۱۳۸۹ تیر ۱۶, چهارشنبه

بنی آدم اعضای یک پیکرند؟

سروده سعدی در پشت اسکناس صد هزار ریالی
این چرت و پرت ها را به نسل جوان ایران نیاموزیم!

در کودکی به ما یاد می دادند که با ادب باشیم و به بزرگترها احترام بگذاریم. زمانی که خود بزرگتر شدیم، دریافتیم چه سخنان بیهوده ای را برای ما ردیف می کرده اند. اگر کسی ارزش احترام را داشته باشد، مورد احترم نیز قرار خواهد گرفت چه سالخورده تر از ما باشد و چه جوانتر.

از این گونه پند و اندرزها در فرهنگ وارداتی ما که پس از چیرگی تازی ها و ورود اسلام به ایران پا گرفته است، فراوان دیده می شود. این روش آموزش بر دید ما نسبت به دنیای پیرامونمان اثر گذاشته و بخشی از شخصیت ما را میسازد.

همین است که سبب می شود "بزرگان ما" گاه و بیگاه دم از صلحدوستی زده و بگویند که در دویست سیصد سال گذشته ما جنگ با هیچ کشوری را آغاز نکرده ایم. به آن چه افتخارها هم که نمی کنند! در حالی که این نه تنها افتخاری ندارد که سبب شرمساری نیز هست. در همین دویست سیصد سال گذشته هر سگ و سوتکی به این کشور لشکر کشید، کشت، آتش زد، خورد، ویران کرد، برد و رفت. و باز ما دم از صلحدوستی زده و با آن سر خود را گرم کردیم.

سروده های سعدی پر از این گونه پند و اندرزهاست. از جمله سروده: بنی آدم اعضای یک پیکرند، که در آفرینش ...

"بزرگان ما" نیز همه جا با افتخار از آن یاد کرده و آن را حتی در نامه هایشان به سیاستمداران دیگر کشورها نیز می نویسند.

بنی آدم اعضای یک پیکرند! نه! اشتباه گرفته اید! کشورهای عضو ناتو اعضای یک پیکرند! ملت های دارای تکنولوژی پیشرفته که تو را برای ساختن یک نیروگاه، سی سال است به بازی گرفته اند، اعضای یک پیکرند!

در دنیایی که همه قوانینش بر زور پایه گذاری شده است، اینگونه سخنان بیهوده را تنها کسانی بر زبان می رانند که یا نادانند و ساده دل و یا دانایند و خاین.

تازه آن را روی اسکناسها نیز گذاشته اند! نمی شد به جای آن، این سروده زیبای فردوسی را بگذارند که می گوید " توانا بود ها که دانا بود، ز دانش دل پیر برنا بود"؟

خوشبختانه نسل جوان ایران دارد کم کم به دوستان و دشمنان کشور و فرهنگش پی می برد. نسلی که روزی این سروده را بر اسکناس های ایران زمین نقش خواهد زد:
چو ایران نباشد تن من مباد - بدین بوم و بر زنده یک تن مباد!

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Baniādam aazāye yek peykarand?!

Sorudeye Saadi dar poshte eskenāse sad hezar Riāli
In cherto perthā rā be nasle javāne Irān nayāmuzim!

Dar kudaki be mā yād midādand ke bāadab bāshim va be bozorgtarhā ehterām begozārim. Zamāni ke khod bozorgtar shodim, daryāftim che sokhnāne bihudeyi rā barāye mā radif mikardeand.
Agar kasi arzeshe ehterām rā dāshte bāshad, mourede ehterām niz qarār khāhad gereft, che sālkhordetar az mābāshad va che javāntar.

Az in gune pand va andarzhā dar farhange vāredātiye mā ke pas az chiregiye Tāzihā va vorude Eslām be Irān pā gerefte ast, farāvān dide mishavad.
In raveshe āmuzesh bar dide mā nesbat be donyāye pirāmunemān niz asar gozāshte va bakhshi az shakhsiyate mā rā misāzad.

Hamin ast ke sabab mishavad “bozorgāne mā” gāh va bigāh dam az solhdusti zade va beguyand ke dar devist, sisad sāle gozashte mā jang bā hich keshvari rā āghāz nakardeim. Be ān che eftekhārhā ham ke namikonand!

Dar hāli ke in na tanhā eftekhāri nadārad ke sababe sharmsāri niz hast. Dar hamin devist, sisad sāle gozashte har sag va sutaki be in keshvar lashkar kashid,kosht, ātash zad, khord, virān kard, bord va raft. Va bāz mā dam az solhdusti zade va bā ān sare khod rā garm kardim.

Sorudehāye Saadi por az in gune pand va andarzhāst. Az jomle sorudeye Baniādam aazāye yek peykarand, ke dar āfarinesh….

“Bozorgāne mā” niz hame jā bā eftekhār az ān yād karde va ān rā hattā dar nāmehāyeshān be siāsatmadārāne digar keshvarhā niz minevisand.

Baniādam aazāye yek peykarand! Na! Eshtebāh gerefteid! Keshvarhāye ozve NATO aazāye yek peykarand! Mellathāye dārāye teknoloĵiye pishrafte ke to rā barāye sākhtane yek nirugāh, si sāl ast be bāzi gerefteand, aazāye yek peykarand!

Dar donyāyi ke hameye qavāninash bar zur pāyegozāri shode ast, in gune sokhanāne bihude rā tanhā kasāni bar zabān mirānand ke yā nādānand va sādedel, yā dānāyand va khāen.

Tāze ān rā ruye eskenāshā niz gozāshteand. Namishod be jāye ān in sorudeye zibāye Ferdousi rā begozārand ke miguyad “Tavānā bovad har kedānā bovad, ze dānesh dele pir bornā bovad”?

Khoshbakhtāne nasle javāne Irān dārad kam kam be dustān va doshmanāne keshvar va farhangash pey mibarad. Nasli ke ruzi in sorude rā bar eskenāshāye Irānzamin naqsh khāhad zad:
Cho Irān nabāshad tane man mabād - bedin bumobar zende yek tan mabād!

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۸۹ تیر ۱۰, پنجشنبه

کتاب پشت پرده های انقلاب اسلامی، اعترافات حسین بروجردی



این کتاب به کوشش و ویرایش بهرام چوبینه تهیه شده است و در آن حسین بروجردی یکی از دست در کاران جمهوری اسلامی رویدادهای پشت پرده انقلاب شوم اسلامی را از آغاز سالهای پنجاه خورشیدی توضیح می دهد.
این کتاب را بخوانید تا به چهره پلید بسیاری از سردمداران حکومت بیگانه ساخته جمهوری اسلامی پی ببرید، تا ببینید که این آخوندهای بی وطن هیچ احساسی نسبت به این آب و خاک ندارند، تا بدانید که این تازی زاده های پلید از خمینی گرفته تا خامنه ای و رفسنجانی سرزمین ایران را تنها به عنوان پایگاهی برای رسیدن به اهداف شومشان به کار برده و حاضرند برای در قدرت ماندن هر باجی به بیگانگان بدهند.

هم میهنان گرامی،
 بدبختی این سرزمین از روزی آغاز شد که بدست کسانی افتاد که هیچ گونه احساس میهن پرستی در آنها وجود ندارد. چاره کار در میهن پرستی نهفته است. چپ، راست، شرقی، غربی، مجاهد، چریک فدایی، توده ای، اسلام ناب محمدی، روشنفکر جهان وطن و دهها گروه و دسته دیگر را تجربه کرده و نتیجه اش را دیدیم. اینک زمان آن رسیده است که از خواب نا آگاهی  بیدار شده و به ریشه خود برگردیم. بدون میهن پرستی به جایی نخواهیم رسید. تنها یک حکومت غیر دینی و ملی که بر پایه میهن پرستی و دمکراسی باشد می تواند ایران را از این سیاهروزی نجات دهد.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!



دانلود کتاب








Ketābe Poshte pardehāye Enqelābe Eslāmi, Eeterāfāte HoseynBorujerdi

In ketāb be kushesh va virāyeshe Bahrām Chubine tahiye shodeast va dar ān Hoseyn Borujerdi, yeki az dast dar kārāne Jomhuriye Eslāmi,ruydādhāye poshte pardeye enqelābe shume eslāmi rā az āghāze sālhāye panjāhekhorshidi touzih midahad.
In ketāb rā bekhānid tā be chehreye palide besyāri az sardamdārānehokumate bigāne sākhteye Jomhuriye Eslāmi pey bebarid, tā bebinid ke inākhundhāye bivatan hich ehsāsi nesbat be in āb va khāk nadārand, tā bedānid kein tāzi zādehāye palid az Khomeyni gerefte tā Khāmeneyi va Rafsanjāni,sarzamine Irān rā tanhā be onvāne pāygāhi barāye rasidan be ahdāfe shumeshān bekār borde va hāzerand barāye dar qodrat māndan har bāji be bigānegān bedahānd.

Hammihanāne gerāmi,
Babdakhtiye in sarzamin az ruzi āghāz shod ke bedaste kasānioftād ke hich gune ehsāse mihanparasti dar ānhā vojud nadārad. Chāreye kār darmihanparasti nohofte ast. Chap, rāst, sharqi, gharbi, Mojāhed, Cherike fedāyi,Tudeyi, Eslāme nābe Mohammadi, roushanfekre jahān vatan va dahhā goruh vadasteye digar rā tajrobe karde va natijeash rā didim. Inak zamāne ān raside astke az khābe nāāgāhi bidār shode va be risheye khod bargardim. Bedunemihanparasti be jāyi nakhāhim rasid. Tanhā yek hokumate gheyre dini va melli kebar pāyeye mihanparasti va demokrāsi bāshad mitavānad Irān rā az in siāhruzinejāt dahad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksālinegāh dārad!