۱۳۸۹ خرداد ۳۱, دوشنبه

نظام سلطنتی و آینده ایران

رضا شاه بزرگ
آیا نظام سلطنتی میتواند پاسخگوی مشکلات کنونی ایران باشد؟

بیش از سی سال است که گروهی از هم میهنان با یاداوری دوران شاه و بویژه کارهای ارزنده رضا شاه بزرگ، خود را سلطنت طلب نامیده و خواهان بازگشت این نظام حکومتی به فضای سیاسی کشورهستند. به باور آنها، شاهزاده رضا پهلوی می تواند با زنده کردن نظام سلطنتی، ایران را ازبدبختی کنونی نجات دهد.

ولی واقعیت این است که نظام سلطنتی یک سیستم کهنه و ناکارآمد است که پاسخی روشن برای مشکلات کنونی ایران ندارد.

این سیستم به دلیل گرد آوردن قدرت در یک نقطه، نه تنها کشور را بسیار آسیب پذیر می کند، بلکه راه را برای ایجاد فساد و دیکتاتوری باز می گذارد، به گونه ای که حتا نیروهای میهن پرست نیز کارایی خود را از دست می دهند.

میهن پرستانی مانند رضا شاه بزرگ و محمد رضا پهلوی در یک سیستم جمهوری بسیار کاراتر از سیستم سلطنتی می توانستند اهداف خود را برای پیشرفت میهن به پیش ببرند.

محمدرضا شاه پهلوی
هواداران سیستم سلطنتی، کارهای ارزنده رضا شاه بزرگ را به حساب نظام سلطنتی می گذارند. آنها نمی دانند یا نمی خواهند بدانند که خود رضا شاه از مخالفان سرسخت نظام سلطنتی بود. رضا شاه تصمیم گرفته بود که با جمهوری کردن ایران، راه را برای پیشرفت و دمکراسی هموار کند.

ولی دشمنان ایران که می دانستند یک جمهوری ملی سبب خواهد شد که این کشور به تندی پیشرفت کرده و خود را از زیر ستم زورگویان برهاند، آخوندهایی مانند مدرس را بسیج کرده و با همه تلاش و توان خود از جمهوری شدن حکومت ایران جلوگیری کردند و با این کار، ضربه بزرگی بر پیکر ایران وارد آوردند.

شاهزاده رضا پهلوی اگربه راستی میهن پرست هستند (که تردیدی در آن نیست) و دلشان برای آزادی و آبادی ایران می سوزد (که می سوزد)، بهتر است که راه خود را از راه مدرس های کراواتی جدا کرده و اعلام کنند که تمایلی به زنده کردن نظام سلطنتی ندارند بلکه خواهان یک سیستم غیر دینی و ملی هستند که بر پایه میهن پرستی و دمکراسی ساخته شده باشد.

با این کار هم خود و ملت را از سردرگمی بیرون می آورند و هم خون تازه ای به درون رگهای جنش ملی ایرانیان می دوانند.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

__________________
____________________________________________________

Nezāme saltanati va āyandeye Irān

Rezā Shāhe bozorg
Āyā nezāme saltanati mitavānad pāsokhguye moshkelāte konuniye Irān bāshad?

Bish az si sāl ast ke goruhi az hammihanān bā yādāvariye dourāne Shāh va beviĵe kārhāye arzandeye Rezā shāhe bozorg, khod rā saltanattalab nāmide va khāhāne bāzgashte in nezāme hokumati be fazāye siāsiye keshvar hastand. Be bāvare ānhā, shāhzāde Rezā Pahlavi mitavānad bā zende kardane nezāme saltanati, Irān rā az badbakhtiye konuni nejāt dahad.

Vali vāqeiyat in ast ke nezāme saltanati yek sisteme kohne va nākārāmad ast ke pāsokhi roushan barāye moshkelāte konuniye Irān nadārad. In sistem be dalile gerd āvardane qodrat dar yek noqte, na tanhā keshvar rā besyār āsibpazir mikonad, balke rāh rā barāye ijāde fesād va diktātori bāz migozārad, be guneyi ke hattā niruhāye mihanparast niz kārāyiye khod rā az dast midahand.

Mihanparastāni mānande Rezā Shāhe bozorg va Mohammad Rezā Pahlavi dar yek sisteme jomhuri besyār kārātar az sisteme saltanati mitavānestand ahdāfe khod rā barāye pishrafte mihan be pish bebarand.

MohammadRezā Shāh Pahlavi
Havādārāne sisteme saltanati, kārhāye arzandeye Rezā shāhe bozorg rā be hesābe nezāme saltanati migozārand. Ānhā namidānand yā namikhāhand bedānand ke khode Rezā shāh az mokhālefāne sarsakhte nezāme saltanati bud. Rezā shāh tasmim gerefte bud ke bā jomhuri kardane Irān, rāh rā barāye pishraft va demokrāsi hamvār konad.

Vāli doshmanāne Irān ke midānestand yek jomhuriye melli sabab khāhad shod ke in keshvar be tondi pishraft karde va khod rā az zire setame zurguyān berahānad, ākhundhāyi mānande Modarres rā basij karde va bā hameye talāsh va tavāne khod az jomhuri shodane hokumate Irān jelougiri kardand va bā in kār, zarbeye bozorgi bar peykare Irān vāred āvardand.

Shāhzāde Rezā Pahlavi agar berāsti mihanparast hastand (ke tardidi dar ān nist) va delash barāye āzādi va ābādiye Irān misuzad (ke misuzad), behtar ast ke rāhe khod rā az rāhe Modarreshāye kerāvāti jodā karde va eelām konad ke tamāyoli be zende kardane nezāme saltanati nadārand balke khāhāne yek sisteme gheyre dini va melli hastand ke bar pāyeye mihanparasti va demokrāsi sākhte shode bāshad.

Bā in kār ham khod va mellat rā az sardargomi birun miāvarad va ham khune tāzeyi be darune raghāye jonbeshe melli irāniān midavānad.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

______________________________

۱۳۸۹ خرداد ۲۶, چهارشنبه

سید علی، سید میرحسین را به سوپاپ اطمینان تبدیل کرده است


از همان ۲۲ خرداد سال گذشته پیدا بود که سید میر حسین موسوی در رابطه با تصمیم گرفتن بهنگام و بجا مشکل دارد. البته آنها هیچگاه پیش بینی نکرده بودند که جنبش ملت ایران این گونه گسترده باشد. این را خودشان نیز همان روزها اعتراف کردند. ولی حتا پس از آن نیز تغییر محسوسی در شیوه تصمیم گیری این آقایان بوجود نیامد. در زمانی که ملت به آنها نیاز داشتند پیدایشان نمی شد. همیشه با یک تاخیر و دیرکرد حساب شده در رسانه ها ظاهر می شدند و بیشتر از هر چیز در باره آنچه روی داده بود می گفتند تا آنچه که باید روی بدهد. البته همیشه نیز با چاشنی اندرزهای امام خمینی و اینکه آنها حفظ نظام اسلامی را بسیار مهم می دانند. تنها زمانی که بهنگام واکنش نشان دادند زمانی بود که ملت ایران شعار جمهوری ایرانی را سر دادند. آنگاه بود که آقایان انگار فنر از جا برجسته و چپ و راست هشدار دادند که باید از این گونه دیدگاههای به قول آنها افراطی و ساختار شکن پرهیز نمود. 
اگر با چشم خرد و به دور از احساسات به رویدادهای سال گذشته و واکنش موسوی به آنها بنگریم می توانیم آن را اینگونه شناسایی کنیم: دیر، کم پیدا، کلی گویی، پس افتادن از خواسته های مردم، تکرار و تاکید های بیمورد بر اندیشه های پیامبر گونه امام خمینی، از هر فرصتی استفاده کردن برای پافشاری روی اصل کلی حفظ نظام، ...

سال گذشته بارها گفته می شد که موسوی را بزودی دستگیر خواهند کرد و یا از میان خواهند برد. ولی هیچ اتفاقی نیفتاد. اکنون می دانیم چرا. خودتان را جای خامنه ای بگذارید. چه روشی بهتر از روش موسوی برای کنترل کردن جنبش ملت ایران می توانید پیدا کنید؟ چه کسی بهتر از موسوی می تواند جنبش میلیونی ملت ایران را که می رفت همه چیز را دگرگون کند، گام به گام، در عرض یک سال اینگونه به ناکامی بکشاند؟ آخر مگر خامنه ای مغز خر خورده است که چنین موهبتی را به این آسانی از دست بدهد؟
هم میهنان گرامی، سید میر حسین دارد نقش سوپاپ اطمینان را بازی می کند. یا دقیقتر بگویم سید علی، سید حسین را به سوپاپ اطمینان تبدیل کرده است

اهورامزداایرانزمین را از دشمن، دروغ و خشکسالی نگاه دارد




Seyyed Ali, seyyed MirHoseyn rā be supāpe etminān tabdil karde ast.

Az hamān 22 Khordāde sāle gozashte peydā bud ke seyyed MirHoseyn Musavi dar rābete bā tasmim gereftane behangām va bejā moshkel dārad. Albatte ānhā hichgāh pishbini nakarde budand ke jonbeshe mellate Irān ingune gostarde bāshad. In rā khodeshān niz hamān ruzhā eeterāf kardand. Vali hattā pas az ān niz taghyire mahsusi dar shiveye tasmimgiriye in āqāyān bevojud nayāmad. Dar zamāni ke mellat be ānhā niāz dāshtand, peydāyeshān namishod. Hamishe bā yek taakhir va dirkarde hesāb shode dar resānehā zāher mishodand va bishtar az har chiz dar bāreye ānche ruy dāde bud migoftand tā ānche ke bāyad ruy bedahad. Albatte hamishe niz bā chāshniye andarzhāye emām Khomeyni va in ke ānhā hefze nezāme eslāmi rā besyār mohem midānand. Tanhā zamāni ke behangām vākonesh neshān dādand zamāni bud ke mellate Irān shoāre Jomhuriye Irāni rā sar dādand. Āngāh bud ke āqāyān mānande fanar az jā barjaste va chap va rāst hoshdār dādand ke bāyad az in gune didgāhhāye be qoule ānhā efrāti va sākhtārshekan parhiz nemud.

Agar bā chashme kherad va bedur az ehsāsāt be ruydādhāye sāle gozashte va vākoneshe Musavi be ānhā benegarim mitavānim ān rā in gune shenāsāyi konim: dir, kampeydā, kolliguyi, pas oftādan az khāstehāye mardom, tekrār va taakidhāye bimoured bar andishehāye payāmbarguneye emām Khomeyni, az har forsati estefāde kardan barāye pāfeshāri bar ruye asle kolliye hefze nezām,…

Sāle gozashte gofte mishod ke Musavi rā bezudi dastgir khāhand kārd va yā az miān khāhand bord. Vali hich ettefāqi nayoftād. Aknun midānim cherā. Khodetān rā jāye Khāmeneyi begozārid. Che raveshi behtar az raveshe Musavi barāye kontorol kardane jonbeshe mellate Irān mitavānid peydā konid?  Che kasi behtar az Musavi mitavānad jonbeshe milioniye mellate Irān rā ke miraft hame chiz rā degargun konad, gam be gam, dar arze yek sāl ingune be nākāmi bekeshānad? Ākher magar Khāmeneyi maghze khar khorde ast ke chonin mouhebati rā be in āsāni az dast bedahad?
Hammihanāne Gerāmi, seyyed MirHoseyn dārad naqshe supāpe etminān rā bāzi mikonad. Yā daqiqtar beguyam seyyed Ali, seyyed Hoseyn rā be supāpe etminān tabdil karde ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az doshman, dorugh va khoshksāli negāh dārad!

Zagros.Aryan@gmail.com

۱۳۸۹ خرداد ۲۴, دوشنبه

یکپارچگی کشورهای پارسی زبان

تاجیکستان، افغانستان و ایران سرانجام به این نتیجه خواهند رسید که
در دنیایی که زور، قانون آن را می نویسد و قدرت، چارچوب آن را
تعیین می کند, تنها راه رهایی، یکپارچه شدن و ایجاد یک کشور
قدرتمند پارسی است.
پژوهشهای تازه زمین شناسان آمریکایی نشان داده است که معادن زیر زمینی در افغانستان یک هزار میلیارد دلار ارزش دارد.

چند سال پیش نیز در خبرها آمده بود که سازمانهای غربی و روسی به کانهای بزرگ زیرزمینی از جمله اورانیوم در ایران و افغانستان پی برده اند.

آن گونه که می گویند اورانیوم می تواند نقش نفت را در دنیای آینده بازی کرده و در کنار فناوری نانو، یکی از مهمترین مسائل راهبرداری در دنیا می باشد.

اکنون آشکار می شود این همه لشکر کشی روس ها و غرب به افغانستان برای چه بوده است!

آنها نه دلشان برای کودکان کابلی و هراتی سوخته بود و سوخته است و نه به راستی خواهان برقراری دمکراسی در افغانستان هستند. آنچه آنها می خواهند دستیابی به این منابع زیر زمینی و کنترل انرژی در این بخش از جهان است.

در این راستا آنها به این باور رسیده اند که به هر بهایی، از یکپارچگی کشورهای پارسی زبان جلوگیری کنند. این درست همان چیزی است که ما پارسی زبانان باید همواره به آن اندیشیده و با همه نیرو در آن راستا تلاش کنیم.

تاجیکستان، افغانستان و ایران می توانند هر کدام راه خود را پیش گرفته و تنها بکوشند گلیم خود را از آب بکشند ولی سرانجام به این خواهند رسید که در دنیایی که زور قانون آن را می نویسد، تنها راه رهایی، یکپارچه شدن و ایجاد یک کشور قدرتمند پارسی است.

اهورامزدا ایرانزمین را از دروغ، دشمن و خشکسالی نگاه دارد!

________________________
____________________________________________________

Yekpārchegiye keshvarhāye Pārsizabān

Tājikestān, Afghānestān va Irān saranjām be in natije.
khāhand rasid ke dar donyāyi ke zur, qānune ān rā
minevisad va qodrat, chārchube ān rā tayin mikonad,
tanhā rāhe rahāyi, yekpārche shodan va ijād yek
keshvare qodratmande Pārsi ast.
Peĵuheshhāye tāzeye zaminshenāsāne Āmrikāyi neshā dāde ast ke maādene zirzamini dar Afghānestān yek hezār miliārd dolār arzesh dārad.

Chand sāle pish niz dar khabarhā āmade bud ke sāzmānhāye Gharbi va Rusi be kānhāye bozorge zirzamini az jomle Urānium dar Irān va Afghānestān pey pordeand.

Āngune ke miguyand, Urānium mitavānad naqshe naft rā dar donyāye āyande bāzi karde va dar kenāre fanāvariye nāno, yeki az masāele rāhbordāri dar donyā mibāshad.

Aknun āshkār mishavad in hame lashkarkeshiye Rushā va Gharb be Afghānestān barāye che bude ast!

Ānhā na deleshān barāye kudakāne Kāboli va Harāti sukhte bud va sukhte ast va na be rāsti khāhāne barqarāriye demokrāsi dar Afghānestān hastand. Ānche ānhā mikhāhand, dastyābi be in kānhāye zirzamini va kontorole enerĵi dar in bakhsh az jahān ast.

Dar in rāstā ānhā be in bāvar rasideand ke be har bahāyi az yekpārchegiye keshvarhāye Pārsi zabān jelougiri konand. In dorost hamān chizi ast ke mā Pārsi zabānā bāyad hamvāre be ān andishide va bā hameye niru dar ān rāstā talāsh konim.

Tājikestān, Afghānestān va Irān mitavānand har kodām rāhe khod rā pish gerefte va tanhā bekushand gelime khod rā az āb bekeshand. Vāli saranjām be in khāhand rasid ke dar donyāyi ke zur, qānune ān rā minevisad, tanhā rāhe rahāyi, yekpārche shodan va ijād yek keshvare qodratmande Pārsi ast.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az dorugh, doshman va khoshksāli negāh dārad!

۱۳۸۹ خرداد ۱۳, پنجشنبه

ندا آقا سلطان، جانباخته ای مانند دیگر جانباختگان، نه کمتر و نه بیشتر

مستندی بنام "برای ندا" از صدای آمریکا پخش شده است. این مستند رویدادهای سال پیش را کمابیش خوب بیان کرده است. ولی با این وجود هنوز چند پرسش اندیشه مرا به خود سرگرم کرده است. در جایی از مستند، مادر ندا از قول او می گوید " اگر یک روز هم از زندگی ام باقی مانده باشد، من باید از ایران خارج بشوم" و یا اینکه نویسنده فیلم می کوشد ترکیه و ایران را مانند بهشت و دوزخ با هم مقایسه کند. و یا اینکه ندا شیفته رقص عربی بوده و موسیقی پاپ غربی و ترکی. و چند مورد دیگر که بنظر می رسد سازندگان مستند می خواهند با به کارگیری احساسات بیننده، به او بباوراند که هر چیزی خوب است مگر گونه ایرانی اش. بخوبی پیداست که می خواهند با نشان دادن چهره پلید جمهوری اسلامی، نام ایران را در ذهن بیننده سیاه کنند. بدون آنکه میان ایران و جمهوری اسلامی دست پخت غربیها تمایزی قایل شوند.
امیدوارم نقل قول های مادر ندا درست نباشد. چون در آن صورت ندا نمی دانسته که اولین شرط مبارزه برای رهایی یک کشورو یک  ملت، دوست داشتن آن کشور و ملت است. اگر ندا اینقدر از ایران بیزار بوده که ترجیح می داده آخرین روز زندگیش را در خارج از ایران بگذارند، آنوقت این پرسش پیش می آید که آیا چنین کسی می تواند سمبل و نشانه مبارزات ملت ایران باشد. برای من نه!
آشکار است که هر ایرانی آزاده با همه وجودش از جمهوری اسلامی  بیزار است ولی این دلیل بر آن نمی شود که خود را باخته و مانند ندید بدیدها آرزو کند که آخرین روز زندگانی اش را در خارج از ایران بگذارند. می گویند شیفته رقص عربی و موسیقی پاپ غربی و ترکی بوده است. می خواهم بدانم رقص ایرانی چه چیزش کم است و یا پاپ ایرانی چه گناهی کرده است. و اگر براستی شیفته رقص عربی و پاپ غربی ترکی بوده، چه نیازی است که آن در اینجا بیاوریم؟ آخر این چه ربطی به مبارزه وی بر ضد جمهوری سیاه اسلامی دارد؟ مگر اینکه بخواهیم آگاهانه و از روی عمد، او را شیفته عربها و ترک ها نشان بدهیم. در آن صورت پیداست که سازندگان فیلم هدف دیگری را دارند دنبال می کنند.
در این که فیلم کشته شدن ندا  اثرمهمی در رو شدن چهره پلید جمهوری اسلامی داشته است تردیدی نیست ولی نباید فراموش کرد که دهها ندای دیگر در شرایطی بسیار زجر آور تر، آگاهانه در راه آزادی میهن کشته شده اند. خون ندا رنگینتر از خون آنها نیست. اگر فیلمی از ندا پخش نشده بود، او نیز مانند دهها کشته دیگر، گمنام می ماند. همه آنها برای ما به یک اندازه ارزشمند هستند.
در باره زیبایی و دید مستند نسبت به آن چیزی نمی گویم  چون حال آدم را به هم می زند.
هم میهنان گرامی، باید از بکارگیری احساسات در زمانی که به خرد نیاز است خودداری کنیم و گر نه باز هم ما را سر کار خواهند گذاشت.
اهورامزدا ایرانزمین را از دشمن، دروغ و خشکسالی نگاه دارد!

پی نوشت:چندی پیش نیز کسی که گویا نامزده ندا بوده سرو صدا در کرد. رویهم رفته بوی ناخوشایندی از آن رویداد و این مستند بر می آید
Rāyānāme: 
Nedā Āqā Soltān, koshteyi mānande digar koshtehā, na kamtar va na bishtar!

Mostanadi be nāme “Barāye Nedā” az Sedāye Āmrikā pakhsh shode ast. In mostanad ruydādhāye sāle pish rā kamābish khub bayān karde ast. Vali bā in vojud hanuz chand porsesh andisheye marā be khod sargarm karde ast. Dar jāyi az mostanad, mādare Nedā az qoule u miguyad “Agar yek ruz ham az zendegiam bāqi mānde bāshad, man bāyad az Irān khārej beshavam.” Va yā in ke nevisandeye film mikushad Torkiye va Irān rā mānande behesht va duzakh bā ham moqāyese konad. Va yā in ke Nedā shifteye rāqse Arabi bude va musiqiye pāpe gharbi va Torki.
Va chand mourede digar ke be nazar mirasad sāzandegāne mostanad mikhāhand bā be kārgiriye ehsāsāte binande, be u bebāvarānand ke har chizi khub ast magar guneye Irāniash. Bekhubi peydāst ke mikhāhand bā neshān dādane chehreye palide jomhuriye eslāmi, nāme Irān rā dar zehne binande siāh konand. Bedune ānke miāne Irān va jomhuriye eslāmiye dastpokhte gharbihā tamāyozi qāel shavand.
Omidvāram naqle qoule mādare Nedā dorost nabāshad. Chun dar ān surat Nedā namidāneste ke awalin sharte mobāreze barāye rahāyiye yek keshvar va mellat, dust dāshtane ān keshvar va mellat ast. Agar Nedā inqadr az Irān bizār bude ke tarjih midāde ākherin ruze zendegiash rā dar khārej az Irān begozarānad, ānvaqt in porsesh pish miāyad ke āyā chonin kasi mitavānad sambol va neshāneye mobārezāte mellate Irān bāshad? Barāye man na!
Āshkār ast ke har Irāniye āzāde bā hameye vojudash az jomhuriye eslāmi bizār ast vali in dalil bar ān namishavad ke khod rā bākhth va mānande nadid badidhā ārezu konad ke ākherin ruze zendegāniash rā dar khārej az Irān begozarānad. Miguyand shifteye raqse Arabi va musiqiye pāpe gharbi va Torki bude ast. Mikhāham bedānam raqse Irāni che chizash kam ast va yā pāpe Irāni che gonāhi karde ast. Vā agar berāsti shifteye raqse Arabi va pāpe gharbi Torki bude, che niāzi ast ke ān rā dar injā biāvarim. Ākher in che rabti be mobārezeye vey bar zedde jomhuriye siāhe eslāmi dārad? Magar in ke bekhāhim āgāhāne va az ruye amd, u rā shifteye Arabhā va Torkhā neshān dahim. Dar ān surat peydāst ke sāzandegāne film hadafe digari rā dārand donbāl mikonand.
Dar in ke filme koshte shodane Nedā asare mohemmi dar ru shodane chehreye palide jomhuriye eslāmi dāshte ast tardidi nist vali nabāyad farāmush kard ke dahhā Nedāye digar dar sharāyeti besyār zajrāvartar, āgāhāne dar rāhe āzādiye mihan koshte shodeand. Khune Nedā rangintar az khune ānhā nist. Agar filmi az Nedā pakhsh nashode bud, u niz mānande dahhā koshteye digar, gomnām mimānd. Hameye ānhā barāye mā be yek andāze arzeshmand hastand.
Dar bāreye zibāyi va dide mostanad nesbat be ān chizi namiguyam chun hāle ādam rā be ham mizanad.
Hammihanāne gerāmi, bāyad az be kārgiriye ehsāsāt dar zamāni ke be kherad niāz ast khoddāri konim vagarna bāz ham mā rā sare kār khāhand gozāsht.

Ahurāmazdā Irānzamin rā az doshman, dorugh va khoshksāli negāh dārad!


Peynevesht:Chandi pish niz kasi ke guyā nāmzade Nedā bude sarosedā dar kard. Ruye ham rafte buye nākhoshāyandi az ān ruydād va in mostanad bar miāyad.  

Rāyānāme: 

۱۳۸۹ خرداد ۱۱, سه‌شنبه

بازی ترکیه - اسرائیل و جنبش ملت ایران

رویداد روز دوشنبه و حمله اسراییل به  یک کشتی ترک و کشتن گروهی از سرنشینان آن، اعتراض بسیاری از مردم، از جمله هم میهنان ما را برانگیخت. بسیاری نیز از خود می پرسند آیا این رویداد بر مبارزه ملت ایران تاثیر نخواهد گذاشت. آیا این رویداد حواس ملت ایران را به خود جلب نخواهد کرد و آنها را از مبارزه بر ضد جمهوری اسلامی باز نخواهد داشت؟ اصولا چنین رویدادهایی را چگونه باید ارزیابی کرد و در برابر آنها چه واکنشی باید داشت؟در اینکه اسراییل سگ هاری است که تنها زبان زور را می فهمد تردیدی نیست. در واژه نامه حاکمان کنونی اسراییل هر واژه ای بجز واژه زور، به معنی تسلیم می باشد. در این نیز نباید تردید داشت که اسراییل، این خصلت را از صاحب اصلی اش آمریکا یاد گرفته، که خود جنایات هیروشیما و ناکازاکی را در کارنامه اش دارد. ولی این دلیل بر این نمی شود که ما با این رویداد، احساسی برخورد کرده و با اشتباه در ارزیابی، خود را گمراه کنیم. این گونه رویدادها را باید در چارچوب کلی نگریست و با در نظر گرفتن ارتباط و پیوند آنها با دیگر رویدادهای جهان مورد ارزیابی قرار داد. دنیا در حال یک دگرگونی بزرگ است. این دگرگونی دارد کم کم خود را در همه عرصه ها، از سیاست و اقتصاد گرفته تا فناوری و هنر، نشان می دهد. جایگاه سنتی کشورهای دارای قدرت دارد کم کم تغییر پیدا می کند. بازیگران تازه ای مانند چین، هند و برزیل دارند معادلات سنتی تقسیم قدرت در دنیا را به هم می زنند. کشورهای گوناگون دیگر نیز از هم اکنون برای آینده و گرفتن جایگاهی بهتر به تکاپو افتاده و دست به کار شده اند. این گونه دگرگونیها در درازای تاریخ بارها روی داده و این بر نیز تاریخ راه خودش را خواهد پیمود.  اگر رویداد روز دوشنبه را از این دریچه نگاه کنیم، پی می بریم که این نیز بخشی از برنامه درازمدت ترکیه برای نفوذ بیشتر درخاور میانه به هدف دست یافتن به جایگاهی بهتر در تقسیم قدرت آینده است. جایگاهی که ایران نیز سالهاست روی آن برنامه ریزی می کند. این برنامه تنها پس از انقلاب سال ۵۷، میلیاردها دلار هزینه روی دست ملت ایران گذاشته است. ایران با سرمایه گزاری در کشورهایی مانند لبنان و سوریه به همانجایی می خواهد برسد که ترکیه خواهان آن است. به سخن دیگر در این مورد، ترکیه رقیب جدی ایران است. در گذشته، ایران رقبای دیگری از جمله اسراییل داشت که دگرگونی سال ۵۷ همه چیز را به سود اسراییل بهم زد. بیهوده نیست که می گویند اسراییل در پرورش روشنفکران ضد ملی چه در گروه مذهبی ها و چه چپی ها و ایجاد انقلاب در ایران سهم بزرگی داشته است. اسراییل هماهنگ با دیگر کشورهای غربی دکترین کارتر را به پیش برد و به هدفش رسید. دکترینی که بر اسلامیزه کردن کشورهای منطقه به هدف کنترل آنها پایه ریزی شده و هنوز نیز ادامه دارد. نگاهی به گفتگوهای شاه بویژه در باره نفوذ لابی اسراییل در آمریکا این دیدگاه را روشنتر می کند. فراموش نکنیم که جیمی کارتر دست پخت همین لابی اسراییلی بود که سرانجام با خیانت به شاه و کشور ایران بزرگترین ضربه را به این ملت وارد آورد.


تکاپو و تلاش اسراییل البته در جایگاهی بهتر از گذشته همچنان ادامه دارد. جایگاهی که به بهای طرد ایران از صحنه رقابت به دست آورده است. ترکیه نیز دارد به هر چیزی چنگ میزند تا جایگاه خود را تضمین کند. همان گونه که ایران دارد از نان شب ملتش می زند تا به اهدافش برسد. تنها یک اختلاف اساسی در تکاپوی ایران با دیگر کشورها وجود دارد و آن دیدگاه جمهوری اسلامی است. دیدگاهی که نه بر اهداف میهنی و ملی بلکه بر اهداف مذهبی پایه ریزی شده است. به بیان دیگر حکومت اسلامی به آینده مسلمین می اندیشد و نه به آینده ملت ایران. این را  نیز بارها خود خمینی در مناسبت های گوناگون آشکارا بیان کرد. آخوندها چه با عمامه و چه بی عمامه،  کشور ایران را جایگاهی مناسب برای رسیدن به اهداف مذهبی خود دیدند. کشوری نفتخیز و پهناور که دارای جمعیت جوان بزرگی است. هم نفت و گاز دارد و هم جوانانی که میشود از آنها فدایی اسلام ساخت. ملتی مذهبی که بسیار باهوشند ولی از ساده ترین نژاد های روی زمین می باشند. آخر خودتان داوری کنید مگر میشود از این لقمه چرب و نرم گذشت؟ از سوی دیگر رقبای ایران می دانستند که بهترین روش حکومتی که بتواند ایران را پس نگاه دارد یک حکومت مذهبی اسلامی است. آنها هیچگونه مشکلی با حکومت اسلامی ندارند. حکومت اسلامی با سیاستی که در پیش گرفته است ایران را خواهی نخواهی از رقبایش پس خواهد انداخت. این را ترکیه نیز متوجه شده است. آنها درست بر عکس آخوندها، اسلام را به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف ملی اشان به کار گرفته اند و با یاری آن دارند نفوذ خود را در منطقه افزایش می دهند. در مورد ایران موضوع بسیار روشن است. تنها سیاستی می تواند پیشرفت داشته باشد که بر پایه اهداف ملی باشد و چنین سیاستی را تنها حکومتی می تواند پیاده کند که غیر دینی و بر پایه میهن پرستی و دمکراسی باشد. تا زمانی که چنین حکومتی نداشته باشیم هر تلاش و تکاپوی سیاسی، آب در هاون کوبیدن است. تا زمانی که در چنین جایگاهی قرار داریم، وظیفه اصلی مان، مبارزه و تلاش برای دستیابی به حکومتی غیر دینی و ملی بر پایه میهن پرستی و دمکراسی است.  آشکار است که برای رسیدن به چنین آرمانی، باید کار کرد و زحمت کشید، باید روشنگری کرد، باید شعار  نویسی کرد، باید شبنامه پخش کرد و باید ۲۲ خرداد به خیابانها رفت و فریاد آزادی سرداد.اهورامزدا ایرانزمین را از دشمن، دروغ و خشکسالی نگاه دارد 

Rāyānāme:
Bāziye Torkiye – Esrāil va jonbeshe mellate Irān

Ruydāde ruze Doshanbe va hamleye Esrāil be yek kashtiye Tork va koshtane goruhi az sarneshināne ān, eeterāze besyāri az mardom az  jomle hammihanāne mā rā barangikht. Besyāri niz az khod miporsand āyā in ruydād bar mobārezeye mellate Irān taasir nakhāhad gozasht. Āyā in ruydād havāse mellate Irān rā be khod jalb nakhāhad kard va ānhā rā az mobāreze bar zedde jomhuriye eslāmi bāz nakhāhad dāsht? Osulan chonin ruydādhāyi rā chegune bāyad arzyābi kard va dar barābare ānhā che vākoneshi bāyad dāsht?
Dar inke Esrāil sage hāri ast ke tanhā zabāne zur rā mifahmad tardidi nist. Dar vāĵenāmeye hākemāne konuniye Esrāil har vāĵeyi bejoz vāĵeye zur, be maaniye taslim mibāshad. Dar in niz nabāyad tardid dāsht ke Esrāil, in kheslat rā az sāhebe asliash Āmrikā yād gerefte, ke khod jenāyāte Hiroshimā va Nākāzāki rā dar kārnāmeash dārad. Vāli in dalil bar in namishavad ke mā bā in ruydād, ehsāsi barkhord karde va bā eshtebāh dar arzyābi, khod rā gomrāh konim. In gune ruydādhā rā bāyad dar chāchube kolli negarist va bā dar nazar gereftane ertebāt va peyvande ānhā bā digar ruydādhāye jahān mourede arzyābi qarā dād.
Donyā dar hāle yek degarguniye bozorg ast. In degarguni dārad kamkam khod rā dar hameye arsehā, az siāsat va eqtesād gerefte tā fanāvari va honar, neshān midahad. Jāygāhe sonnatiye keshvarhāye dārāye qodrat, dārad kamkam taghyir peydā mikonad. Bāzigarāne tāzeyi mānande Chin, Hend va Berzil dārand moādelāte sonnatiye taqsime qodrat dar donyā rā be ham mizanand. Keshvarhāye gunāgune digari niz az ham aknun barāye āyande va gereftane jāygāhi behtar be takāpu oftāde va dast be kār shodeand. In gune degargunihādar derāzāye tārikh bārhā ruy dāde ast va in bār niz tārikh rāhe khodash rā khāhad peymud.
Agar ruydāde ruze Doshanbe rā az in dariche negāh konim, pey mibarim ke in niz bakhshi az barnāmeye derāzmoddate Torkiye barāye nofuze bishtar dar Khāvare Miāne be hadafe dast yāftan be jāygāhi behtar dar taqsime qodrate āyande ast. Jāygāhi ke Irān sālhāst ruye ān barnāmerizi mikonad. In barnāe tanhā pas az enqelābe sāle 57, miliārdhā dolār hazine ruye daste mellate Irān gozāshte ast. Irān bā sarmāyegozāri dar keshvarhāyi mānand Lobnān va Suriye be hamān jāyi mikhāhad berasad ke Torkiye khāhāne ān ast. Be sokhane digar dar in moured, Torkiye raqibe jeddiye Irān ast. Dar gozashte, Irān roqabāye digari az jomle Esrāil dāsht ke degarguniye sāle 57 hame chiz rā be sude Esrāil be ham zad. Bihude nist ke miguyand Esrāil dar parvareshe roushanfekrāne zedde melli che dar goruhe mazhabiha va che chapihā va ijāde enqelāb dar Irān sahme bozorgi dāshte ast. Esrāil hamāhang bā digar keshvarhāye gharbi, doktorine Carter rā be pish bord va be hadafash rasid. Doktorini ke bar eslāmize kardane keshvarhāye mantaqe be hadafe kontorole ānhā pāyerizi shode va hanuz niz edāme dārad. Negāhi be goftoguhāye Shāh beviĵe dar bāreye nofuze lābiye Esrāil dar Āmrikā in didgāh rā roushantar mikonad. Farāmush nakonim ke Jimmy Carter dastpokhte hamin lābiye Esrāili bud ke saranjām bā khiānat be Shāh va keshvare Irān bozorgtarin zarbe rā be in mellat vāred āvard.


  
Takāpu va talāshe Esrāil albatte dar jāygāhi behtar az gozashte hamchonān edāme dārad. Jāygāhi ke be bahāye tarde Irān az sahneye reqābat be dast āvarde ast. Torkiye niz dārad be har chizi chang mizanad tājāygāhe khod rā tazmin konad. Hamān gune ke Irān dārad az nāne shabe mellatash mizanad tā be ahdāfash berasad. Tanhā yek ekhtelāfe asāsi dar takāpuye Irān bā digar keshvarhā vojud dārad va ān didgāhe jomhuriye eslāmi ast. Didgāhi ke na bar ahdāfe mihani va melli balke bar ahdāfe mazhabi pāyerizi shode ast. Be bayāne digar hokumate eslāmi be āyandeye moslemin miandishad va na be āyandeye mellate Irān. In rā niz bārhā khode Khomeyni dar monāsebathāye gunāgun āshkārā bayān kard. Ākhundhā che bā ammāme va che bi ammāme, keshvare Irān rā jāygāhi monāseb barāye rasidane be ahdāfe mazhabiye khod didadnd. Keshvari naftkhiz va pahnāvar ke dārāye jamiyate javāne bozorgi ast. Ham naft va gāz dārad va ham javānāni ke ke mishavad az ānhā fedāyiye eslām sākht. Mellati mazhabi ke besyār bāhushand vali az sādetarin neĵādhāye ruye zamin mibāshand. Ākher khodetān dāvari konid. Magar mishavad az in loqmeye charbo narm gozasht?
Az suye digar roqabāye Irān midānestand ke behtarin raveshe hokumati ke betavānad Irān rāpas negāh dārad yek hokumate mazhabiye eslāmi ast. Ānhā hich moshkeli bā hokumate eslāmi nadārand. Hokumate eslāmi bāsiāsati ke dar pish gerefte ast Irān rā khāhi nakhāhi az roqabāyash pas khāhad andākht. In rā Torkiye niz motavajjeh shode ast. Ānhā dorost bar akse ākhundhā, eslām rā be onvāne abzāri barāye rasidan be ahdāfe melliyeshān be kār gerefteand va bāyāriye ān dārand nofuze khod rādar mantaqe afzāyesh midahand.
Dar mourede Irān mouzu besyār roushan ast. Tanhā siāsati mitavānad pishraft dāshte bāshad ke bar pāyeye ahdāfe melli bāshad va chonin siāsati rā tanhā hokumati mitavānad piāde konad ke gheyre dini va bar pāyeye mihan parasti va demokrāsi bāshad. Tā zamāni ke chonin hokumati nadāshte bāshim har talāsh va takāpuye siāsi, āb dar hāvan kubidan ast. Tā zamāi ke dar chonin jāygāhi qarār dārim, vazifeye asliyemān, mobāreze va talāsh barāye dastyābi be hokumati gheyre dini va melli bar pāyeye mihan parasti va demokrāsi ast.
Āshkār ast ke barāye rasidan be chonin ārmāni, bāyad kār kard va zahmat kashid, bāyad roushangari kard, bāyad shoārnevisi kard, bāyad shabnāme pakhsh kard va bāyad 22 Khordād be khiābān raft va faryāde āzādi sar dād.


Ahurāmazdā Irānzamin rā az doshman, dorugh va khoshksāli negāh dārad!

Rāyānāme: