبانی دولت نیز دیده شد،دیدگاه زنان جوان در مورد برنامه های رئیس جمهور بسیار مثبت تر به نظر می رسد. گویا یک مانتوی آبی رنگ نمایش داده شده حتی دنیایی از تفاوت را به همراه داشته است.

پارس باستانی و ایران امروزی
فرتور: میخیل د فریز
فیس بوک
شرایط محافظه کاران سالخورده بدلیل تغییرات جمعیتی در کشور سخت تر هم شده است. تقریبا ۷۰ درصد از شهروندان کشور زیر ۳۵ سال سن دارند. بسیاری از آنها در خانه فیلم های غربی تماشا می کنند، عضو فیس بوک هستند و تعطیلات به جاهایی مانند ترکیه و دبی می روند.

به عنوان نمونه، پوشیدن چکمه برای زنان در آغاز مجاز نبود اما اکنون بسیاری از زنان چکمه می پوشند. زنان بسیاری نیز بر خلاف قوانین اسلامی دکمه های کت خود را باز نگه می دارند. برای ایرانیان، این گونه دگرگونی ها، "تغییراتی بزرگ" در باورهای سنتی بشمار می آیند.

به نوشته این روزنامه از نظر قانونی، زنان با سبک پوشش "غربی" خود، قانون را زیر پا نمی گذارند ولی با این حال امکان دستگیر شدن آنها وجود دارد.

"بارکد"
به گفته دولت، به همین دلیل نیز وجود یک "بارکد" ویژه پوشاک که مرزها را هم برای زنان و هم برای ماموران روشن کند، لازم بنظر می رسد.

برای طراحان مد شاید این یک ایده مسخره بنظر بیاید. آنها می گویند باز هم یک گروه کوچک می خواهد برای دیگران تصمیم بگیرد و تعیین تکلیف کند.

یادداشت مترجم:
نسل آینده این سرزمین به هنگام خواندن این نوشته ها چه خواهد گفت و در مورد ما چگونه داوری خواهد کرد؟
در زمانی که ملتهای دیگر به فناوری نانو و چادر زدن در مارس می اندیشند ما سرگرم بحث در مورد رنگ چادر زنانمان هستیم و این که آیا دختران مجازند چکمه بپوشند یا نه!!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Zanān dar Irān be guneye fazāyande mode ruz mipushand

Zanāne Irāni dar pāytakht
fartur: Michiel de Vries
Michiel de Vries
Ruznāmeye Holandiye De Pers
27-12-2011
06-10-1390

Ān gune ke be nazar mirasad doulate Irān az jāygozini barāye chādore siāh poshtibāni mikonad.

Bedune lebāse tang va dāshtane ejbāriye rusari. In taqriban kode lebās dar Irān ast. Ammā hichkas dar Jomhuriye Eslāmi namidānad in dasturāt daqiqan che hastand. Be neveshteye Washington Post, aknun hattā Mahmud Ahmadineĵād, raisjomhure Irān niz vārede in bahs va goftogu shode ast.

Didgāe rouhāniyune shiye dar in moured besyār roushan va āshkār ast: ānhā be zanān tousiye mikonand chādor rā ke yek lebāse sonnati va bishtar be range siāh ast va hameye badan rā pushesh midahad, be sar konand. Bā in hāl besyāri az zanāne modern va modpasande Irāni, hamān gune ke dar barkhi manāteq az pāytakht dide mishavad, tarjih midahand ke pushake tang va mode ruz bepushand. Rusari rā ham tanhā be in dalil ke elzāmi va ejbāri ast be sar mikonand. In rā niz be khubi mitavān did: rusarihā rā ānqadr pas keshideand ke aghlab az sar mioftand.

Roushan shodane mouzu
Aknun Mahmud Ahmadineĵād, raisjomhur mikhāhad bā guneyi rāhandāziye khatte toulide lebāse zanāne va tayine estāndārdi barāye pusheshe zanāne ke ham eslāmi va ham zibā bāshad, mouzu rā roushan koand.

Tondrouhā va rouhāniyune eslāmi az in nouāvari nākhorsandand. Be neveshteye Thomas Erdbrink khabarnegāre in ruznāmeye Āmrikāyi dar Irān, tondrouhā az in mitarsand ke tarrāhihāye tāze, “arzeshhāye Gharbi” rā tarvij va tashviq konand. Amma hamā gune ke akhiran dar namāyeshe mode bargozār shode bā poshtibāniye doulat niz dide shod, didgāhe zanāne javān dar mourede barnāmehāye raisjomhur besyār mosbattar be nazar miresad. Guyā yek māntiye ābirange namāyesh dāde shode hattā donyāyi az tafāvot rā be hamrāh dāshte ast.

Pārse bāstāni va Irāne emruzi
fartur: Michiel de Vries
Facebook
Sharāyete mohāfezekārāne sālkhorde be dalile taghyirāte jamiyati sakhttar ham shode ast. Taqriban 70 darsad az shahrvandāne keshvar zire 35 sāl dārand. Besyāri az ānhā dar khāne filmhāye Gharbi tamāshā mikonand, ozve Facebook hastand va taatilāt be jāhāyi mānande Torkiye va Dobey miravand.

Be onvāne nemune, pushidane chakme barāye zanān dar āghāz mojāz nabud, ammā aknun besyāri az zanān chakme mipushand. Zanāne besyāri niz barkhalāfe qavānine eslāmi dokmehāye kote khod rā bāz negah midārand. Barāye Irāniān, in gune degargunjhā, “taghyirati bozrg” dar bāvarhāye sonnati be shomār miāyand. Be neveshteye in ruznāme az nazare qānuni, zanān bā sabke pusheshe “Gharbiye” khod, qānun rā zire pā namigozārand vali bā in hāl emkāne dastgir shodane ānhā vojud dārad.

“Bārkod”
Be gofteye doulat, be hamin dalil niz vojude yek “bārkod” viĵeye pushāk ke marzhā rā ham barāye zanān va ham barāye maamurān roushan konad, lāzem be nazar miresad.

Barāye tarrāhāne mod shāyad in yek ideye khandedār be nazar biyāyad. Ānhā miguyand bāz ham yek goruhe kuchak mikhāhad barāye digarān tasmim begirad va tayine taklif konad.

Yāddāshte motarjem:
Nasle āyandeye in sarzamin be hangāme khāndane in neveshtehā che khāhad goft va dar mourede ma chegune dāvari khāhad kard?

Dar zamāni ke mellathāye digar be fanāvariye NĀNO va chādor zadan dar Mārs miandishand, mā sargarme bahs dar mourede range chādore zanānemān hastim va in ke āyā dokhtarān mojāzand chakme bepushand yā na!!


Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۹۰ آذر ۱۰, پنجشنبه

چرا به سفارت انگلستان حمله شد؟

حمله به سفارت انگلستان
برای یافتن پاسخ، در آغاز باید دید این حمله کنندگان چه کسانی بوده اند و چه کسانی آنها را پشتیبانی می کرده اند و می کنند.
چند روز پیش از این حمله، سید علی خامنه ای ضمن سر دادن شعارهایی بر ضد انگلستان، به قدردانی از بسیجیان پرداخته و آنها را مورد ستایش قرار داد.

کسانی که از آنها به عنوان دانشجو یاد شده است، به راستی، گروهی دست چین شده از بسیجیان هوادار خامنه ای هستند که با برنامه ریزی و هماهنگی از پیش، دست به چنین کاری زده اند. پشتیبانی چهره های بدنام و فاسدی مانند لاریجانی که سر در آخور بیت رهبری دارد، نیز این دیدگاه را تقویت می کند.

هدف از حمله به سفارت
شاید کمی شگفت انگیز به نظر برسد ولی هدفی که حمله کنندگان به سفارت در پی آن بوده اند، بیش از آن که به سیاست خارجی مربوط باشد، سر در کشمکش های درونی کشور دارد.

سید علی خامنه ای مدتهاست که خود را از جانب گروه مشایی-احمدی نژاد مورد تهدید می بیند. اسناد و پرونده های اطلاعاتی که احمدی نژاد-مشایی از لانه فساد موسوم به بیت رهبری دارد، از جنس تقلب در قراردادهای کوچک و صیغه های اجباری نیست، بلکه سخن از قرادادهای میلیارد دلاری و همدستی با باندهای جهانی که برای آینده ایران بسیار زیانبار خواهد بود، می باشد.

گروه مشایی-احمدی نژاد حتی پیش از دستیابی به این اسناد نیز می دانستند که چگونه این لانه فساد به جولانگاهی برای دزدان دانه درشت تبدیل شده و چگونه جاسوسان کشورهای دیگر از ترکیه و قطر گرفته تا چین و آمریکا در این آشیانه پلید، راست راست راه می روند و از کسی هم هراسی به دل راه نمی دهند.

احمدی نژاد - مشایی
پست ولایت فقیه
حتما خواهید پرسید پس چرا احمدی نژاد این اسناد را رو نمی کند؟
پاسخ این است که این اسناد و مدارک تنها در صورت بکارگیری درست و بهنگام می تواند ارزش خود را به عنوان سلاحی موثر نشان دهد. وگرنه به ابزاری بر ضد خود تبدیل خواهد شد.

گروه احمدی نژاد-مشایی می داند که برای پیشبرد برنامه هایش نیاز به آرامش در کشور دارد. آنها در پی قدرت گرفتن از راه انتخابات هستند تا با بکارگیری پارلمان، پست ولایت فقیه را از هرم سیاسی ایران حذف کنند. دلیل آن هم این است که این پست من دراوردی که دارای قدرتی نامحدود در سیاست کشور نیز می باشد، توسط هیچ ارگان مستقل قانونی قابل پیگرد و کنترل نیست و بهمین دلیل نیز می تواند هر جا که لازم ببیند در کار دولت مزاحمت و کارشکنی کند.

تجربه دوره نخست ریاست جمهوری، به احمدی نژاد آموخت که با بودن ولایت فقیه قادر به پیش بردن هیچکدام از برنامه هایش نخواهد بود. مهمترین بخش دولت در زیر کنترل پنهان و آشکار ولایت فقیه و لانه فساد او قرار دارد . از دوران ریاست جمهوری دزد دانه درشت، رفسنجانی، رسم بر این بوده است که چهار وزارتخانه مهم امور خارجه، کشور، دفاع و اطلاعات بطور مستقیم از سوی لانه فساد ولایت فقیه تعیین بشوند. خاتمی نیز هیچگاه از خود، جسارت مخالفت با این کار غیر قانونی را نشان نداد. احمدی نژاد نخستین رئیس جمهوری است که در برابر خامنه ای و لانه فساد او، که سرچشمه بسیاری از نابسامانی های کنونی در کشورمی باشد، قد علم کرده است.

حیدر مصلحی
فضای امنیتی-پلیسی
از سوی دیگر خامنه ای و لانه فساد او بخوبی از آنچه که گروه مشایی-احمدی نژاد برای آنها در سر پرورانده است آگاهند. آنها دریافته اند که اگر شرایط به همین گونه پیش برود، گروه مشایی-احمدی نژاد نه تنها مجلس بلکه ریاست جمهوری آینده را نیز در دست خود خواهند گرفت.

دزدان وطنفروشی که درلانه فساد خامنه ای گرد آمده اند، آنقدر در نزد ملت ایران بدنامند که کوچکترین شانسی در برابر گروه مشایی-احمدی نژاد نخواهند داشت. خامنه ای می داند که تنها در یک صورت می تواند شرایط را به سود خود تغییر دهد و آن این است که با ایجاد تنش و آشوب، جوی امنیتی-پلیسی در کشور برقرار کرده و از راه آن گروه مشایی-احمدی نژاد را زیر فشار بگذارد. در این فضا حتی قادر خواهد بود که کاندیداهای گروه مخالف را رد صلاحیت کرده و انتخابات را به سود خود تغییر دهد.

پروژه بدنام کردن مشایی و یارانش
چند ماه پیش، زمانی که احمدی نژاد از شنود مشایی توسط مصلحی، وزیر اطلاعات آگاه شد، او را برکنار کرد. با این که بعدها مصلحی به کابینه برگشت، ولی خانه نشینی اعتراضی احمدی نژاد نشان داد که به این آسانی ها زیر بار زور نمی رود. از همان زمان بود که آخوندهای لانه فساد پروژه بدنام کردن مشایی و دیگر یاران احمدی نژاد را کلید زدند.

اکنون چند ماه از آغاز این پروژه می گذرد ولی هوشیاری و واکنش بهنگام احمدی نژاد و یارانش سبب شکست این پروژه شده است به گونه ای که حنای اتهام جریان انحرافی و نام هایی از این دست دیگر رنگ ندارد. آخرین مورد از دست و پا زدنهای بیهوده آخوندها، چند هفته پیش در روزنامه ایران شکل گرفت. طرح دستگیری علی اکبر جوانفکر، با واکنش درست و بهنگام احمدی نژاد نقش بر آب شد.

علی اکبر جوانفکر - مشایی
فضای جنگی-امنیتی
این ماجرا نشان داد که آخوندها و لانه فساد خامنه ای دیگر نمی تواند با ایجاد جو امنیتی در کشور، احمدی نژاد و یارانش را بترساند. برنامه هایی که آخوندها در این راستا ریخته بودند، همگی با شکست پایان یافتند.

این بود که دست بدامن ایجاد درگیری با کشورهای دیگر و تنش در سیاست خارجی شدند تا با ایجاد جو جنگی-امنیتی دولت و گروه احمدی نژاد-مشایی را زیر فشار بگذارند. هدف آنها بیش از آنکه اعتراض به انگلستان باشد، جلوگیری از پیروزی گروه مشایی-احمدی نژاد در انتخبات آینده است.

گسترش اختلافات
اختلافات لانه فساد با گروه احمدی نژاد-مشایی روز به روز گسترده تر خواهد شد. آخوندها دست به هر کاری، حتی بمبگذاری و ایجاد تنش های قومی خواهند زد تا چوب لای چرخ دولت بگذارند. البته به نظر می رسد که هر چند وجود آرامش در کشور برای گروه احمدی نژاد-مشایی و پیشبرد برنامه هایشان بسیار مهم است، ولی آنها خود را برای روزهای پر تنش نیز آماده کرده اند. احمدی نژاد، اگر لازم شود، برای رو کردن اسناد و افشای لانه فساد خامنه ای و دزدان پیرامون او، حتی لحظه ای هم درنگ نخواهد کرد.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Cherā be sefārate Engelestān hamle shod?

Hamle be sefārate Engelestān
Barāye yāftane pāsokh, dar āghāz bāyad did in hamle konandegān che kasāni budeand va che kasāni ānhā rā poshtibāni mikardeand va mikonand.
Chand ruz pish az in hamle, seyyed Ali Khāmeneyi zemne sar dādane shoārhāyi bar zedde Engelestān, be qadrdāni az basijiān pardākhte va ānhā rā mourede setāyesh qarār dād.

Kasāni ke az ānhā be onvāne dāneshju yād shode ast, be rāsti, goruhi dastchin shode az basijiāne havādāre Khāmeneyi hastand ke bā barnāmerizi va hamāhangi az pish, dast be chonin kāri zadeand. Poshtibāniye chehrehāye badnāmi mānande Lārijāni ke sar dar ākhore Beyte Rahbari dārad, in didgāh rā taqviyat mikonad.

Hadaf az hamle be sefārat
Shāyad kami shegeftangiz be nazar beresad vali hadafi ke hamle konandegān be sefārat dar peye ān budeand, bish az ān ke be siāsate khāreji marbut bāshad, sar dar keshmakeshhāye daruniye keshvar dārad.

Seyyed Ali Khāmeneyi moddathāst ke khod rā az jānebe goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād mourede tahdid mibinad. Asnād va parvandehāye ettelāāti ke Ahmadineĵād-Mashāyi az lāneye fesāde mousum be Beyte Rahbari dārad, az jense taqallob dar qarārdādhāye kuchak va sighehāye ejbāri nist, balke sokhan az qarārdādhāye miliārd Dolāri va hamdasti bā bāndhāye jahāni ke barāye āyandeye Irān besyār ziānbār khāhad bud, mibāshad.

Goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād hattā pish az dastyābi be in asnād midānestand ke chegune in lāneye fesād be joulāngāhi barāye dozdāne dānedorosht tabdil shode va chegune jāsusāne keshvarhāye digar az Torkiye va Qatar gerefte tā Chin va Āmrikā dar in āshiāneye palid, rāst rāst rāh miravand va az kasi ham harāsi be del rāh namidahand.

Mashāyi-Ahmadineĵād
Poste Velāyate Faqih
Hatman khāhid porsid pas cherā Ahmadineĵād in asnād rā ru namikonad?
Pasokh in ast ke in asnād va madārek tanhā dar surate bekārgiriye dorost va behangām mitavānad arzeshe khod rā be onvāne selāhi moasser neshān bedahad. Vagarna be abzāri bar zedde khod tabdil khāhad shod.

Goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi midānad ke barāye pishborde barnāmehāyash niāz be ārāmesh dar keshvar dāad. Ānhā dar peye qodrat gereftan az rāhe entekhābāt hastand tā bā bekārgiriye pārlemān, poste Velāyate Faqih rā az herame siāsiye Irān hazf konand. Dalile ān ham in ast ke in poste mandarāvardi ke dārāye qodrati nāmahdud dar siāsate keshvar niz mibāshad, tavassote hich orgāne mostaqele qānuni qābele peygard va kontorol nist va be hamin dalil niz mitavānad har jā ke lāzem bebinad dar kāre doulat mozāhemat va kārshekani konad.

Tajrobeye doureye nokhoste riāsate jomhuri, be Ahmadineĵād āmukht ke bā budane Velāyate Faqih qāder ba pish bordane hichkodām az barnāmehāyash nakhāhad bud. Mohemtarin bakhshe doulat dar zire kontorole penhān va āshkāre Velāyate Faqih va lāneye fesāde u qarār dārad. Az dourāne riāsate jomhuriye dozde dānedorosht, Rafsanjāni, rasm bar in bude ast ke chahār vezāratkhāneye mohemme Omure Khāreje, Keshvar, Defā va Ettelāāt be toure mostaqim az suye lāneye fesāde Velāyate Faqih tayin beshavand. Khātami niz hichgāh az khod, jesārate mokhālefat bā in kāre gheyre qānuni rā neshān nadād. Ahmadineĵād nokhostin rayisjomhuri ast ke dar barābare Khāmeneyi va lāneye fesāde u, ke sarchashmeye besyāri az nābesāmānihāye konuni dar keshvar mibāshad, qad alam karde ast.

Heydar Moslehi
Fazāye amniyati-polisi
Az suye digar Khāmeneyi va lāneye fesāde u be khubi az ānche ke goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād barāye ānhā dar sar parvarānde ast āgāhand. Ānhā daryāfteand ke agar sharāyet be hamin surat pish beravad, goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād na tanhā majles balke riāsate jomhuriye āyande rā niz dar daste khod khāhand gereft.

Dozdāne vatanforushi ke dar lāneye fesāde Khāmeneyi gerd āmadeand, ānqadr dar nazde mellate Irān badnāmand ke kuchaktarin shānsi dar barābare goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād nakhāhand dāsht. Khāmeneyi midānad ke tanhā dar yek surat mitavānad sharāyet rā be sude khod taghyir dahad va ān in ast ke bā ijāde tanesh va āshub, jawi amniyati-polisi dar keshvar barqarār karde va az rāhe ān goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād rā zire feshār begozārad. Dar in fazā hattā qāder khāhad bud ke kāndidāhāye goruhe mokhālef rā radde salāhiyat karde va entkhābāt rā be sude khod taghyir dahad.

Proĵeye badnām kardane Mashāyi va yārānash
Chand māhe pish, zamāni ke Ahmadineĵād az shonude Mashāyi tavassote Moslehi, Vazire Ettelāāt āgāh shod, u rā barkenār kard. Bā in ke baadhā Moslehi be kābine bargasht, vali khāneneshiniye eeterāziye Ahmadineĵād neshān dād ke be in āsānihā zire bāre zur namiravad. Az hamān zamān bud ke akhundhāye lāneye fesād proĵeye badnām kardane Mashāyi va digar yārāne Ahmadineĵād rā kelid zadand.

Aknun chand māh az āghāze in proĵe migozarad vali hushyāri va vākoneshe behangāme Ahmadineĵād va yārānash sababe shekaste in proĵe shode ast be guneyi ke hanāye ettahāme jaryāne enherāfi va nāmhāyi az in dast digar rang nadārad. Ākherin moured az dastopā zadanhāye bihudeye ākhundā, chand hafte pish dar ruznāmeye Irān shekl gereft. Tarhe dastgiriye Aliakbar Javānfekr, bā vākoneshe dorost va behangāme Ahmadineĵād naqsh bar āb shod.

Mashāyi-AliAkbar Javānfekr
Fazāye jangi-amniyati
In mājarā neshān dād ke ākhundhā va lāneye fesāde Khāmeneyi digar namitavānad bā ijāde jawe amniyati dar keshvar, Ahmadineĵād va yārānash rā betarsānad. Barnāmehāyi ke ākhundā dar in rāstā rikhte budand, hamegi bā shekast pāyān yāftand.

In bud ke dast be dāmane ijāde dargiri bā keshvarhāye digar va tanesh dar siāsate khāreji shodand tā bā ijāde jawe jangi-amniyati doulat va goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi rā zire feshār begozārand. Hadaf ānhā bish az ān ke eeterāz be Engelestān bāshad, jelougiri az piruziye goruhe Mashāyi-Ahmadineĵād dar entekhābāte āyande ast.

Gostareshe ekhtelāfāt
Ekhtelāfāte lāneye fesād bā goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi ruz be ruz gostardetar khāhad shod. Ākhundhā dast be har kāri, hattā bombgozāri va ijāde taneshe qoumi khāhand zad tā chub lāye charkhe doulat begozārand. Albatte be nazar mirasad ke harchand vojude ārāmesh dar keshvar barāye goruhe Ahmadineĵād-Mashāyi va pishborde barnāmehāyeshān besyār mohem ast, vali ānhā khod rā barāye ruzhāye portanesh niz āmāde kardeand. Ahmadineĵād agar lāzem shavad, barāye ru kardane asnād va efshāye lāneye fesāde Khāmeneyi va dozdāne pirāmune u, hattā lahzeyi ham derang nakhāhad kard.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۹۰ آذر ۹, چهارشنبه

پزشکان در دوزخ بحرین

برای دیدن فیلم بر روی فرتور کلیک کنید +١٨
روزنامه هلندی د پرس
نوشته: اوا لوده مان
بیست و هشتم نوامبر ۲۰۱۱
هفتم آذر ۱۳۹۰

بیست پزشک بحرینی به گناه این که تظاهرکنندگان زخمی را درمان کرده اند امروز دوباره دادگاهی می شوند. یک دادگاه نظامی آنها را پیشتر به زندانهای دراز مدت محکوم کرده است.

"آنها به سلول ما آمدند، این کار را در روز چند بار انجام می دادند. آنگاه یک زندانی را انتخاب کرده و به باد کتک می گرفتند. ما ده نفر را توی یک سلول چپانده بودند. کابل برق و چماق چوبی همراه داشتند. کنار من یک مرد نشسته بود. آنها او را به باد کتک گرفتند. او فریاد می زد و جیغ می کشید. آنها او را زیر مشت و لگد گرفته بودند و ادامه می دادند. ناگهان صدای او بریده شد و بر روی من افتاد. او مرده بود."

صدای غسان تایف بغض آلود می شود. این جراح ۴۶ ساله چند هفته ای است که آزاد شده است. او هفت ماه را در زندان گذرانده است. همسر ۴۵ ساله اش، زهرا و برادر ۴۷ ساله او بسیم نیز ماهها در زندان بوده اند. گناه همه آنها یک چیز است: درمان و پرستاری از تظاهر کنندگان زخمی. یک دادگاه نظامی در پایان سپتامبر، بیست پزشک بیمارستان سلمانیه در منامه را به زندانهای درازمدت محکوم کرده است.

بیمارستان سلمانیه
به غسان، زهرا، بسیم و دیگر پزشکان محکوم شده، اجازه داده شده است که امروز به دادگاه تجدید نظر بروند. نه به این دلیل که دیکتاتور بحرین، حامد بن عیسی آل خلیفه، به این باور رسیده باشد که این پزشکان سزاوار رسیدگی بهتری هستند، بلکه به این دلیل که متحدان غربی به او یادآور شده اند که به حقوق بشر احترام بگذارد. یک پزشک را به این دلیل که کارش را انجام می دهد محکوم کردن، قابل پذیرش نیست. این کار براستی یک رسوایی بزرگ است.

"اکنون پرونده ما باید توسط یک دادگاه مدنی مورد رسیدگی قرار گیرد." این را بسیم، که نیز یک جراح است می گوید. او و غسان توسط یک دادگاه نظامی به پانزده سال زندان محکوم شده اند. زهرا به پنج سال زندان محکوم شده است" .برای نخستین بار به ما اجازه داده شده است که وکیل خود را همراه بیاوریم. ولی اشتباه نکنید. این یک دادگاه تجدید نظر، آن گونه که شما در هلند می شناسید، نیست. دادگاه، پرونده ما را بطور کامل مورد بررسی قرار نخواهد داد و به ما اجازه داده نمی شود که مدارک و شواهد خود را نشان دهیم. ما را هنوز به خیانت به کشور، تلاش برای سرنگونی رژیم و لیست کاملی از جرایم سنگینی که مرتکب نشده ایم متهم می کنند. این باصطلاح دادگاه تجدید نظر، فرمایشی و برای شو دادن است. رژیم می خواهد با این کار چهره خود را در دنیا خوب نشان دهد ."


انتقاد جهانی
بحرین با این که هیچگاه به آزادی و دموکراسی خوشنام نبوده است ولی در آغاز سال کنونی متحمل ضربه های سنگینی بر چهره و آبروی خود شده است. به ماه فوریه بر می گردیم، آغاز "بهار عربی" در این کشور کوچک در حاشیه شاخاب)پارس). هزاران شیعه بحرینی با الگو گرفتن از تظاهر کنندگان تونسی و مصری، میدان مروارید در مرکز منامه را اشغال می کنند. آنها خواستار آزادی، دمکراسی و حقوق برابر با سنی های بحرین که قدرت را در این کشور کوچک در دست دارند، هستند. حامد بن عیسی آل خلیفه و خانواده اش، سالهاست که شیعیان این کشور را به عنوان شهروندان درجه سه به شمار آورده و به آنها به چشم ستون پنجم همسایه شیعه، ایران نگاه می کنند.

نیروهای امنیتی حامد بن عیسی آل خلیفه، تظاهرات را با خشونت تمام سرکوب کردند. ۳۵ کشته و صدها زخمی نتیجه این سرکوب خونین، به بیمارستان سلمانیه بزرگترین بیمارستان شهر که در نزدیکی میدان مروارید است آورده شدند. " غسان و من را در شب ۱۷ فوریه دستگیر کردند." این را زهرا که متخصص بیهوشی است می گوید. "زخمی های بسیاری آورده بودند، وضعیت اضطراری شده بود، همه پزشکان را به بیمارستان فرا خوانده بودند. زمانی که به بیمارستان رسیدم یک چیز توجه مرا به خود جلب کرد: همه پرسنل پزشکی حاضر شده، شیعه بودند. هیچکدام از همکاران سنی من نیامده بودند. آنها در طول شورش، حتی یک بار هم در بیمارستان آفتابی نشدند."

واکنش خشونت بار رژیم حامد، منجر به انتقادهای جهانی فراوانی گشت. آمریکا، اصلی ترین تامین کننده سلاح این کشور، قراردادی به ارزش ۵۳ میلیون دلار با بحرین را مسکوت گذاشت. آمریکا هشدار داد که تنها در صورت روشن شدن آنچه در میدان مروراید روی داده است، رژیم حامد می تواند به ادوات زرهی، موشکهای سنگر شکن و دوربین های دید در شب خریداری شده از آمریکا دست یابد.

هفته گذشته پس از انتظار طولانی، سرانجام گزارش کمیسیون جهانی پژوهش در بحرین، که اعضای آن را خود حامد در ژوئن گذشته انتخاب کرده بود، منتشر شد. گزارش تایید می کند که ماموران امنیتی بحرینی در سرکوب تظاهرات مسالمت آمیز شیعیان در میدان مروارید، خشونت بیش از اندازه به کار برده اند. این گزارش همچنین می گوید: بازداشت شدگان که شامل پزشکان نیز می شوند، بطور گسترده ای مورد شکنجه های روانی و جسمی قرار گرفته اند به گونه ای که چهار تن از آنان در زیر شکنجه کشته شده اند.

در گزارش کمیسیون همچنین آمده است که شکنجه زندانیان به گونه سیستماتیک روی نداده و تنها یک گروه بیست نفره از افسران امنیتی مرتکب شکنجه و بدرفتاری با زندانیان شده است. هرچند که باید از خود پرسید چگونه یک گروه کوچک می تواند سه هزار دستگیر شده را، آن هم هفته ها بسختی شکنجه کند. در گزارش، به این واقعییت که دختر حامد، نورا بنت حامد و چند تن از برادرانش، شخصا در شکنجه زندانیان از جمله شکنجه بسیم دست داشته اند، حتی اشاره ای هم نشده است.

غسان و خانواده اش
حامد در یک سخنرانی، این گزارش را "آغاز فرآیند آشتی" خوانده و وعده اصلاحات را داد. در حالی که برای دریافت نخستن نسخه از این گزارش، در کاخ حامد جشنی برپا شده بود، هزاران شیعه ناراضی چند خیابان آنسوتر در برابر دفتر کمیسیون دست به اعتراض زده و و گزارش را بیهوده و نمایشی خنده آور می نامیدند. "چهار روز پیش از ارائه این گزارش، پنج ماشین پلیس آنقدر روی یک تظاهر کننده شانزده ساله رفتند تا این نوجوان جان باخت. آیا براستی فکر می کنید که حتی یک شیعه در بحرین پیدا شود که این اصلاحات را باور کند؟ "این را بسیم می گوید. سازمانهای جهانی از این گزارش استقبال کردند. بحرین برای غرب اهمیت راهبردی دارد: این کشور کوچک، در شاخاب پارس، میان "دولت سرکش" ایران و متحد بزرگ غرب، عربستان سعودی قرار دارد.

اکنون دولت های غربی به آسانی می توانند خود را در پشت این گزارش پنهان کنند. این که این گزارش ناقص و دستکاری شده است و تفاوت های اساسی در نسخه های عربی و انگلیسی آن وجود دارد برای آنها مهم نیست. در مورد هلند نیز به همین گونه است. در حالی که این روزنامه روی موارد ویژه ای در این گزارش انگشت گذاشته و آن را به پرسش گرفته است، واکنش وزارت امور خارجه بدون تغییر مانده است: " هلند اقدام بحرین مبنی بر راه دادن به کارشناسان مستقل جهانی به منظور پژوهش و تهیه گزارش را مثبت ارزیابی می کند. پیش از این نیز هلند انتقاد سخت خود نسبت به محاکمه پزشکان و پرستاران توسط یک دادگاه نظامی و مجازات صادر شده توسط این دادگاه، را اعلام کرده بود. هلند این انتقاد را نیز در قالب اتحادیه اروپا بیان کرده است. هلند و دیگر کشورهای اتحادیه اروپا، مقامات مربوطه در بحرین را به اجرای توصیه های این گزارش فرا خوانده اند. حامد، شاه بحرین ابراز کرده است که از یافته های این گزارش شوکه شده و قول داده است که اینگونه رویدادهای دردناک دیگر تکرار نخواهد شد."

تصاویر ویدیویی
"اینها همه سخنانی زیبا هستند که بیش از عبارات پوچ و خالی سیاسی، ارزشی ندارند." این را غسان با تلخی می گوید. او و زهرا پس از خواندن گزارش شوکه شده و برای آرام کردن خود داروهای آرام بخش مصرف می کنند. "ما به سختی شوکه و پریشان شدیم" غسان با اندوه می گوید. "این گزارش پر از دروغ درباره ما، پزشکان است. به عنوان نمونه در گزارش آمده است که ما پزشکان، کنترل و دسترسی کامل به اورژانس و اتاق عمل داشته ایم. در حالی که سربازان، بیمارستان را در اشغال خود نگه داشته بودند و به ما اجازه نمی دادند که بیماران را از آمبولانس به درون بیمارستان بیاوریم و همه جا کارشکنی می کردند. این را می توانید به روشنی در تصاویر ویدویی بیمارستان هم ببینید. ما چند کپی از این تصاویر را به اعضای کمیسیون دادیم ولی آنها چندان رغبتی نشان ندادند."

سازمان های جهانی حقوق بشر مانند عفو بین الملل، پزشکان بدون مرز و صلیب سرخ جهانی، گفته های پزشکان را تایید و پشتیبانی کرده اند . دیده بان حقوق بشر در فوریه و مارس گزارش داد که گروههایی از ماموران نقابدار و مسلح و همچنین سربازان در راهروها و سالن های بیمارستان به گشت زنی می پرداخته اند.

تهدید به مرگ
برای غسان، زهرا و بسیم، گفتگو در باره دوران زندان دشوار است. نخست غسان بود که دستگیر شد. لباس شخصی های نقاب دار او را در ۱۹ مارس در فرودگاه دستگیر کردند. "داشتیم برای یک هفته تعطیلات به لندن پرواز می کردیم. زهرا و من از کار بیش از اندازه در طول شورش خرد و خسته شده بودیم. فضای حاکم بر کشور هم به هیچ روی خوشایند نبود. می خواستیم کمی از این فضا به دور باشیم. همچنین برای بچه ها." درست پیش از سوار شدن بر هواپیما، غسان را در پیش چشم خانواده اش گرفته، به زور در یک اتومبیل چپانده و با خود بردند.

چند ساعت پس از دستگیری غسان، شب هنگام، ده دوازده مرد به شدت مسلح به خانه برادرش بسیم یورش بردند. "در حالی که نیمی از نیروهای پلیس مرا زیر مشت و لگد گرفته بودند، نیمی دیگر از ماموران، هر چه را که در خانه پیدا می شد خرد و خراب می کردند." این را بسیم می گوید. "آنها لوله تفنگ بر پیشانی ام گذاشته و از من کد گاو صندوقم را خواستند. آنها همه پول پس اندازمان را برداشته و اسناد مالکیت خانه را نیز با خود بردند."

در تاریخ ۱۱ آوریل، پس از چند هفته "گم شدن" غسان و بسیم، زهرا نیز بازداشت شد. ماموران امنیتی او را به اداره تحقیق جرایم، که بخشی از وزارت کشور در منطقه عدلیه در منامه است، بردند .اداره تحقیق جرایم، نزد بحرینی ها و همچنین نزد سازمان های جهانی حقوق بشر، به دلیل اتاق های شکنجه اش معروف و شناخته شده است.

بسیم و خانواده اش
"تازه پلیس هم با مهربانی به بچه های ما فکر کرده بود." زهرا این را با طعنه نیشداری می گوید. "از آنجا که غسان و من هر دو زندانی بودیم، ماموران، فرزندان ما را از خانه برداشته و به اداره پلیس بردند. در آنجا آنها را مجبور کردند که شکنجه زن نیمه جانی را تماشا کنند. محمد، ۱۴ ساله دچار اضطراب روانی و گریه مداوم شده است و یوسف ۱۰ ساله، بستر خود را خیس می کند."

غسان، زهرا و بسیم به این امیدی ندارند که اتهامات آنها در دادگاه تازه، پس گرفته شود. "ما به مانند خاری بزرگ در چشم این رژیم هستیم." زهرا آه می کشد. "ما شاهدان اصلی جنایاتی هستیم که نیروهای امنیتی مرتکب شدند. ما اعتراض کنندگان بسیاری را دیدیم که کشته و یا زخمی شده بودند، ما گلوله را از بدن آنها به در آوردیم، استخوان های آنها را جا انداخته و زخم هایشان را درمان کردیم. رژیم همه تلاش خود را به کار خواهد برد تا صدای ما را خفه کند."


پزشکان امیدوارند که درخواست تجدید نظر، زمان زیادی به درازا بکشد. "هر چه طولانی تر شود بهتر است." این را بسیم می گوید. "زمانی که به این فکر می کنم دوباره باید به زندان برگردم، چشمانم به سیاهی می رود و به معنای واقعی کلمه بیمار می شوم." او چند لحظه ای خاموش می ماند. "از سوی دیگر می خواهم این دوره وحشتناک هر چه زودتر به پایان برسد. من و همسرم از این شرایط بسیار رنج می بریم. به ما در خیابان ناسزا و دشنام داده می شود. ما را تلفنی، با پست، از راه ایمیل و تویتر تهدید به مرگ می کنند. فرزندان ما می ترسند. چگونه باید ادامه دهیم؟ از زمان دستگیری هیچ حقوق و دستمزدی دریافت نکرده ایم و همه پس اندازمان را نیز دزدیده اند."

غسان و زهرا، پس از محکوم شدنشان در اواخر سپتامبر، ناامیدانه در جستجوی سرپناهی برای سه فرزند خود هستند. آنها روی این حساب می کنند که هردو مجبور شوند چند سال را در پشت میله های زندان بگذرانند. "بزودی، فرزندان ما بی سرپرست می شوند." این را زهرا می گوید. برای نخستین بار صدای او می شکند. "چه کسی از آنها مراقبت خواهد کرد؟ چه کسی آنها را به هنگام غم و اندوه، دلداری خواهد داد؟"

_____________
یادداشت مترجم:
این برگردان، واژه به واژه انجام نگرفته است. با این وجود تلاش شده است که منظور نویسنده را منعکس کند.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Pezeshkān dar duzakhe Bahreyn

Barāye didane video ruye fartur klik konid! 18+
RuznāmeyeHolandiye De Pers
Neveshteye: Eva Ludeman
28-11-2011
07-09-1390


Bist pezeshke bahreyni be gonāhe in ke tazāhor konandegāne zakhmi rā darmān kardeand emruz dobāre dādgāhi mishavand. Yek dādgāhe nezāmi ānhā rā pishtar be zendānhāye derāzmoddat mahkum karde ast.

“Ānhā be sellule mā āmadand. In kār rā dar ruz chand bār anjām midādand. Āngāh yek zendāni rā entekhāb karde va be bāde kotak migereftand. Mā dah nafar rā dar yek sellul chapānde budand. Kāble barq va chomāqe chubi hamrāh dāshtna. Kenāre man yek mard neshaste bud. Ānhā u rā be bāde kotak gereftand. U faryād mizad va jigh mikeshid. Ānhā u rā zire mosht va lagad gerefte budand va edāme midādand. Nāgahān sedāye u boride shod va bar ruye man oftād. U morde bud.”

Sedāye Ghassān Dhaif boghzālud mishavad. In jarrāhe 46 sāle chand hafteyi ast ke āzād shode ast. U haft māh rā dar zendān gozarānde ast. Hamsare 45 sāleash, Zahrā va barādare 47 sāleye u, Bassim niz māhhā dar zendān budeand. Gonāhe hameye ānhā yek chiz ast: darmān va parastāri az tazāhor konandegāne zakhmi. Yek dādgāhe nezāmi dar pāyāne Septāmbr, bist pezeshke bimārestāne Salmāniye dar Manāme rā be zendānhāye derāzmoddat mahkum karde ast.

Bimārestāne Salmāniye
Be Ghassān, Zahrā, bassim va digar pezeshkāne mahkum shode, ejāze dāde shode ast ke emruz be dādgāhe tajdide nazar beravand. Na be in dalil ke diktātore Bahreyn, Hāmed Ben Isā Āle Khalife, be in bāvar reside bāshad ke in pezeshkān sezāvāre residegiye behtari hastand, balke be in dalil ke mottahedāne Gharbi be u yādāvar shodeand ke be hoquqe bashar ehterām begozārad. Yek pezeshk rā be in dalil ke kārash rā anjām midahad mahkum kardan, qābele paziresh nist. In kār be rāsti yek rosvāyiye bozorg ast.

“Aknun parvandeye mā bāyad tavassote yek dādgāhe madani mourede residegi qarār girad.” In rā Bassim ke niz yek jarrāh ast miguyad. U va Ghassān tavassote yek dādgāhe nezāmi be pānzdah sāl zendān mahkum shodeand. Zahrā be panj sāl zendān mahkum shode ast. “Barāue nokhostin bār be mā ejāze dāde shode ast ke vakile khod rā hamrāh biāvarim. Vali eshtebāh nakonid. In yek dādgāhe tajdide nazar, ān gume ke shomā dar Holand mishenāsid, nist. Dādgāh parvandeye mā rā be toure kāmel mourede barrasi qarār nakhāhad dād va be mā ejāze dāde namishavad ke madārek va shavāhede khod rā neshān dahim. Mā rā hanuz be khiānat be keshvar, talāsh barāye sarneguniye reĵim va liste kāmeli az jarāeme sangini ke motakeb nashodeim mottaham mikonand. In beestelāh dādgāhe tajdide nazar, farmāyeshi va barāye dhou dādan ast. Reĵim mikhāhad bā in kār chehreye khod rādar donyā khub neshān dahad.


Enteqāde jahāni
Bahreyn bā in ke hichgāh be āzādi va demokrāsi khoshnām nabude ast, vali dar āghāze sāle konuni motahammele zarbehāye sangini bar chehre va āberuye khod shode ast. Be māhe Fevriye barmigardim, āghāze “bahāre Arabi” dar in keshvare kuchak dar hāshiyeye Shākhābe (Pārs). Hezārān shiyeye Bahreyni bā olgu gereftan az tazāhor konandegāne Tunesi va Mesri, meydāne Morvārid dar markaze Manāme rā eshghāl mikonand. Ānhā khāstāre āzādi, demokrāsi va hoquqe barābar bāsonnihāye Bahreyn ke qodrat rā dar in keshvare kuchak dar dast dārand, hastand. Hāmed Ben Isā Āle Khalife va khānevādeash, sālhāst ke shiyeyāne in keshvar rā be onvāne shahrvandāne daraje se be shomār āvarde va be ānhā be chashme sotune panjome hamsāyeye shiye, Irān negāh mikonand.

Niruhāye amniyatiye Hāmed Ben Isā Āle Khalife, tazāhorāt rā bā khoshunate tamām sarkub kardand. 35 koshte va sadhā zakhmiye natijeye in sarkube khunin, be bimārestāne Salmāniye bozorgtarin bimārestāne shahr ke dar nazdikiye meydāne Morvārid ast āvarde shodand. “Ghassān va man rā dar shabe 17 Fevriye dastgir kardand.” In rā Zahrā ke motakhassese bihushi ast miguyad. “Zakhmihāye besyāri āvarde budand, vaziyat ezterāri shode bud, hameye pezeshkān rā be bimārestān farā khānde budand. Zamāni ke be bimārestān residam yek chiz tavajjohe marā be khod jalb kard: hameye personele pezeshkiye hāzer shode, shiye budand. Hichkodām az hamkārāne sonniye man nayāmade budand. Ānhā dar tule shuresh, hattā yek bār ham dar bimārestān āftābi nashodand.”

Vākoneshe khoshunatbāre reĵime Hāmed, monjar be enteqādhāye jahāniye farāvāni gasht. Āmrikā, aslitarin taamin konandeye selāhe in keshvar, qarārdādi be arzeshe 53 milion Dolār bā Bahreyn rā maskut gozāsht. Āmrikā hoshdār dād ke tanhā dar surate roushan shodane ānche dar meydāne Morvārid ruy dāde ast, reĵime Hāmed mitavānad be adavāte zerehi, mushakhāye sangarshekan va durbinhāye did dar shabe kharidāri shode az Āmrikā dast yābad.

Hafteye gozashte pas az entezāre tulāni, saranjām gozāreshe komisione jahāniye peĵuhesh dar Bahreyn, ke aazāye ān rā khode Hāmed dar ĵuane gozashte entekhāb karde bud montasher shod. Gozāresh tayid mikonad ke maamurāne amniyatiye Bahreyni dar sarkube tazāhorāte mosālematāmize shiyeyān dar meydāne Morvārid, khoshunate bish az andāze be kār bordeand. In gozāresh hamchonin miguyad: bāzdāsht shodegān ke shāmele pezeshkān niz mishavand, be toure gostardeyi mourede shekanjehāye ravāni va jesmi qarār gerefteand be guneyi ke chahār tan az ānān dar zire shekanje koshte shodeand.

Dar gozāreshe komision hamchonin āmade ast ke shekanjeye zendāniān be guneye sistemātik ruy nadāde va tanhā yek goruhe bist nafare az afsarāne amniyati mortakebe shekanje va badraftāri bā zendāniān shode ast. Harchand ke bāyad az khod porsid chegune yek goruhe kuchak mitavānad se hezār dastgir shode rā, ān ham haftehā be sakhti shekanje konad. Dar gozāresh be in vāqeiyat ke dokhtare Hāmed, Nurā Bent Hāmed va chand tan az barādarānash, shakhsan dar shekanjeye zendāniān az jomle shekanjeye Bassim dast dāshteand, hattā eshāreyi ham nashode ast.

Ghassān va khānevādeash
Hāmed dar yek sokhanrāni, in gozāresh rā “āghāze farāyande āshti” khānde va vaadeye eslāhāt rā dād. Dar hāli ke barāye daryāfte nokhostin noskhe az in gozāresh, dar kākhe Hāmed jashni barpā shode bud, hezārān shiyeye nārāzi chand khiābān ānsutar dar barābare daftare komision dast be eeterāz zade va gozāresh rā bihude va namāyeshi khandeāvar mināmidand. “Chahār ruz pish az erāeye in gozāresh, panj māshine polis ānqadr ruye yek tazāhor konandeye shānzdah sāle raftand tā in noujavān jān bākht. Āyā berāsti fekr mikonid ke hattā yek shiye dar Bahreyn peydā shavad ke in eslāhāt rā bāvar konad?” In rā Bassim miguyad.

Sāzmānhāye jahāni az in gozāresh esteqbāl kardand. Bahreyn barāye Gharb ahammiyate rāhbordi dārad: in keshvare kuchak, dar Shākhābe Pārs, miāne “doulate sarkeshe” Irān va mottahede bozorge Gharb, Arabestāne Saudi qarār dārad.

Aknun doulathāye Gharbi be āsāni mitavānand khod rā dar poshte in gozāresh penhān konand. In ke in gozāresh nāqes va dastkāri shode ast va tafāvothāye asāsi dar noskhehāye Arabi va Engelisi ān vojud dārad barāye ānhā mohem nist. Dar mourede Holand niz be hamin gune ast. Dar hāli ke in ruznāme ruye mavārede viĵeyi dar in gozāresh angosht gozāshte va ān rā be porsesh gerefte ast, vākoneshe vezārate omure khāreje bedune taghyir mānde ast: “Holand eqdāme Bahreyn mabni bar rāh dādan be kārshenāsāne mostaqele jahāni be manzure peĵuhesh va tahiyeye gozāresh rā mosbat arzyābi mikonad. Pish az in Holand niz enteqāde sakhte khod nesbat be mohākemeye pezeshkān va parastārān tavassote yek dādgāhe nezāmi va mojāzāte sāder shode tavassote in dādgāh, rā eelām karde bud. Holand in enteqād rā niz dar qālebe Ettehādiyeye Urupā bayān karde ast. Holand va digar keshvarhāye Ettehādiyeye Urupā, maqāmāte marbute dar Bahreyn rā be ejrāye tousiyehāye in gozāresh farā khāndeand. Hāmed shāhe Bahreyn ebrāz karde ast ke az yāftehāye in gozāresh shoke shode va qoul dāde ast ke in gune ruydādhāye dardnāk digar tekrār nakhāhad shod.”

Tasāvire vidioyi
“Inhā hame sokhanāni zibā hastand ke bish az ebārāte puch va khāliye siāsi, arzeshi nadārand.” In rā Ghassān bā talkhi miguyad. U va Zahrā pas az khāndane gozāresh shoke shode va barāye ārām kardane khod dāruhāye ārāmbakhsh masraf mikonand. “Mā be sakhti shoke va parishān shodim.” Ghāssān bā anduh miguyad. “In gozāresh por az dorugh dar bāreye mā, pezeshkān ast. Be onvāne nemune dar gozāresh āmade ast ke mā pezeshkān, kontrol va dastasiye kāmel be urĵāns va otāqe a,al dāshteim. Dar hāli ke sarbāzān, bimārestān rā dar eshghāle khod negah dāshte budand va be mā ejāze namidādand ke bimārān rā az āmbulāns be darune bimārestān biāvarim va hame jā kārshekani maikardand. In rā mitavānid be roushani dar tasāvire vidioyiye bimārestān ham bebinid. Mā chand kopi az in tasāvir rā be aazāye komision dādim vali ānhā chandān reghbati neshān nadādand.”

Sāzmānhāye jahāniye hoquqe bashar mānande afve beynalmelal, pezeshkāne bedune marz va salibe sorkhe jahāni, goftehāye pezeshkān rā tayid va poshtibāni kardeand. Didebāne hoquqe bashar dar Fevriye va Mārs gozāresh dād ke goruhāyi az maamurāne neqābdār va mosallāh va hamchonin sarbāzān dar rāhrouhā va sālonhāye bimārestān be gashtzani mipardākhteand. Tahdid be marg
Barāye Ghassān, Zahrā va Bassim, goftogu dar bāreye dourāne zendān doshvār ast. Nokhost Ghassān bud ke dastgir shod. Lebās shakhsihāye neqābdār u rā dar 19 Mārs dar forudgā dastgir kardand. “Dāshtim barāye yek hafte taatilāt be Landan parvāz mikardim. Zahrā va man az kāre bish az andāze dar tule shuresh khord va khaste shode budim. Fazāye hākem bar keshvar ham be hich ruy khoshāyand nabud. Mikhāstim kami az in fazā be dur bāshim. Hamchonin barāye bachehā.” Dorost pish az savār shodan bar havāpeymā, Ghassān rā dar pishe chashme khānevādeash gerefte, be zur dar yek otomobil chapānde va bā khod bordand.

Chand sāat pas az dastgiriye Ghassān, shab hangām, dah davāzdah marde be sheddat mosallah be khāneye barādarash Bassim yuresh bordand. “Dar hāli ke nimi az niruhāye polis marā zire mosht va lagad gerefte budand, nimi digar az maamurān, harche rā ke dar khāne peydā mishod khord va kharāb mikardand.” In rā Bassim miguyad. “Ānhā luleye tofang bar pishāniam gozāshte va az man kode gāvsanduqam rā khāstand. Ānhā hameye pule pasandāzemān rā bardāshte va asnāde mālekiyate khāne rā niz bā khod bordand.”

Dar tārikhe 11 Āvril, pas az chand hafte “gom shodane” Ghassān va Bassim, Zahrā niz bāzdāsht shod. Maamurāne amniyati u rā be edāreye tahqiqe jarāem, ke bakhshi az vezārate keshvar dar mantaqeye Adliye dar Manāme ast, bordand. Edāreye tahqiqe jarāem, nazde bahreynihā va hamchonin nazde sāzmānhāye jahāniye hoquqe bashar, be dalile otāqhāye shekanjeash maaruf va shenākhte shode ast.

Bassim va khānevādeash
Tāze polis ham bā mehrbāni be bachehāye mā fekr karde bud.” Zahrā in rā bā taaneye nishdāri miguyad. “Az ānjā ke Ghassān va man hardo zendāni budim, maamurān farzandāne mā rā az khāne bardāshte va be edāreye polis bordand. Dar ānjā ānhā rā majbur kardand ke shekanjeye zane nimejāni rā tamāshā konand. Mohammad, 14 sāle dochāre ezterābe ravāni va geryeye modāvem shode ast va Yusef, 10 sāle bestare khod rā khis mikonad.”

Ghassān, Zahrā va Bassim be in omidi nadārand ke ettehāmāte ānhā dar dādgāhe tāze, pas gerefte shavad. “Mā be mānande khāri bozorg dar chashme in reĵim hastim.” Zahrā āh mikeshad. “Mā shāhedāne asliye jenāyāti hastim ke niruhāye amniyati mortakeb shodand. Mā eeterāz konandegāne besyāri rā didim ke koshte yā zakhmi shode budand, mā golule rā az badane ānhā bedar āvardim, ostokhānhāye ānhā rā jā andākhtim va zakhmhāyeshān rā darmān kardim. Reĵim hameye talāshe khod rā be kār khāhad bord tā sedāye mā rā khafe konad.


Pezeshkān omidvārand ke darkhāste tajdide nazar zamāe ziādi be derāzā bekeshad. “Harche tulānitar shavad behtar ast.” In rā Bassim miguyad. “Zamāni ke be in fekr mikonam dobāre bāyad be zendān bargardam, chashmānam be siāhi miravad va be maanāye vāqeyiye kalame bimār mishavam.” U chand lahzeyi khāmush mimānad. “Az suye digar mikhāham ke in doureye vahshatnāk harche zudtar be pāyāb beresad. Man va hamsaram az in sharāyet besyār ranj mibarim. Be mā dar khiābān nāsezā va doshnām dāde mishavad. Mā rā telefoni, bā post, az rāhe email va twitter tahdid be marg mikonand. Farzandāne mā mitarsand. Chegune bāyad edāme dahim? Az zamāne dastgiri hich hoquq va dastmozdi daryāft nakardeim va hameye pasandāzemān rā niz dozdideand.”

Ghassān va Zahrā, pas az mahkum shodaneshān dar avākhere Septāmbr, nāomidāne dar jostojuye sarpanāhi barāye se farzande khod hastnd. Ānhā ruye in hesāb mikonand ke har do majbur shavand chand sāl rā dar poshte milehāye zendān begozarānand. “Bezudi farzandāne mā bisarparast mishavand.” In rā Zahrā miguyad. Barāye nokhostin bār sedāye u mishekanad. “Che kasi az ānhā morāqebat khāhad kard? Che kasi ānhā rā be hangāme gham va anduh, deldāri khāhad dād?”

_______________
Yāddāshte motarjem:
In bargardān, vāĵe be vāĵe anjām nagerefte ast. Bā in vojud talāsh shode ast ke manzure nevisande rā monakes konad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۹۰ آبان ۲۷, جمعه

میهن دوستی را از این هلندی یاد بگیریم

برای دیدن ویدئو روی فرتور کلیک کنید!
اسلخترن، روستایی کوچک در شمال هلند، یکی‌ از مراکز استخراج گاز در این کشور است.
در این ویدیو گزارشگر هلندی، اسلخترن را دبیٔ هلند خواند و سپس سادگی آن را با زرق و برق و بلینگ بلینگ دوبی‌ مقایسه می‌کند.

او با به رخ کشیدن ساختمانهای بلند و فواره های دوبی،‌ از یکی‌ ساکنان این روستا می پرسد آیا حاضر است روستایش را با دوبی‌ عوض کند.

پاسخ این روستایی هلندی شنیدنی است و می تواند به بسیاری از ما ایرانیها بویژه روشنفکرانمان، بیاموزد میهن دوستی چیست و میهن پرستی کدام است.

دانلود ویدئو (۱۷ مگابایت):
مدیافایر

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Mihandusti rā az in Holandi yād begirim!

Barāye didane video ruye fartur klik konid!
Slochteren, rustāyi kuchak dar shemāle Holand, yeki az marākeze estekhrāje gāz dar in keshvar ast.

Dar in video gozāreshgare Holandi, Slochteren rā Dobeye Holand khānde va sepas sādegiye ān rā bā zarqobarq va bling blinge Dobey moqāyese mikonad.

U bā be rokh keshidane sākhtemānhāye boand va fawārehāye Dobey, az yeki az sākenāne in rusātā miporsad āyā hāzer ast rustāyash rā bā Dobey avaz konad.

Pāsokhe in rustāyiye Holandi shenidani ast va mitavānad be besyāri az mā Irānihā beviĵe roushanfekrānemān, biāmuzad mihandusti chist va mihanparasti kodām ast.

Download video (17 MB):
MediaFire

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۹۰ شهریور ۱۷, پنجشنبه

می خواهند از تبریز یک بنغازی دیگر بسازند

این روزها مد شده است که هر رویدادی در کشور را سیاسی کرده و از آن برای رسیدن به هدف خود استفاده می نمایند. فرقی هم نمی‌کند که این رویداد، خشک شدن یک دریاچه باشد یا مرگ یک معتاد در زندان.

در این راه برخی‌ آنقدر شورش را در میاورند که دیگر برای همه آشکار میشود که هدف، نه آن دریاچه، و نه آن زندانی نگون بخت، بلکه کشاندن کشور به یک بحران سیاسی و ایجاد هرج‌ومرج و برپا کردن شورشهایی به مانند لیبی‌ و سوریه است. همان شرایطی که ناتو با بیتابی در انتظار آن نشسته است.

در این که آخوندهای بیوطن با تصمیمات ضد ملی خود در این گونه نابسامانیها تاثیر مستقیم دارند تردیدی نیست، ولی‌ این دلیل نمی شود که پیوسته به بزرگنمایی دشواریهای کشور پرداخته و با ترسیم آینده ای تاریک برای کشور، به ناامیدی و سرخوردگی ملت و بویژه جوانان دامن بزنیم.

برخی‌ همهٔ تلاش خود را به کار میگیرند تا به ما بباورانند، تنها با آشوب و شورشهایی از گونهٔ لیبی‌ و سوریه میتوانیم مشکلات کشور را برطرف کرده و به دموکراسی برسیم.

برای ایجاد و به راه انداختن اینگونه اشوبهای"رهاییبخش" نیز دست به هر کاری زده و هر وسیله‌ای را نیز به کار میگیرند. بویژه در فضای مجازی که به میدان تخت‌و تازه آنها تبدیل شده و هر روز در سایتهای اینترنتی، تظاهراتی میلیونی راه انداخته و انقلابی را به ثمر می رسانند! بیهوده نیست که در این گونه سایتها آشکارا به تبلیغ و پشتیبانی‌ از حملهٔ ناتو به ایران پرداخته و از سربازان بیگانه خواستار آوردن گونیهای پر از دموکراسی برای مردم ایران می شوند!

کار را به جایی‌ رسانده اند که برخی‌ از آنها، همانند تجزیه طلبان، لوگو و سردر خود را به جای زبان پارسی‌، که زبان ملی‌ و رسمی کشور است، به "زبانی" می‌نویسند که برای همهٔ ایرانیان گویا نیست و تنها به ایجاد تنش در میان اقوام ایرانی‌ دامن می زند. البته هدف اصلی آنها نیز همین است که به هر وسیلهٔ ممکن، آتش آشوبهای "رهاییبخش" را بیافروزند.


آنهایی که در پشت این برنامه ها نشسته‌اند، نه در اندیشهٔ دریاچه هستند و نه سرانجام آن زندانی برایشان مهم است. آنها نه دوستدار هم میهنان آذری ما هستند و نه آیندهٔ ایران برایشان اهمیتی دارد.

آنها تنها از این گونه رویداداها استفاده می کنند تا به هدف خود برسند. همانگونه که در لیبی‌ نیز، به بهانه دفاع از شهروندان و آوردن دموکراسی، این کشور را به ویرانه ای تبدیل کرده و همان شهروندان را به روز سیاه نشاندند. اکنون نیز به راحتی‌ در پایتخت های خود نشسته و نفت این کشور را میان خود تقسیم می کنند.

آنها همین خواب را نیز برای ایران دیده‌ و می خواهند همین برنامه را در کشورمان پیاده کنند.

آنها پروژهٔ لیبی‌ را از بنغازی آغاز کردند.
بهوش باشیم، می خواهند از تبریز یک بنغازی دیگر بسازند!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Mikhāhand az Tabriz yek Benghāziye digar besāzand!

In ruzhā mod shode ast ke har ruydādi dar keshvar rā siāsi karde va az ān barāye residan be hadafe khod estefāde minemāyand. Farqi ham namikonad ke in ruydād, khoshk shodane yek daryāche bāshad yā marge yek motād dar zendān.

Dar in rāh barkhi ānqadr shurash rā dar miāvarand ke digar barāye hame āshkār mishavad ke hadaf, na ān daryāche, va na ān zendāniye negunbakht, balke keshāndan keshvar be yek bohrāne siāsi va ijād harjomarj va barpā kardane shureshhāyi be mānande Libi va Suriye ast. Hamān sharāyeti ke NĀTO bā bitābi dar entezāre ān neshaste ast.

Dar in ke ākhundhāye bivatan bā tasmimāte zedde melliye khod dar in gune nābesāmānihā taasire mostaqim dārand tardidi nist, vali in dalil namishavad ke peyvaste be bozorgnamāyiye doshvārihāye keshvar pardākhte va bā tarsime āyandeyi tārik barāye keshvar, be nāomidi va sarkhordegiye mellat va beviĵe javānān dāman bezanim.

Barkhi hameye talāshe khod rā be kār migirand tā be mā bebāvarānand, tanhā bā āshub va shureshhāyi az guneye Libi va Suriye mitavānim moshkelāte keshvar rā bartaraf karde va be demokrāsi beresim.

Barāye ijāde va be rāh andākhtane ingune āshubhāye “rahāyibakhsh” niz dast be har kāri zade va har vasileyi rā niz be kār migirand. Beviĵe dar fazāye majāzi ke be meydāne tākhto tāze ānhā tabdil shode va har ruz dar sāythāye interneti, tazāhorāti milioni rāh andākhte va enqelābi rā be samar mirasānand! Bihude nist ke dar in gune sāythā āshkārā be tabligh va poshtibāni az hamleye NĀTO be Irān pardākhte va az sarbāzāne bigāne khāstāre āvardane gunihāye por az demokrāsi barāye mardome Irān mishavand!

Kār rā be jāyi resāndeand ke barkhi az ānhā, hamānande tajziyetalabān, logo va sardare khod ra be jāye zabāne Pārsi, ke zabāne melli va rasmiye keshvar ast, be “zabāni” minevisand ke barāye hameye Irāniān guyā nist va tanhā be ijāde tanesh dar miāne aqvāme Irāni dāman mizanad. Albatte hadafe asliye ānhā niz hamin ast ke be har vasileye momken, ātashe āshubhāye “rahāyibakhsh” rā biafruzand.


Ānhāyi ke dar poshte in barnāmehā neshasteand, na dar andisheye daryāche hastand va na saranjāme ān zendāni barāyeshān mohem ast. Ānhā na dustdāre hammihanāne Āzariye mā hastand va na āyandeye Irān barāyeshān ahammiyati dārad.

Ānhā tanhā az ingune ruydādhā estefāde mikonand tā be hadafe khod berasand. Hamāngune ke dar Libi niz, be bahāneye defāe az shahrvandān va āvardane demokrāsi, in keshvar rā be virāneyi tabdil karde va hamān shahrvandān rā be ruze siāh neshāndand. Aknun niz be rāhati dar pāytakhthāye khod neshaste va nafte in keshvar rā miāne khod taqsim mikonand.

Ānhā hamin khāb rā niz barāye Irān dideand va mikhāhand hamin barnāme rā dar keshvaremān piāde konand.
Ānhā proĵeye Libi rā az Benghāzi āghāz kardand.
Behush bāshim, mikhāhand az Tabriz yek Benghāziye digar besāzand!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

سخنی با آقای احمدی نژاد

هم میهن گرامی،

اگر تاریخ ایران را ورق زده و سرگذشت حاکمان آن را کمی مورد توجه قرار دهیم، به آسانی پی می بریم که این سرزمین را، دو دسته و گونه مختلف از دولتمردان، اداره کرده اند:

یکی آن دسته که خود را خدمتگزار ملت نامیده و همه تلاش خود را بکار گرفته اند تا ایران را در مسیر پیشرفت، سربلندی و سرافرازی قرار دهند و دیگری، آن که ملت را خدمتگزار خود دانسته، روزگار را به خوشگذرانی سپری کرده و تلاش چندانی برای پیشرفت این کشور انجام نداده اند.
جای شگفتی هم نیست که پیرامون گروه نخست را میهن دوستان لایقی فرا گرفته بودند که هم از نظر کاردانی و هم از نظر اخلاقی شایستگی داشتند. در حالی که گرداگرد گروه دوم را مشتی نالایق زبون و دون مایه، بسته بودند که تنها هنرشان چاپلوسی و زبانبازی بود.

گروه نخست با هوشیاری، از نفوذ این مگسان گرد شیرینی، پیشگیری کرده و راه را بر آنها بسته بودند. در حالی که گروه دوم که به شنیدن چاپلوسی معتاد شده بودند، دستگاه دولت را به جایگاهی برای عرض اندام چرب زبانان بی کفایت ولابه گران بی لیاقت تبدیل کرده بودند.
چندی پیش در خبرها آمده بود که استاندار گیلان در نشست مشترك دولت و مسئولان اجرايي كشور گفته بود: قبلاً دنيا ايران را به كوروش كبير مي‌شناختند ولي اکنون به "محمود كبير" مي‌شناسند!

هم میهن گرامی،
این خبر، و بویژه این که شما هیچ گونه اعتراضی نسبت به آن نداشته اید، بسیار بدور از انتظار بود. آخر ملت ایران، شما را به عنوان کسی می شاسند که به فروتنی زبانزد است و به خدمتگزاری ملت افتخار می کند. اما این تصویر با آنچه که در این خبر آمده است هماهنگی ندارد.
آنچه که در این خبر آمده است بروشنی بوی چاپلوسی و لابه گری می دهد و آدم را به یاد خلفای بی کفایتی می اندازد که دلشان را به مدح و سنای دیگران خوش کرده و دستگاه دولت را بازیچه دست چرب زبانان و چاپلوسان قرار داده بودند.

هم میهن گرامی، آنهایی که این گونه از شما تعریف و تمجید می کنند، نه کوروش بزرگ (کبیر) را می شناسند و نه دلشان برای شما سوخته است. فراموش نکنید، همانهایی که شاه را خدایگان روی زمین می نامیدند، پس از برگشتن ورق، نخستین کسانی بودند که در رسانه ها، به بدگویی از ایشان پرداختند.
براستی که گذشته و تاریخ می تواند آموزگار خوبی باشد. تنها شرط آن این است که ما دانش آموزان خوبی بوده، چشمانی باز و گوشهایی تیز داشته باشیم.

این گونه ستایش ها، حتی اگر بدون غرض و مرض هم باشد، به برداشت و تصویری که ملت ایران از شما دارد، بسختی ضربه می زند. شایسته است که در این مورد واکنش نشان داده و با برکنار کردن این استاندار، بر روی این رسم ناپسند که شوربختانه آفت دولتمردان ایرانی گشته است، خط کشیده و به این عادت زشت پایان دهید.
این فرصت خوبی است تا بطور رسمی بخواهید از به کار بردن عنوانهای بیمورد و بیجا در مکاتبات دولتی و در صورت امکان در رسانه های همگانی خودداری شود. آخر در زمانی که حتی در روستاهای کشور هم، دکتر و مهندس یافت می شوند، بکار بردن این گونه عناوین و القاب دیگر موردی ندارد. شاید صد سال پیش که شمار دکترها و مهندسان کشور کمتر از شمار انگشتان دو دست بود، می شد آن را منطقی دانست ولی بکارگیری این عناوین در دنیای امروزی نه تنها موردی ندارد که راه را نیز برای چاپلوسی و چرب زبانی هموار می کند.

از کسی مانند شما، با تصویری که ملت ایران از او دارد، انتظار می رود که این کار را از شخص خود آغاز کرده و بطور رسمی بخواهد که از او تنها با نام و نام خانوادگی اش یاد شود و از بکار بردن هر گونه عنوان بیجا در مورد وی خودداری گردد. باشد که این آغازی بر پایان رسم ناپسند و ناشایست چاپلوسی شود

هم میهن گرامی، یادتان باشد، هر چه شما را بالاتر ببرند، سخت تر به زمین خواهید خورد!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Sokhani bā āqāye Ahmadineĵād

Hammihane gerāmi,

Agar tārikhe Irān rā varaq zade va sargozashte hākemāne ān rā kami mourede tavajjoh qarār dahim, be āsāni pey mibarim ke in sarzamin rā do daste va guneye mokhtalef az doulatmardān, edāre kardeand:

Yeki ān daste ke khod rā khedmatgozāre mellat nāmide va hameye talāshe khod rā be kār gerefteand tā Irān rā dar masire pishraft, sarbolandi va sarafrāzi qarār dahand va digari, ān ke mellat rā khedmatgozāre khod dāneste, ruzgār rā be khoshgozarāni separi karde va talāshe chandāni barāye pishrafte in keshvar anjām nadādeand.

Jāye shegefti ham nist ke pirāmune goruhe nokhost rā mihandustāne lāyeqi farā gerefte budand ke ham az nazare kārdāni va ham az nazare akhlāqi shāyestegi dāshtand. Dar hāli ke gerdāgerde goruhe dowom rā moshti nālāyeqe zabun va dunmāye baste budand ke tanhā honareshān, chāplusi va zabānbāzi bud.

Goruhe nokhost bā hushyāri, az nofuze in magasāne gerde shirini, pishgiri karde va rāh rā bar ānhā baste budand. Dar hāli ke goruhe dowom ke be shenidane chāplusi motād shode budand, dastgāhe doulat rā be jāygāhi barāye arze andāme charbzabānāne bikefāyat va lābegarāne biliāqat tabdil karde budand.

Chandi pish dar khabarhā āmade bud ke ostāndāre Gilān dar neshaste moshtarake doulat va masulāne ejrāyiye keshvar gofte bud: Qablan donyā Irān rā be Kuroshe kabir mishenākhtand vali aknun be “Mahmude kabir” mishenāsand!

Hammihane gerāmi,
In khabar va beviĵe in ke shomā hich gune eeterāzi nesbat be ān nadāshteid, besyār bedur az entezār bud. Ākher mellate Irān shomā rā be onvāne kasi mishenāsad ke be forutani zabānzad ast va be khedmatgozāriye mellat eftekhār mikonad. Ammā in tasvir bā ānche dar in khabar āmade ast hamāhangi nadārad.

Ānche ke dar in khabar āmade ast be roushani buye chāplusi va lābegari midahad va ādami rā be yāde kholafāye bikefāyati miandāzad ke deleshān rā be madh va sanāye digarān khosh karde va dastgāhe doulat rā bāzicheye daste charbzabānān va chāplusān qarār dāde budand.

Hammihane gerāmi, ānhāyi ke in gune az shomā taarif va tamjid mikonand, na Kuroshe bozorg (kabir) rā mishenāsand va na deleshān barāye shomā sukhte ast. Farāmush nakonid, hamānhāyi ke Shāh rā khodāygāne ruye zamin mināmidand, pas az bargashtane varaq, nokhostin kasāni budand ke dar resānehā, be badguyi az ishān pardākhtand.

Berāsti ke gozashte va tārikh mitavānad āmuzgāre khubi bāshad. Tanhā sharte ān in ast ke mā dāneshāmuzāne khubi bude, chashmāni bāz va gushhāyi tiz dāshte bāshim.

In gune setāyeshhā, hattā agar bedune kharaz va maraz ham bāshad, be bardāsht va tasviri ke mellate Irān az shomā dārad, besakhti zarbe mizanad.

Shāyeste ast ke dar in moured vākonesh neshān dāde va bā barkenār kardane in ostāndār, bar ruye in rasme nāpasand, ke shurbakhtāne āfate doulatmardāne Irāni gashte ast, khatt keshide va be in ādate zesht pāyān dahid.

In forsate khubi ast tā be toure rasmi bekhāhid az be kār bordane onvānhāye bimoured va bijā dar mokātebāte doulati va dar surate emkān dar resānehāye hamegāni khoddāri shavad. Ākher dar zamāni ke hattā dar rustāhāye keshvar ham, doktor va mohandes yāft mishavand, be kār bordane in gune anāvin va alqāb digar mouredi nadārad.

Shāyad sad sāle pish ke shomāre doktorhā va mohandesāne keshvar kamtar az shomāre angoshtāne do dast bud, mishod ān rā manteqi dānest vali be kārgiriye in anāvin dar donyāye emruzi na tanhā mouredi nadārad ke rāh rā niz barāye chāplusi va charbzabāni hamvār mikonad.

Az kasi mānande shomā, bā tasviri ke mellate Irān az u dārad, entezār miravad ke in kār rā az shakhse khod āghāz karde va be toure rasmi bekhāhad ke az u tanhā bā nām va nāme khānevādegiash yād shavad va az be kār bordane har gune onvāne bijā dar mourede u khoddāri gardad.

Bāshad ke in āghāzi bar pāyāne rasme nāpasand va nāshāyeste chāplusi shavd.

Hammihane gerāmi, yādetān bāshad, har che shomā rā bālātar bebarand, sakhttar be zamin khāhid khord!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!